واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: آگاهي بخشي اجتماعي درباره جايگاه رهبري سياسي
جامعه به « مزرعه » مي ماند و براي رشد نيازمند به « بذر » مي باشد. اگر بر بذرهاي آماده براي بالندگي آفتاب نتابد و با آب و مواد غني نهفته در خاك ارتزاق نكنند و با مراقبت همراه نگردند رشد نمي كنند و سر برنمي آورند و مزرعه سرسبز و انباشته از درختان را تشكيل نمي دهند و نيز گياهان نمي رويند و بوستان هاي معطر رخ نمي نمايانند و طبيعي است كه آنچه در چنين وضعيتي باقي مي ماند خس و خاشاك و بي ثمري است .
جامعه اي زنده و پوياست و داراي ثمر و حاصل كه بذرها پي درپي در آن به رشد و نمو درآيند و سر از خاك برآرند و به درخت هاي تنومند تبديل شوند و ميوه هاي معرفت به بار آورند.
اگرچه در چنين جامعه اي بذرهاي مختلف به رشد درمي آيند و به شكوفايي مي رسند و ميوه و ثمر مي دهند لكن بذر « آگاهي و بينش » از مهم ترين و ثمردهنده ترين آنهاست چرا كه در پرتو آگاهي و بينش است كه بسياري از تحول ها و پيشرفت ها در جامعه و كشور به وجود مي آيد.
در نگاه فرهنگ غني و پوياي اسلامي آن « مسلمان » داراي ارزش و اعتبار و سرچشمه تحول و تحرك است كه با آگاهي و بينش رشد كند و استوار گردد و براي فرد و جامعه پيشرفت به ارمغان آورد.
ائمه دين (ع ) با رهنمودهاي رهايي بخش خويش بسترها و زمينه هاي لازم را براي تحقق اين آگاهي در ابعاد و موضوعات گوناگون مهيا نموده اند تا هر فرد مسلمان از پشتوانه هاي لازم براي حركت صحيح و مقصد رسان در امور مختلف برخوردار شود.
يكي از موضوعات مهم و محوري و مرتبط با حيات اجتماعي و سياسي هر مسلمان اصل امامت و رهبري سياسي مي باشد. اين موضوع از اهميتي خاص برخوردار است و با سرنوشت جامعه و كشور اسلامي پيوند مي خورد و به همين دليل هر فرد از آحاد جامعه اسلامي بايد به عالي ترين مراتب بينش و آگاهي در اين باره دست يابد. اين آگاهي و بينش باعث مي شود كه افراد جامعه بدانند كه امام و رهبر سياسي جامعه و سرزمين اسلامي چه كسي بايد باشد و چه مشخصه و خصوصياتي لازم است در او جمع آيد. همچنين تحقق اين بينش و آگاهي باعث مي شود كه هر فرد مسلمان مدعيان دروغين رهبري و خلافت اسلامي را از مدعيان راستين آن بازشناسد و به وظايف و مسئوليت هايي كه در برابر امام و رهبر اجتماعي و سياسي برعهده دارد عامل گردد و به اين طريق زمينه هاي مساعدي به وجود آيد تا برنامه ها و راهكارها و شيوه هاي زعيم و رهبر براي تحقق عزت و استقلال و پيشرفت جامعه و كشور به ظهور و عينيت درآيد.
از ميان نمونه ها و مصداق هاي تاريخي درباره آگاهي بخشي و بينش آفريني ائمه اطهار(ع ) درباره اصل امامت و رهبري و از اين طريق راه نمودن به مردم جامعه به جلوه اي از تعاليم سياسي حضرت امام حسن مجتبي (ع ) توجه مي كنيم .
حضرت امام حسن (ع ) پس از صلح با معاويه كه در اثر شرايط خاص و بر مبناي صلاحديدهاي آن پيشواي الهي صورت گرفت سعي وافر داشت تا مردم جامعه را به اين بينش و شناخت برساند كه اگرچه در اثر وضعيت سخت و نفس گير به وجود آمده مجبور شده است كه خلافت و رهبري سياسي جامعه را به معاويه واگذارد تا به اين وسيله اصل دين و موجوديت امت محفوظ بماند و شرايطي در آينده براي متحول شدن جامعه و بازگشت حق مسلم و الهي خلافت به ائمه اطهار آماده گردد لكن لازم است مردم مسلمان بدانند كه اولا جايگاه اصلي امامت و زعامت سياسي امت اسلامي امامان معصوم (ع ) مي باشند. ثانيا معاويه غاصب مقام زعامت و خلافت است و همچنان فاقد صلاحيت هاي لازم براي اين جايگاه و مقام الهي مي باشد.
امام حسن مجتبي (ع ) پس از صلح با معاويه و آن هنگام كه معاويه به كوفه آمد در حضور مردم اينگونه به آگاه سازي آنان درباره اصل امامت و رهبري سياسي و جايگاه اصلي آن مي پردازد :
« اي مردم معاويه چنين پنداشته كه من او را شايسته خلافت مي دانم و خود را شايسته و سزاوار خلافت اسلامي نمي دانم . ولي معاويه به طور قطع دروغ پنداشته است و من از هر كس نسبت به رهبري مردم جامعه شايسته تر مي باشم و اين موضوع هم در قرآن كتاب خدا و هم از زبان پيامبر اكرم (ص ) مورد تاكيد و تصريح قرار گرفته است .
به خدا سوگند اگر مردم با من بيعت مي كردند و از من اطاعت مي نمودند و به ياري و مساعدت من اهتمام مي ورزيدند آسمان باران خود را بر آنان فرو مي فرستاد و زمين بركت خود را ظاهر مي كرد. »
از متن سخنان آگاهي بخش امام حسن مجتبي (ع ) بايد به نكات ذيل توجه دقيق شود :
كساني كه مخاطب اصلي امام (ع ) براي بيان اين رهنمودها مي باشند مردم جامعه هستند.
امام (ع ) لازم و واجب مي داند كه مردم را به شناخت و آگاهي هاي لازم نسبت به اصل امامت و خلافت اسلامي نائل گرداند.
امام (ع ) در حضور معاويه اين رهنمودها را مطرح مي كند و اين نشان مي دهد كه اولا آن پيشواي الهي از اوج ايمان و صلابت و شجاعت براي بيان حق برخوردار مي باشد و از هيچ كس و در هيچ شرايطي بيم و هراس به دل راه نمي دهد. ثانيا امام (ع ) لازم مي داند كه در حضور معاويه كه خود را زعيم و خليفه اسلامي و جانشين پيامبر(ص ) مي پندارد اين حقايق را به مردم منتقل نمايد و به اين وسيله باورهاي خيالي و پوچ اين عنصر ناسالم را فروريزد و به همين منظور او را در ادعاي زعامت و خلافت اسلامي كاذب و دروغگو معرفي مي كند.
امام (ع ) به مردم آگاهي مي دهد كه آنچه در مساله صلح به وقوع پيوسته در اثر شرايط حاد و خطراتي است كه موجوديت اسلام و جامعه اسلامي را تهديد مي كند و هيچ راه و چاره اي را براي گريز از اين خطر مهلك باقي نمي گذارد.
امام حسن مجتبي (ع ) خطاب به مردم حق مسلم خود در زعامت و رهبري سياسي جامعه را به قرآن كريم و كلام پيامبر خدا(ص ) مستند مي نمايد. اين استناد مربوط به آياتي از كتاب خدا مي باشد كه تصريح به عصمت ائمه اطهار دارند و آنان را به اين وسيله شايسته امامت و رهبري مي دانند. همچنين اين استناد به آياتي اشارت دارد كه محتواي آن نزول فرمان الهي براي انتصاب اميرمومنان حضرت علي (ع ) به امامت امت است .
استناد به كلام پيامبر(ص ) نيز مربوط به سخنان مكرر رسول خدا(ص ) به شايستگي حضرت علي (ع ) و يازده امام معصوم پس از او براي زعامت و ولايت سياسي امت اسلامي مي باشد. اين سخنان هم پيش از واقعه تاريخي غديرخم به طور مكرر بيان گرديده و هم در واقعه غدير به صورت عيني و در حضور جمعيت كثير مسلمانان و با انتصاب اميرمومنان (ع ) به ولايت و خلافت اسلامي به ثبت و ضبط تاريخي درآمده است .
امام حسن مجتبي (ع ) به خداوند متعال سوگند ياد مي كند كه اگر مردم جامعه با او بيعت مي كردند و به درستي از فرامين و دستورالعمل هايش تبعيت مي نمودند و براي مقابله با معاويه او را تنها نمي گذاشتند و با ياري و مساعدت همه جانبه امام و پيشواي معصوم راه را بر سيطره غاصبانه معاويه بر ولايت و خلافت اسلامي مسدود مي كردند آسمان درهاي فيض و رحمتش را بر امت مي گشود و زمين بركاتش را ظاهر مي كرد و اين نشان مي دهد كه بين اطاعت مردم از امامان (ع ) و تلاش و مجاهدت هاي خالصانه و وقفه ناپذيرشان در مسير صيانت و پاسداري از امامت و رهبري ائمه (ع ) و نزول فيض و رحمت هاي الهي بر جامعه و كشور اسلامي رابطه اي مستقيم و مستحكم وجود دارد و امور ديني و معنوي اينگونه با بهبود امور دنيايي و مادي پيوند مي يابند و رابطه متقابل پيدا مي كنند.
تحقق نقش محوري و زيربنايي امامت و رهبري اجتماعي و سياسي در دوره غيبت با تشكيل حكومت اسلامي و زعامت امت توسط فقهاي فكور و سائس و زمان شناس ضرورت دارد و بايد تداوم يابد. زيرا اولا متون فرهنگي اسلام و كلام صريح امامان معصوم (ع ) اين ضرورت و نياز حياتي را تثبيت مي كنند و راه هرگونه شبهه و ترديد را مسدود مي نمايند. ثانيا در كنار استناد شرعي و استدلال نقلي از ائمه اطهار(ع ) بر اين نياز ضروري در همه اعصار استدلال صريح و حكم قطعي عقل و خرد سالم نيز تداوم امامت و رهبري اسلامي در همه اعصار را به اثبات مي رساند و امت اسلامي فاقد رهبري سياسي و حكومت اسلامي را به انهزام و شكست و ذلت در برابر دشمنان متعدي خارجي و تباهي ناشي از هرج ومرج و بي نظمي و ناامني داخلي محكوم مي نمايد.
جامعه اي زنده و پوياست و داراي ثمر و حاصل كه بذرها پي در پي در آن به رشد و نمو در آيند و سر از خاك برآرند و به درخت هاي تنومند تبديل شوند و ميوه هاي معرفت به بار آورند. اگر چه در چنين جامعه اي بذرهاي مختلف به رشد در مي آيند و به شكوفايي مي رسند و ميوه و ثمر مي دهند لكن بذر « آگاهي و بينش » از مهمترين و ثمردهنده ترين آنهاست چرا كه در پرتو آگاهي و بينش است كه بسياري از تحول ها و پيشرفت ها در جامعه و كشور به بار مي آيد
بين اطاعت مردم از امامان (ع ) و تلاش و مجاهدت هاي خالصانه و وقفه ناپذيرشان در مسير صيانت و پاسداري از اصل امامت و رهبري و نزول فيض و رحمت الهي بر جامعه و كشور اسلامي رابطه اي مستقيم و مستحكم وجود دارد و امورديني و معنوي اين گونه با بهبود امور دنيايي و مادي پيوند مي يابند و رابطه متقابل پيدا مي كنند
در كنار استناد شرعي و استدلال نقلي از ائمه اطهار(ع ) مبني بر ضرورت امامت و رهبري اجتماعي و سياسي مردم در تمام اعصار استدلال صريح و حكم قطعي عقل و خرد سالم نيز تداوم امامت و رهبري اسلامي در همه زمان ها را به اثبات مي رساند و امت اسلامي فاقد رهبري سياسي و حكومت اسلامي را به انهزام و شكست و ذلت در برابر دشمنان متعدي خارجي و تباهي ناشي از هرج و مرج و بي نظمي و ناامني داخلي محكوم مي نمايد
در نگاه فرهنگ غني و پوياي اسلامي آن « مسلمان » داراي ارزش و اعتبار و سرچشمه تحول و تحرك است كه با آگاهي و بينش رشد كند و استوار گردد و از پشتوانه هاي لازم براي حركت صحيح و مقصد رسان در امور مختلف برخوردار شود و براي جامعه پيشرفت به ارمغان آورد
يکشنبه 19 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 174]