واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ - فریده مهدوی دامغانی، مترجم کتاب های ادبیات کلاسیک و دارنده چندین نشان لیاقت از کشور ایتالیا، دو یادداشت درباره ترجمه و کتاب در وبلاگ خود منتشر کرده است. دامغانی در یادداشت " تنفسی دوباره در بهترین دانشگاه خانگی" نوشته است :"چند روز پیش با مشاهده آسمان خاکستری تهران، تصمیم گرفتم پس از هفتهها کار مداوم و خستهکننده، نیمروزی را به خود تعطیلی بدهم و سراغ قفسههای کتابخانه عزیزم در اتاق کارم بروم... هنگامی که در نقطهای آرام و بیصدا نشستم و صفحات کتاب را به آرامی گشودم و به ورق زدن آن پرداختم، دریافتم تا چه اندازه ما انسانها، حقیقتا و بیش از دوران گذشته در این دنیای مدرن و به هم ریخته و شلوغ و پرکار که حتی فرصتی برای غذا خوردن و استراحت در هنگام نیمروز یا نشستن در یک پارک و یا اندیشیدن در حالتی آرام و بیدغدغه وجود ندارد به کتاب و کتابخوانی نیازمندیم، تا چه اندازه لازم و ضروری است که ما دیگر بار خود را با قانون ساکت و خاموش برقرارسازی ارتباطی دل انگیز و عارفانه با کتابی ناآشنا و یا کاملا آشنا که شاید برای چندمین بار به مطالعه آن مشغول خواهیم شد، پالایش دهیم." وی درباره کتاب خواندن ادامه داده است : کاش به جای خوردن دهها قرص اعصاب و استعمال انواع داروهای آرامشبخش یا ساعتها تماشا کردن برنامههای تلویزیونی خستهکننده و غمبار این شبها را با دوستان ساکت و خاموش خود که «مهربانترین دوستان ما» در کل عالم هستیاند، سپری میکردیم؛ حال خواه کتاب «جود گمنام» اثر توماس هاردی باشد که شاید بیش از دهها بار مطالعه کردهاید و از مضمونش آگاهید یا کتاب «سرخ و سیاه» اثر استاندّل باشد. کتاب «شش هنرپیشه در جستجوی یک نویسنده» اثر لوئیجی پیراندِلّو باشد یا «رنجهای ورتر جوان» اثر گوته...میتواند کتابی درباره افسانههای چین باستان باشد، یا درباره شناخت کشور مکزیک یا کامبوج، میتواند درباره گلکاری باشد یا پرورش نیروی ادراک درونیتان، میتواند یک کتاب جنایی از نوع کتابهای جان گریشام باشد و یا یک کتاب فلسفی سنگین از افلاطون، میتواند شما را به خنده اندازد یا بگریاند... " وی در یادداشت دیگرش با عنوان "سرقت معرفتی برای ارتقای معرفت جامعه" درباره ترجمه کتاب عنوان کرده است : " معلوم نیست چرا برخی از ناشران تصور میکنند که اگر کتابی در بازار از استقبال خوبی برخوردار شده است، باید بیدرنگ «سرقت معنوی» شود و مجددا منتشر شود! حال آن که این نوع ناشران که بیشتر دارای روحیهای غیرفرهنگی هستند، به این حقیقت انکارناپذیر و غیرقابل اجتناب توجه ندارند که اگر کتابی مورد استقبال مردم قرار میگیرد، 50 درصد آن به خاطر خوب بودن آن اثر و 50 درصد دیگر هم به خاطر قلم شیوای مترجم است! معتقدم باید خیلی سریع و قاطع فکری برای «کپیرایت» در ایران شود خصوصا برای ناشرانی که قصد دارند یکشبه ره صدساله را بپیمایند. البته نکته متناقض این ماجرا این است که این نوع ناشرانی که به سرقت معنوی روی میآورند، به سرقت آثاری «عرفانی» و «دینی» و «روحانی» میپردازند؛ سرقتی معرفتی برای افزایش معرفت جامعه از سوی یک عنصر به اصطلاح فرهنگی! "
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 468]