واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: سياست خارجي اوباما و منطقه خاورميانه
در سياست خارجي آمريكا در دوران اوباما در منطقه خاورميانه چه تحولي رخ خواهد داد؟ اين پرسش كليدي ذهن تحليل گران اين منطقه و همچنين ساير نقاط دنيا را بخاطر اهميتي كه منطقه خاورميانه در سياستهاي جهاني دارد، به خود مشغول كرده است. هرچند كه تا زماني كه اوباما رسما در كاخ سفيد مستقر نشود، نميتوان از سياست خاورميانهاي وي سخن گفت، ولي تا حدودي براساس دقت در اظهارات وي و پيشينه همكاراني كه براي عضويت در دولتش به كار دعوت كرده و همچنين بر اساس الگوهاي رفتاري دمكراتها در اين منطقه و شرايط موجود، ميتوان كليات خطوط حركت خاورميانهاي اوباما را شناخت. شايان ذكر است كه بحران مالي اخير آمريكا و شرايط ويژه اقتصادي كه اين كشور در آن بهسر ميبرد، توان عمدهاي از رياست جمهوري جديد آمريكا خواهد گرفت و او نخواهد توانست فارغ از مسائل داخلي، صرفا به خاورميانه بپردازد. ولي به هر جهت، خطوط كلان حركت وي در خاورميانه، حول سه مفهوم و موضوع ، و قابل بررسي است. موضوع ايران برجستگي خاصي داشته و نيازمند تحليلي مستقل است.
، عمدهترين چالش اثرگذار برخطوط كلان سياست خارجي اوباما در منطقه خواهد بود. ميراث بوش چيست؟ پاسخ به اين پرسش، ادبيات، نوشتارها و گفتمانهايي را بين دستاندركاران امور سياست خارجي در آمريكا بهوجود آورده است. ميراث بوش در خاورميانه ابعاد فكري و عملي را در برميگيرد. از نظر فكري، JohnGaddiss از صاحبنظران مطالعات تاريخي سياست آمريكا بر اين باور است كه تغيير طاغوتها و استبدادها كه در حمله به عراق و تغيير رژيم صدام حسين از طريق نظامي متجلي گشت، ميراثي است كه بوش براي آينده رفتار خارجي آمريكا بجا گذاشته است، ولي همين ميراث فكري در عمل، عليرغم تحول نسبي در بهبود اوضاع امنيتي عراق، يكي از دلايل شكست جمهوريخواهان و برآمدن اوباما شد. اوباما بايد جنگي را به اتمام برساند كه بوش آن را آغاز كرد. ميراث عملي بوش منحصر به وضعيت كنوني عراق نيست. شرايط افغانستان نيز بخشي از مديريت ميراث بوش براي اوباما است. آيا اوباما بر سر قول و وعده خود بر سر خارج كردن زمانبندي شده سربازان آمريكايي در عراق خواهد ايستاد؟ آيا ميتواند به حرفهايي كه در اين خصوص زده، وفادار بماند؟ جواب با ابهامهاي گوناگوني روبروست. مديريت ميراث بوش، بسيار پرچالش خواهد بود.
عليرغم ابهامها، روشن است كه اوباما درصدد تغيير گرانيگاه جديد سياست منطقهاي آمريكا به حوزههاي شرقي ايران، يعني افغانستان و پاكستان است. وي به صراحت اين مطلب را در مقالهاي كه بيش از يك سال قبل در شماره ژوئيه و اوت 2007 (مرداد و شهريور 1386) مجله امور خارجي Foreign Affairs منتشر ساخت، بيان داشته است. بهعلاوه در سفري كه وي در دوران مبارزات انتخاباتي به منطقه داشت،از اين ناحيه شروع كرد و جالب آنكه حتي در افغانستان، اولين شهري كه مورد بازديد وي قرار گرفت، جلالآباد و نه كابل بود كه بعضا باعث رنجش برخي از مقامات دولتي در كابل شد.
همچنان بايد در نظر داشت كه معاون اوباما، سناتور جوزف بايدن، از پاكستان و شرايط امنيتي آن، بهعنوان بزرگترين تهديد امنيت ملي آمريكا ياد كرده است. آنچه كه در صحنه عملياتي نيز در اين منطقه مخصوصا در افزايش تلفات نيروهاي نظامي آمريكا در جريان است، به تمركز بيشتر دولت اوباما، بر افغانستان و پاكستان خواهد انجاميد.اما اين تمركز احتمالي را نبايد به معناي كم اهميت دادن به منازعه فلسطين و اسرائيل گرفت. ساختار ذهني و رفتار عملي دمكراتها بطور عام و تركيب تيم سياست خارجي اوباما نشان ميدهد كه دولت آمريكا در دوران رياست جمهوري وي، در اين منازعه فعالتر از دوران بوش خواهد بود و در مسير ايجاد سازش بين اسرائيل و فلسطينيها اقداماتي را پي خواهد گرفت. اين اقدامات احتمالا مانند كارتر نخواهد بود كه با فشار واشنگتن، كمپ ديويد جديدي را شكل دهد. درعين حال به نظر ميرسد كه اقدامي فراتر از دولت كلينتون در فرآيند سازش اسلو، دنبال خواهد شد. تيم اجرايي اوباما در سطحي عام و تيم سياست خارجي او در سطحي خاص، بسيار كلينتوني است و رفتار كلينتوني در دولت اوباما، پژواك و طنين ويژهاي دارد و اين نه به معناي تكرار كامل دوران كلينتون، بلكه تداوم آن دوران، همراه با تغييرات و تعديلاتي مناسب با شرايط دروني و بيروني آمريكا است. ترجمه اين تداوم و تحول، انجام اقدامي فراتر از اسلو در منازعه كهن، ساختاري و بسيار جدي فلسطين است.
خاورميانه براي هيچكدام از روساي جمهوري آمريكا، منطقه سادهاي نبوده و اوباما نيز از اين قاعده مستثني نيست. هرچند كه او براي خاورميانه ايدههايي را پرورش داده، ولي شايد اين نهايتا خاورميانه باشد كه به اوباما نشان دهد كه اين منطقه را نميتوان از واشنگتن مهندسي كرد.
دوشنبه 27 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 134]