واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: / گزارشي از ورزش زنان/ چوب و توپ و هيجان هاكي !
خبرگزاري دانشجويان ايران - اهواز
سرويس: ورزشي
اين روزها توجه خاصي به ورزش بانوان ميشود اما بايد ديد اين امر ميتواند اشتياق آنها به ورزش كردن را بيشتر كند؛ برگزاري نخستين ليگ هاكي بانوان استان خوزستان نيز كاري است در همين سمت و سو و شنيدهها حاكي از اين است كه اولين زنان و دختران خوزستاني، 50 سال پيش در استان ما هاكي بازي كردهاند اما حالا و بعد از يك وقفه 49 ساله، برگزاري و پرداختن جدي به اين ورزش را در خوزستان شاهديم.
هاكي بهانهاي شد براي تاملي بر وضعيت تمرين و مسابقات زنان و دختران خوزستان و تلاش آنها در راه پيدا كردن جايگاه خود در عرصهي ورزش حرفهاي.
ساعت 15:15 روز پنجم هفته، چهارشنبه، 15 آبانماه بود و آفتاب توان چنداني نداشت و مثل آفتاب زمستان كمنور و كمسوز ميتابيد. به همراه عكاس و دوست خبرنگارم سوار اتومبيل اداره شديم، در طول مسير تا مقصد آنقدر در فكر فرو رفته بودم كه وقتي به خودم آمدم ديدم در خيابان استانداري هستيم و روبهروي استانداري همان باشگاه فرهنگي ورزشي راه آهن جنوب بود كه به آنجا ميرفتيم.
ساعت 15:20 جلوي درب باشگاه از اتومبيل پياده و وارد محوطه باشگاه شديم. سوت و كور بود همهجا، انگار كه نه انگار اينجا آدمهايي ورزش ميكنند. در بسته بود، آمدم در بزنم كه ديدم دو دختر جوان به سمت ما آمدند، پرسيدم اينجا محل تمرين بچههاي هاكي است؟ گفت: بله. در باز شد، من و همكارم به همراه آن دو وارد سالن شديم. داخل سالن و محوطه بيرون از آن، دو دنياي متفاوت بود، سالن در مقايسه با محوطه بيرون كه در سكوت كامل بهسر ميبرد، پر از هياهوي دختران جوان بود كه مشغول تمرين بودند.
دختري آمد و گفت آقاي آرياننژاد دبير هيات هاكي خوزستان چند لحظه پيش با من تماس گرفته و گفته كه قرار است شما براي گزارش عكس بياييد اينجا. گفتم عكاس ما بيايد داخل سالن ؟ او جواب داد من به آقاي آرياننژاد گفتهام كه عكس گرفتن باشد بعد از مسابقه و تمرين بچهها ! پرسيدم آقاي آرياننژاد خودش كجاست؟ او قرار بود يكربع مانده به ساعت 3 بيايد. خانمي جوان گفت كه هنوز نيامده. پرسيدم شما؟ گفت: فاطمه دغاغله سرمربي تيم راه آهنام.
كاري نميتوانستيم بكنيم، پيش خودم گفتم شايد آقاي آرياننژاد بعد از تمرين بچهها بيايد، چون زماني كه ميخواستيم براي حضور در تمرينات بچهها با او هماهنگيهاي لازم را انجام دهيم از اين موضوع خيلي خوشحال شده و استقبال كرد. خلاصه آمديم بيرون سالن تا قضيه را به آقاي عكاس هم بگوييم. او در اتاقي ايستاده بود كه گويا اتاق حراست بود. از تاخير برنامه مطلعاش كرديم. دوربيناش را به ما داد تا همراه خود به سالن ببريم و خنديد و گفت: مواظب دوربين باشيد، قيمتاش از آپارتمانمان هم بيشتر است!
من و دوست خبرنگارم دوربين بهدست وارد سالن شديم و روي سكوهاي سمت چپ سالن نشستيم. بازيكنان در حال تمرين بودند و لباسهايشان را روي نردهها آويزان كرده بودند. بعضيها هم ساك و لباسهايشان را روي سكوها گذاشته بودند.
سالن محل تمرين نوساز و تميز بود. بهنظر سالن بدي نميآمد. سبدهاي بسكتبال را كه در دو طرف زمين ديدم، متوجه شدم اين سالن چندمنظوره است.
وقتي داشتم به تمرين بازيكنان نگاه ميكردم خانمي آمد پيش ما و گفت: از كجا آمدهايد؟ گفتم از خبرگزاري ايسنا. همينكه گفتم ايسنا با ذوق گفت: اسم ايسنا را از آقاي آرياننژاد شنيدهام. من هم وقت را غنيمت شمردم و سوالي را كه در ذهنم بود از او پرسيدم؛ علت دو گروه شدن بازيكنان چيست؟ گفت بازيكنان سمت چپ اعضاي تيم راه آهن و بازيكنان سمت راست عضو تيم تعاون هستند. پرسيدم شما ؟ جواب داد: من شيدا عموري سرمربي تيم تعاون هستم و رفت.
من در همان حالي كه روي سكوها نشسته بودم كمي چرخيدم و پشت سرم را نگاه كردم، از پنجرهها دو سه تا شكسته بود. ايستادم، چيزي شبيه كانالهاي كولر آبي ديدم. برگشتم رو به سمت ميدان بازي، باز هم شيدا عموري آمد، بسيار پر جنب و جوش بود، لبخند از روي لبهايش محو نميشد گفت اگر سوالي داشتيد از خودم بپرسيد.
ساعت 15:30 بود كه بازيكنان هر دو تيم براي انجام يك بازي تداركاتي مقابل هم صفآرايي كردند، تيم تعاون كاورهاي آبي و تيم راه آهن كاورهاي قرمز به تن كردند. بازي آغاز شد و بازيكنان با هيجان خاصي دنبال توپ ميدويدند، در اين بين خيليها بودند كه براي تصاحب توپ نقش زمين ميشدند و دوباره بازي را از سر ميگرفتند.
پوشش دروازهبانها عجيب بود؛ دروازهبان تيم راه آهن نه كلاهي داشت و نه چوبي. به يكي از بچههاي آنجا گفتم اسم لباس دروازهبانها چيست؟ گفت: پد. با خودم گفتم چه اسم عجيبي! پد!؟
بعضي از بازيكنان دو تيم در كنار زمين نظارهگر بازي بچهها بودند. مسابقه با صداي تشويقهاي بازيكنان كنار زمين شور و هيجان خاصي به خود گرفت. شيدا عموري هواي بازيكنانش را داشت، زمانيكه بازي نگه داشته ميشد، فورا ميرفت وسط زمين و به بازيكنان خود تغذيه ميداد، به يكي آدامس ميداد و به ديگري آب. اين بازي تداركاتي بود، خدا ميداند در بازيهاي رسمي چه ميكرد.
حدود پنج دقيقه از بازي گذشته بود كه تيم راهآهن يك گل به حريف زد اما داور اين گل را مردود اعلام كرد، چون توپ با پاي بازيكن برخورد كرده بود و اين كار در بازي هاكي يعني خطا. البته ناگفته نماند كه بعد از زدن اين گل بعضيها از روي خوشحالي و بعضيها از روي عصبانيت داد و هوار راه انداختند. بالاخره بازي بعد از حدود 10 دقيقه با حساب صفر بر صفر به پايان رسيد و بازيكنان بعد از جمع كردن چوب و توپها به سراغ لباسهاي خود رفتند.
بعد از پايان اين مسابقه از فاطمه دغاغله، سرمربي تيم راهآهن خواستم تا در مورد خودش و رشته هاكي برايمان صحبت كند. او شروع به صحبت كرد و گفت: حدود يك سال است كه هاكي و 7 سال است فوتسال كار ميكنم. در حال حاضر هم در تيم هاكي و فوتسال راهآهن هستم. يك سالي ميشود كه هاكي بانوان در استان راهاندازي شده و اولين باشگاه هاكي بانوان، راه آهن ميباشد. با همكاري ابراهيم فخرايي، مديرعامل باشگاه راهآهن اين تيم شكل گرفت. در اين راستا رئيس، نايب رئيس و دبير هيات هاكي استان هم زحمات زيادي كشيدند. تيم ما در ساعات 14 تا 16 روزهاي زوج هفته در سالن راه آهن تمرين ميكند. امروز هم از تيم تعاون براي انجام يك بازي تداركاتي دعوت كرديم.
از دغاغله پرسيدم كمي هم در مورد قوانين هاكي و وسايل اين رشته بگويد و گفت: مسابقه هاكي دو گيم 20 دقيقهاي است و در اين بازي از دست استفاده ميشود. هر بازيكن يك چوب هاكي در اختيار داشته و يك توپ 700 گرمي نيز در زمين وجود دارد. هر تيم هم ميتواند 6 بازيكن را وارد زمين مسابقه كند.
از او پرسيدم آيا اين زميني كه در آن تمرين ميكنيد استاندارد است؟ پاسخ داد: زمين استاندارد اين ورزش 20 در 40 مترمربع است اما زميني كه در حال حاضر ما در آن تمرينات خود را انجام ميدهيم 17 در 33 ميباشد و از استاندارد لازم برخوردار نيست.
از او سوال كردم روي چمن هم بازي ميكنيد؟ پاسخاش منفي بود. ناگهان يكي از بازيكنان كه بعدا فهميدم اسمش سارا شعباني و عضو تيم راه آهن است آمد و گفت: يك چمن مصنوعي استاندارد از طرف فدراسيون به استان خوزستان اختصاص داده شده اما هنوز براي نصب اين چمن مكاني در نظر گرفته نشده است.
دغاغله در ادامه صحبتهايش گفت: در حال حاضر حدود 15 بازيكن تيم، اصلياند و حدود 20 بازيكن ديگر در حال آموزش ميباشند. از مسئولين اداره كل تربيت بدني ميخواهم كه به هيات هاكي، اين هيات نوپا كمك كنند. در بخش بانوان مشتاقان و استعدادهاي زيادي وجود دارد كه شكوفا شدن اين استعدادها نياز به كمك مسئولين دارد.
كمكم اطرافمان شلوغ شد. بازيكنان مانتوهايشان را پوشيده و كيف بهدست منتظر تمام شدن مصاحبه من با مربيانشان بودند تا سالن را ترك كنند. سراغ خانم فاطمه عموري رفتم تا با او هم مصاحبهاي انجام دهم، او در معرفي خود و تيماش گفت: شيدا عموري هستم و 35 سال دارم. حدود شش هفت سال مربي ايروبيك و آمادگي جسماني بودم و تقريبا يك سال است كه هاكي كار ميكنم. از تشكيل تيم تعاون هفت ماه ميگذرد. در حال حاضر 15 بازيكن در تيم تعاون عضويت دارند. ما روزهاي يكشنبه و سهشنبه در كلوپ واحدي تمرين ميكنيم و گاهي اوقات هم براي تمرين به سالن راهآهن ميرويم. اگرچه تيم ما جديد است اما من از بازيكنان تيم راضي هستم. اكثر بازيكنان ما سابقه فعاليت در رشتههاي مختلف ورزشي را دارند. عموري همچنين كمبود توپ و چوب را از مشكلات تيماش عنوان كرد.
بعد از مصاحبه با مربيان هر دو تيم از آنها خواستم تا چند بازيكن شاخص تيمشان را براي انجام مصاحبه به من معرفي كنند. دغاغله به دو بازيكن كم سن و سال و خوب تيماش اشاره كرد؛ يكي از اين بازيكنها پريا رضايي و ديگري سميرا دغاغله، برادرزاده او بود.
سميرا دغاغله گفت: 15 سال دارم و قبلا در مدرسه، دو و ميداني كار ميكردم. چند ماه پيش بود كه عمهام گفت ميخواهم يك تيم هاكي تشكيل بدهم و از من خواست تا به اين تيم بيايم، من هم قبول كردم. الان حدود دو ماه است كه هاكي كار ميكنم. اين ورزش را بهخاطر هيجاني كه دارد خيلي دوست دارم اما يادگرفتن آن كمي مشكل است.
در بين بازيكناني كه اطراف ما جمع شده بودند، سارا شعباني، بازيكن تيم راه آهن بهنظر خوش صحبت آمد، بههمين دليل با او هم وارد گفتوگو شدم. او گفت: در رشتههاي واليبال، شنا و ژيمناستيك فعاليت دارم. رشته اصلي من واليبال است كه در كنار آن به هاكي نيز ميپردازم. به هاكي علاقه دارم چرا كه ورزش پرهيجاني است. الان هم حدود يك سال است كه هاكي كار ميكنم. در ابتدا امكانات اين رشته خيلي خوب نبود اما با مساعدت مسئولين هيات استان توپ و چوب بيشتري به ما داده شد.
راضيه حميدي هم يكي از بازيكنان با سابقه اين ورزش است و به گفته خودش از آن وقتي كه هاكي به ايران آمده او نيز مشغول اين رشته شده است. حميدي گفت: متولد سال 1359 هستم و حدود شش هفت سال است كه هاكي بازي ميكنم. داور هاكي و فوتسال و همچنين مربي هاكي تيم همدان نيز بودهام. هاكي ورزش بسيار جذاب و شيريني است اما بهدليل استفاده از چوب و توپ خطرناك هم هست. يكي از مشكلات تيم ما در اختيار نداشتن يك سالن مخصوص براي تيم است. تيم راه آهن در سالن مخصوص خودش تمرين ميكند اما وضعيت ما فرق ميكند، ما هر نوبت از تمرينات خود را يكجايي انجام ميدهيم؛ يك روز كلوپ واحدي، روز ديگر سالن راه آهن و ... ناگفته نماند كه ما توپ و چوب كمي هم در اختيار داريم.
مصاحبههايم كه تمام شد نگاهي به اطراف انداختم و ديدم تمام بچهها كيف به دوش آماده رفتن هستند، انگار نه انگار كه ما قرار بود گزارش تصويري بگيريم. بعد از كلي كلنجار، مربيان دو تيم موفق به آوردن بچهها به داخل زمين شدند و توانستيم آنها را از كيفهايشان جدا و همراه با چوب و يك عدد توپ روانه زمين كنيم.
رفتم و درب سالن را براي آقاي عكاس باز كردم، او دوربيناش را آماده كرد. بازيكنان مشغول بازي نمادين شدند و عكاس ما هم مثل هميشه ثانيه به ثانيه لحظات را ثبت كرد.
لباس تمام بازيكنان مشكي بود، انگار رنگ پيراهن دو تيم يكي بود، به همين خاطر بازيكنان رفتند و كاورهاي آبي و قرمز به تن كردند. در پايان علاوه بر عكسهايي كه هنگام بازي گرفته شد دو عكس دسته جمعي هم از تيمهاي راه آهن و تعاون ثبت شد.
ساعت از 16 گذشته بود. خانم دغاغله مدام اشاره ميكرد كه آقايان پشت در سالن هستند و بايد برويم بيرون، چون سالن بايد به آقايان فوتساليست تحويل داده ميشد. بيرون از سالن كه رفتيم غوغايي بود، آقايان پشت در بسته ايستاده بودند.
آقاي عكاس خداحافظي كرد و زودتر از ما رفت. من و دوست خبرنگارم نيز به همراه خانم دغاغله تا درب باشگاه با هم آمديم. به ساعتام نگاه كردم، ساعت 16:30 بود و حدود 2 ساعت از قرار ما با آقاي آرياننژاد ميگذشت اما او نيامد كه نيامد.
گزارش از زهرا ايزدخواستي
انتهاي پيام
شنبه 25 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 331]