واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: اجل
منابع مقاله:
معارف قرآن (3 1) ، مصباح یزدی،محمد تقی؛
مقدمه:
اجل به چه معنی است و اقسام آن کدام است؟ این واژه در آیات قرآن بیان شده است، در مقاله حاضر نیز با استفاده از آیات قرآن در این باره بحث شده است.
در بسیاری از آیات بیان شده است که هر چه در این جهان هست دارای أجل است:
احقاف/3: «ما خلقنا السموات و الأرض و ما بینهما الا بالحق و اجل مسمی...» .
ما آسمان و زمین و ما بینهما را نیافریدیم مگر به حق و اندازه معینی از نظر زمانی.
در مورد پدیده های آسمانی (اجرام علوی) :
لقمان/29: «...و سخر الشمس و القمر کل یجری إلی اجل مسمی...» .
در مورد نوع انسان:
بقره/36: «...و لکم فی الارض مستقر و متاع الی حین» .
هر چند به لفظ أجل نیامده ولی «الی حین» بهمان معنای أجل است.
در مورد هر امتی از امم انسانی: °‚k 213°‚k اعراف/34: «و لکل امة اجل فاذا جاء اجلهم لا یستأخرون ساعة و لا یستقدمون» .
در مورد هر فردی از افراد انسان:
منافقون/11: «و لن یؤخر الله نفسا اذا جاء اجلها...» .
از آیاتی که دلالت دارد أجل از مصادیق قدر است این دو آیه است که یک مضمون دارند:
مرسلات/21 22: «فجعلناه فی قرار مکین الی قدر معلوم» .
جنین را در شکم مادر در جایگاه محفوظی قرار می دهیم تا مدت معینی.
حج/5: «...و نقر فی الارحام ما نشاء الی أجل مسمی...» .
همه آنچه درباره ی قدر گفته شد درباره ی اجل هم جاری است.
توضیح درباره کلمه «أجل» :
أجل دو جور استعمال می شود: 1 تمام مدت یک پدیده ای یا کار یا موجودی.
2 سر آمد مدت و انتهای زمان.
در قرآن هم به هر دو معنی بکار رفته است:
1 تمام مدت: وقتی شعیب (ع) پیشنهاد ازدواج دخترش را به حضرت موسی می دهد بشرط آنکه هشت یا ده سال چوپانی کند حضرت موسی می گوید:
قصص/28: «ایما الاجلین قضیت فلا عدوان علی» .
هر کدام از این دو مدت را به پایان رسانم بر من ظلمی نیست.به طول مدت أجل گفته شده است .
2 انتهای مدت: آیاتی که می فرماید «الی اجل» معلوم است که منتهی الیه منظور است.اینکه می گوئیم أجلش فرا رسید یعنی همان انتهای عمرش.
البته این دخالتی در بحث ما ندارد، وقتی منتهی الیه زمان را مشخص می کنند در واقع کل زمان را هم تعیین کرده اند.
أجل هم قابل تغییر است بحسب اینکه از مصادیق تقدیر است، این أجل را أجل معلق می گویند، مثل تقدیر مشروط، یعنی معلق بر شرائط است.اجل، معلق بر شیئ ای است اگر آن تحقق یافت أجل در این زمان فرا می رسد.درباره ی امتها هم آیه ای داریم که اجلشان قابل تغییر است :
نوح/3: «یغفر لکم من ذنوبکم و یؤخرکم الی اجل مسمی ان اجل الله اذا جاء لا یؤخر» .
آن اجلی که تغییر نمی یابد اجل الله است، اجلی است که خدا تعیین کرده و°‚k 214°‚k مرحله ی نهایی است.
این دو مطلب را در بر دارد:
1 بالأخره هر امتی یک اجلی خواهد داشت و بی نهایت نخواهد بود.
2 (مربوط به بحث) امتها اجلی داشتند که خدا در اثر ایمان و استغفار ایشان تأخیر می اندازد .
این مطلب هم باز بصورتهای مختلفی در آیات آمده است که اجل زودرس گاهی بصورت عذاب استیصال است که یک امت نابود می شوند مانند طوفان حضرت نوح که همه ی امت جز عده ی معدودی را از بین برد ولی نوح وعده داده بود که اگر ایمان بیاورید عذاب نمی آید و طبق عمر طبیعی زندگی خواهید کرد، که به این می گویند: اجل مسمی، وقتی برای کاری موعدی را به زبان می آورند دیگر قابل تغییر نیست، خدا هم وقتی اجلی را تعیین می کند و اسم آنرا می برد دیگر قابل تغییر نیست.بعضی مفسرین گفته اند اجل مسمی یعنی اسمی برده اند درباره اجل ولی قابل تغییر است ولی از موارد استعمال در قرآن، چنین چیزی بر نمی آید.
6 اجل اگر معلق باشد از مراحل تقدیر است ولی اگر حتمی باشد ناظر به مرحله ی قضاء می باشد و تغییر پذیر نیست.
7 در ضمن گفتیم مرحله ی قضاء مرحله ی حتمیت است و غیر قابل تغییر، ولی در مورد روایات چنین تعبیرات هست که مثلا صدقه قضاء محتوم را تغییر می دهد و گاه می گوید: و لو ابرم ابراما.
آنچه می توان گفت این است که این قضاء حتمیتش نسبی است، هر چه تعداد بیشتری از اجزاء علت تحقق می یابد، به مرحله ای حتمیت نزدیک تر می شود و وقتی اکثر اجزاء تحقق یافت مسامحة به آن حتمی گفته می شود، چنانکه در تعبیرات خودمان هم هست و می گوییم حتما حتما می آیم ولی اگر از او بپرسی اگر میهمان برایت آمد می آیی؟ می گوید نه ولی با این حال می گوید حتما حتما، این مسامحة است.بنابراین اگر منظور از قضاء حتمی علت تام باشد مسلم است که انفکاک معلول از آن درست نیست و محال و خلاف فرض است.پس فرض اینکه دعا مانع بلا می شود وقتی درست است که علت تام تحقق نیافته باشد، چون جزئی از علت تام هم، عدم مانع است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 486]