واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: دنيایمترو- محمود کریمی: براي انجام كاري و تحليل بازار صادرات محصولي از ايران، دبي بودم. دوستي كه لطف ميكرد و مرا در اين شهر شلوغ كشور امارات عربي متحده به اين سو و آن سو ميبرد، از توسعه نظاممند فعاليتهاي عمراني آنجا برايم تعريف ميكرد و شواهد و نمونههايي را نيز نشانم ميداد. يكي از چيزهايي كه ديديم ساخت مترو بود. در كنار اين طرح بزرگ كه ما در تهران نيز تجربهاش را داشته و داريم، دردسرهاي جانبي حين اجراي اين طرح هم نمايان بود؛ از محدود شدن دسترسي به خيابانها گرفته تا آلودگيهاي محيطي و... . از يكي از خيابانهاي اصلي ميگذشتيم كه مسير چندبانده اصلي آن را مسدود كرده بودند و خودروها بايد از كنار گذر آن عبور ميكردند. تابلوي زردرنگي در جدول بر خيابان كنارگذر نصب شده بود كه نوشته عربي و انگليسي روي آن مرا متوجه خود كرد: «از اينكه ناچاريم بهدليل اجراي طرح مترو، مسير گذري شما را به خيابانهاي فرعي منحرف كنيم، از شما عذر ميخواهيم. اين طرح به سرعت در حال پيشرفت است و با اتمام آن دسترسي شما آسان خواهد شد.» عنوان پايين تابلو نيز نام «وزارت راه و ترابري» يا اداره مربوطه در شهرداري را بر خود داشت. بهعنوان يكي از شهروندان يا اهالي آن محله با ديدن اين تابلوي خوانا چه چيزهايي در ذهن ما مرور ميشود!؟ آيا چنين تجربههايي را در محله و شهر خودمان نيز داريم!؟ با خود فكر ميكردم آيا فرهنگسازي، آموزش و اطلاعرساني حتما بايد از راههاي پيچيده انجام شوند!؟ تعريف مسئله: تعداد آگهيهاي روزنامهها و مجلات براي سفر به كشورهاي حاشيه خليج هميشه فارس و كارهاي اداري در دبي بهعنوان مركز ترانزيتي نزديك كشورمان، گواه اين هستند كه هموطنان بسياري بدانجا رفتوآمد دارند. جمعيت بومي آنجا يك چندم تعداد كساني است كه آنجا زندگي و كار ميكنند. چنين سيستمي تنها با مديريت صحيح و نظاممند است كه ميتواند رشد و توسعه يابد. وجود قانونهاي مدون و منظم و پايبندي جدي به رعايت آنها، از جمله مطلوبيتهاي مهم مديريت كردن بر چنين سيستمي است. مسئلهاي كه در كشورما محل بحث و نقد فراوان كارشناسان است، شفاف نبودن حقوق شهروندان و شعاري رفتار كردن در بسياري از مواردي است كه ادعا داريم «هميشه حق با مشتري است». مطلع كردن شهروندان از رخدادها و آگاهي دادن ايشان نسبت به برنامههاي در دست انجام و طرحهاي آتي، همراهي و پشتيباني آنها را در پي دارد. نگراني از اينكه اطلاعرساني منجر به توقع ميشود و توقع و انتظار مانع از مديريت دلخواه خواهد شد، مسئلهاي است كه ردههاي مختلف مديريتي را به سوي «مديريت ابهام» سوق ميدهد. وقتي ما شفاف و روشن ببينيم كه روزشمار طرح و پيشرفت فيزيكي آن نويد ايجاد فرصتي براي راحتتر زندگي كردن را ميدهند به جاي غر زدن و بهانهجويي از مديريت شهري، به همراهي آنها و تحسين دستاندركاران طرح خواهيم پرداخت. ساخت مترو، زيباسازي پيادهروها، ايجاد زيرگذر و روگذرهاي ماشينرو، ساخت بزرگراه و ساختمانهاي فرهنگي و رفاهي و ورزشي، همه زمانبر و همراه با دردسرهاي جانبي هستند. راههاي مختلفي هست كه به كمك آنها بتوان كام همشهريان خود را تلخ نكرد و طرح را پيش برد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 409]