واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: صدايي كه آشناست راديو هنوز زنده است
جام جم آنلاين: پيش از آن كه غول چراغ جادو از جعبه تلويزيون خارج شود و همه چيز و همه كس را مجذوب خود كند، اين راديو بود كه يار غار و رفيق تنهايي و مونس شبهاي طولاني زمستان بود. هنوز هم كه وارد دكانهاي پيرمردهاي كسبه ميشويد، انس و الفت آنان را با راديو بخصوص با آن جعبههاي قديمي كه گاهي به اندازه تلويزيون 14 اينچ بود خواهيد ديد. در ميان مشاغل مختلف نيز جايگاه راديو متفاوت بود.
مثلا كاركرد اين رسانه شنيداري در قهوهخانهها، آرايشگاهها و خياطيها، بيش از جاهاي ديگر بود و گاهي در جايي مثل قهوهخانهها، نوعي ابزار تبليغاتي و عاملي براي جلب مشتري ميشد، اما امروزه با گسترش تلويزيون و جاذبههاي بصري كه در ذات آن است، راديو به تدريج جايگاه خود را از دست داد و در واقع تصوير بر صدا غالب شد.
گرچه نوستالژي راديو در حافظه تاريخي مردم باقي ماند و همچنان نيز يك موقعيت تاريخمندي دارد. تولد تلويزيون و توليد برنامههاي گوناگون آن در ابتدا، گرچه راديو را با بحران مخاطب روبهرو كرد و باعث ريزش طيف زيادي از شنوندگان و تبديل آن به بينندگان شد، اما بنابر يافتههاي علم ارتباطات در نهايت و در گذر زمان، هيچ رسانهاي نتوانست جاي رسانه ديگر را بگيرد يا به مرگ آن منتهي شود.
امروزه شاهديم كه با گسترش انواع شبكههاي تلويزيوني و ماهوارهاي و ديگر وسايل ارتباط جمعي، راديو نيز طرفداران زيادي دارد و همچنان جذابيت خود را حفظ كرده است. اين جعبه صدا البته در ميان برخي از طبقات اجتماعي و گروههاي سني و برخي از مشاغل و موقعيتهاي زندگي، گستردگي بيشتري دارد.
مثلا زنان خانهدار، دانشجويان در خوابگاه و رانندگان تاكسي و اتوبوس، از اين رسانه استفاده بيشتري ميكنند يا در گروههاي سني بالاتر كه هم حوصله شلوغي تلويزيون را ندارند و هم نسبت به راديو حس نوستالژي و انس ديرينه دارند، راديو جايگاه ارزشمندتري دارد. بسياري از مخاطبان راديو مثلا از برنامه راه شب يا شب بخير كوچولو يا قديميترها از برنامه گلها، خاطرات زيادي دارند و اساسا راديو نسبت به مديومهاي ديگر از حس آرامش و سكون دل انگيزتري برخوردار است كه برعكس هياهوي تلويزيون فضاي آرام و فرحبخشي براي مخاطبش ايجاد ميكند اما اين تنها امتياز راديو نسبت به تلويزيون نيست.
ويژگيها و به اصطلاح جامعه شناسان، كار ويژههاي راديو را ميتوان در چند مورد برشمرد. يكي اين كه راديو بسيار راحت در دسترس است و علاوه بر وسايل نقليه از طريق راديوهاي همراه در خيابان و پارك نيز ميتوان از آن استفاده كرد. دوم اين كه نياز به نگاه كردن ندارد يعني مخاطب ميتواند در عين اين كه به فعاليت ديگري مشغول است، از برنامههاي آن استفاده كند. چه بسا زنان خانهداري كه در عين آشپزي و رسيدگي به امور منزل به راديو نيز گوش ميكنند. سوم زنده بودن برنامههاي راديويي است.
اكثر توليدات راديويي به شكل زنده پخش ميشوند و اين ويژگي بر تازگي و هيجان آن ميافزايد. راديو نسبت به رسانههاي ديگر سرعت بيشتري در اشاعه اخبار دارد و بخشهاي متعدد خبري در آن، كارايي خوبي در اطلاعرساني دارد.
بهطور كلي راديو در گذشته دو كاركرد ويژه داشت يكي بخش موسيقي و ديگري اخبار كه نسبت به تلويزيون بيشتر بود. اما امروزه راديو نيز مثل تلويزيون به شكل تخصصيتري گسترش يافته كه مخاطبان خاص خود را دارد.
راديو قرآن، راديو سلامت، راديو گفتگو، راديو پيام، راديو فرهنگ، راديو تجارت و ... هركدام با توليد برنامههاي خود به نيازهاي مختلف مخاطبان، پاسخ ميدهند. در واقع باتخصصي شدن راديو، اين وسيله ارتباطي ديگر جنبه سرگرمي صرف را ندارد و به اطلاعرساني، آموزش و فرهنگسازي هم ميپردازد.
در عصر ارتباطات و اطلاعات كه جامعه شبكهاي بر ساختار اجتماعي و مناسبات انساني ما حاكم شده است بدون رسانه نميتوان زيست و جهان تعطيل ميشود و گويي راديو، صداي اين جهان رسانهاي است. راديو نسبت به تلويزيون از يك كاركرد روانشناختي هم برخوردار است. فقدان تصوير در راديو به توليد تصور در ذهن مخاطب ميانجامد و او با خيالپردازي به واسطه صدا و بهرهگيري از قدرت تخيل به تصويرسازي از آنچه ميشنوند ميپردازد و اين موجب نوعي تعامل درونيتر با راديو در مقايسه با تلويزيون ميشود.
بههميندليلاستكهمتخصصان ارتباطات؛ راديو را رسانهاي گرم ميدانند به اين معني كه مخاطب در برابر آن منفعل نيست و با خيالپردازي، ارتباطي فعال با آن دارد. اين قوه تخيل بويژه در برخي برنامهها مثل پخش زنده مسابقه هاي ورزشي هيجان و شور زيادي به برنامه ميدهد و بر جاذبه آن ميافزايد يا مثلا در موقع انتخابات و اعلام آراي نامزدها، راديو به دليل سرعت در خبررساني، جذابتر از رسانههاي ديگر است.
يكي ديگر از قابليتهاي راديو كه نسبت فرهنگي و تاريخي با مخاطبان ايراني هم دارد قصهگويي و داستانپردازي است. پيش از گسترش راديو و تلويزيون قصهگويي مادربزرگها و خاطرهگويي پدربزرگها، ابزار سرگرمي مردم بود.
اگر چه تلويزيون با ساخت و توليد فيلم و سريال به تصورسازي و پويايي قصهها كمك كرده است، اما مردم ما علاقه ديرينه به شنيدن قصه دارند. بيشتر مخاطبان راديو به برنامه قصه ظهر جمعه علاقه زيادي داشتند و اساسا قصههاي راديو يكي از پرطرفدارترين ژانرهاي راديويي است كه سنخيت فرهنگي بالايي با مخاطبان ايراني دارد.
روانشناسي اجتماعي جامعه ايران نشان ميدهد فرهنگ ملت ما بيشتر شنيداري است و ايرانيان علاقه زيادي به شنيدن و گوش دادن سخنراني و نقل قولها دارند. لذا راديو بر اين مبنا ميتواند بيشتر مورد توجه قرار گرفته و در هياهو و جذابيتهاي بصري تلويزيون گم نشود.
وقتي رسانهاي با آداب و رسوم و فرهنگ ملي و مذهبي مخاطبان ميآميزد از ماندگاري بيشتري برخوردار خواهد شد. قديمترها دعاي سحر و ربناي راديو، صفاي بيشتري به سفرههاي افطار ما ميبخشيد و زمزمههاي دعاي سحر در كنار سفره سحري با راديو امكانپذير ميشد كه امروز با برنامههاي تلويزيوني سحرگاهي، تجربهپذير نيست. به جرات ميتوان گفت انسان معاصر تحت هجوم تصاوير قرار گرفته است.
صداي حقيقي در هياهوي صوتي دنياي ديجيتال گم شده است و به گوش نميرسد. در حالي كه در گفتار و عنوانبندي هميشه صدا مقدم بر تصوير بوده است، ميگفتند راديو و تلويزيون و ميگويند صداوسيما، اما در ماوراي اين دو پديده گاهي صدايي به گوش نميرسد و همه مجذوب و مبهوت تصويرند! هرچند نگارنده معتقد است بايد مخاطبسنجي كرد تا هم طيف و تعداد مخاطبان راديو با تلويزيون را سنجيد و هم به علل گرايش هر دو گروه به رسانه مورد علاقه خود پي برد و هم براي مخاطبسازي و افزايش شنوندگان راديو مبتني بر دادههاي آماري برنامهريزي كرد. رسانه ملي تنها تلويزيون نيست. راديو را نبايد فراموش كرد و تنها صداست كه ماندني است!
سيدرضا صائمي
پنجشنبه 23 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]