واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: رشد متوازن انسان در مدينه فاضله اسلامي در عصر ظهور
انديشه « مدينه فاضله » در ظرف تفكر غرب به هيچ وجه با ملاحظات انسانگرايانه همراه نبوده است . نه اينكه انسان در نمودار انديشه آنان جايگاهي نداشته بلكه به اين معني كه او مركز توجه و اعتنا نبوده است . بنابراين مدينه فاضله در منظر ديد آنان بيش از آن كه صبغه اي انساني داشته بشد چهره اي سياسي اخلاقي و يا فلسفي مي يابد.
در قرائت عصر جديد اين معني كاملا واژگونه مي گردد. از دوره رنسانس به اين سو كه انسان به عنوان مهم ترين آرمان تمدن جديد محيط توجه و اعتنا را مي پوشاند تفاسير نويني نيز نسبت به آرمان شهر انساني ارائه مي گردد. محور اين تفاسير را نوع فلسفه انسانگرا تشكيل مي دهد كه از طرفي با انديشه استغناي از مذهب و بلكه انديشه مذهب پيرايي همراه و قرين بوده و از طرف ديگر تنها به بهزيستي دنيوي انسان توجه داشته و پيشرفت و تعالي وي را در بعد مادي مي جويد. بنابراين مدينه فاضله در نگاه متاخران در واقع شهر رفاه و آسايش انسان است اما در راه كسب اين مهم فقط به بعد خاكي انسان توجه مي شود.
پيشرفت و ترقي مادي به عنوان يك اصل مسلم شمرده مي شود و همه چيز در ذيل آن ملاحظه مي گردد. اين نوع انديشه چند قرن است كه سيطره خويش را بر محيط باورهاي انسان غربي گسترده است و اگر چه او به واقع به بسياري از آنچه در صدد بوده دست يافته است اما به هيچ وجه روياي هميشگي خود را محقق نمي بيند. در مقابل در انديشه جامع ديني ما بر يگانگي دنيا و آخرت و جسم و جان انگشت تاكيد مي نهيم و جايگاه و احكام اين امور را از هم تفكيك نمي سازيم . به انسان . به عنوان يك واحد حقيقي نظر داريم و در هر طرح و برنامه رشد موازي و متوازان او را پي مي جوييم . در مدينه فاضله اسلامي در سرلوحه طرح و برنامه آسماني آن با كمال شگفتي با يك آرزوي زميني رو به رو مي شويم با عدالت و در كنار آن رفاه و آسايش و امنيت و برخورداري از مواهيب طبيعي .
حجم اعتناي تعاليم ديني به اين مسائل دنيايي يعني عدالت و رفاه و امنيت در مساله ظهور و مهدويت براي انسان مذهبي كه هميشه بر تقابل و دو گانگي دنيا و آخرت .صميمانه پاي مي فشرده آن قدر با اهميت و هيجان انگيز است كه وي را دچار گيجي و ترديد مي سازد. اما به واقع چنين است . تعاليم ديني در زندگي زميني ما مصرانه ادعاي دخالت و تصميم گيري دارند و آرزوهاي زميني ما به طور جدي مورد توجه آنهاست . اما اين همه را در مصاحبت با ديگر ابعاد وجودي انسان مي طلبند.
بر اين اساس است كه مدينه فاضله اسلامي علاوه بر اين كه مدينه عدالت رفاه و امنيت است مدينه علم عقلانيت تربيت و انسان پروري نيز هست . يعني همان عناصري كه نبود آنها در تفكر مذهب پيراي غربي باعث پديد گشتن بحران جديد تمدن غرب گشته است و اين تمدن را علي رغم پيشرفتهاي چشمگير مادي در مسير تحقق سعادت انساني ناكام گذارده است .
ويل دورانت تمدن نويس بزرگ غربي در همين رابطه چنين مي نويسد :
« مدينه فاضله تحقق يافته است ولي فقط در عالم خارج (از ما)... ما قدرت خود را صد برابر كرده ايم و بر بالاي خود صدها ذراع افزوده ايم ولي طرحها و نقشه هاي ما به پستي و تنگي زماني است كه در جهل و آلودگي به سر مي برديم . ما از لحاظ روحي كوته قداني هستيم در قالبهاي بسيار بزرگ . مدينه فاضله در همه جا آمده است به جز در روح انسان . با اين همه اين مدينه فاضله كوچكي كه اكنون با روياي قابل اغماض مي خواهيم بنا كنيم نمي خواهد طبيعت را از نو بسازد و نمي خواهد تسلط انسان را بر طبيعت بگستراند (زيرا اين بهشت منظور نظر بيكن بود و تحقق يافته است ) بلكه مي خواهد كه خود را از نو بسازيم و نفوس با اراده اي درست كنيم كه براي زندگي در عالم بهتري شايسته باشند. و به صفاي دانش ما و به نيروي قدرت ما باشند و چون مايه ويراني مدينه فاضله « طبيعت بشري » و جهل انساني است ما نخست خواهيم خواست كه دلها و نفوس خود را تصفيه كنيم شايد امور ديگر در نتيجه به دنبال آن بيايد...(به طور كلي ) معلوم شد كه مقصود بناي يك مدينه فاضله مكانيكي يا بهشتي براي راهروان پياده و مسافران هواپيما نيست بلكه امر اساسي تري در نظر است و آن بالا بردن صفات اخلاقي و جسمي و معنوي مردم است . نسلي كه محصول و نتيجه اين اقدامات و پيشنهادها باشند مي تواند مدينه فاضله را بنا كند . » (1 )
چنين مي توان نتيجه گرفت كه تفكر ديني نيز يك تفكر انسانگر است .با اين تفاوت كه انسانگرايي ديني متكي بر يك انسان شناسي قويم است اما انسانگرايي غربي متكي بر يك انسان شناسي ابتر و نادرست بود. به همين دليل از تفكر مستتر در تمدن غرب با عنوان « انسانگرايي نسيانگرايانه » يا « انسان مداري واژگونه » ياد مي كنيم . (2 )
پاورقي :
1 ـ لذات فلسفه ويل دورانت 367 ـ364
2 ـ چشم به راه مهدي (عج ) دفتر تبليغات اسلامي 209 ـ 207
انديشه جامع ديني بر يگانگي دنيا و آخرت و جسم و جان انگشت تاكيد مي نهد و احكام اين امور را از هم تفكيك نمي سازد و به انسان به عنوان يك واحد حقيقي نظر دارد و به دنبال رشد موازي و متوازن مادي و معنوي او مي باشد
تعاليم ديني در زندگي زميني ما مصرانه ادعاي دخالت و تصميم گيري دارند و آرزوي هاي زميني ما به طور جدي مورد توجه آنهاست . اما اين همه را در مصاحبت با ديگر ابعاد وجودي انسان مي طلبند و در مدينه فاضله اسلامي در عصر ظهور اين مهم تحقق خواهد يافت
چهارشنبه 15 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 359]