واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: مجتبى خواجه رحيمى عرفان ما و مرتاضان هندى؟
خبرگزاري فارس:انسان داراى روحى است كه اگر تقويت شود، قدرت تصرف در امور و اشياى ديگر را به دست مىآورد. البته اين تصرف بر اساس نظام على و معلولى است. مرتاضان و كسانى كه كارهاى خارق العاده انجام مىدهند، تا حدودى داراى كارهايى هستند كه نوعى كرامت شمرده مىشود و از اين جهت با عرفا و صاحبان ولايت تكوينى تشابه دارند.
انسان داراى روحى است كه اگر تقويت شود، قدرت تصرف در امور و اشياى ديگر را به دست مىآورد. البته اين تصرف بر اساس نظام على و معلولى است. مرتاضان و كسانى كه كارهاى خارق العاده انجام مىدهند، تا حدودى داراى كارهايى هستند كه نوعى كرامت شمرده مىشود و از اين جهت با عرفا و صاحبان ولايت تكوينى تشابه دارند. دليل آن را نيز بايد در اين نكته جست و جو كرد كه نظام جهان بر اساس علت و معلول است و هر پديدهاى بر اساس علتى موجود مىشود. علت برخى امور روشن و واضح است. چنان كه علت عادى توقف قطار ترمز لكوموتيوران است؛ اما علت برخى از كارها خلاف عادت است. مثل اين كه كسى با قدرت روحى خود قطار را متوقف مىكند.
روح انسان فرمانده بدن است و كليه كارهاى بدن سالم تحت فرمان او انجام مىشود. برخى از نفوس به دليل تمرينها و رياضتهاى خاص چنان قوى مىشوند كه مىتوانند افزون بر بدن خود، در انسانها و اشياى ديگر نيز حالت تدبير داشته باشند. انسانى كه اراده خود را قوى كرد، امكان مىيابد بر امور و پديدهها تأثير بگذارد. اين جزئى از نظام علت و معلول جهان مادى(1) و نشانه قدرت نفس انسان است؛ زيرا نفس انسان مظهر خداوند است و در صورتى كه تقويت شود، توان تصرف و انجام كارهاى خلاف عادت را به دست مىآورد.
تقويت نفس با تمرينهايى كه اصطلاحاً رياضت خوانده مىشود، حاصل مىگردد. رياضت دو گونه است: رياضت شرعى كه مطابق با شرع و با راهنمايى معنوى ولى الله الاعظم - سلام الله عليه - انجام مىشود؛ و رياضتهاى غير شرعى. پويندگان راه شريعت به مدارج قرب الاهى و ولايت تكوينى نائل مىآيند؛ اما آنان كه از روشهاى غير شرعى بهره مىبرند، تنها توان تصرف در برخى امور را به دست مىآورند.
عرفا و مرتاضان از جهت بروز كرامت با هم تشابه دارند و هر دو كارهاى خارق العاده انجام مىدهند. البته آن كه به مقام قرب وارد شد و از خود فانى گرديد، در صدد بروز كرامت و كارهاى خارق العاده نيست، و آنچه از وى عيان مىشود، امورى است كه از وسعت وجودىاش ريزش مىكند.(2)
آرى، برخى انسانها به واسطه قدرت روحى خود مىتوانند كارهاى خارق العاده انجام دهند؛ زيرا نظام عالم براساس علت و معلول است، برخى از علتها براى ما روشن است و آنها را علتهاى عادى مىخوانيم و برخى براى ما آشكار نيست و آنها را خلاف عادت مىپنداريم. كارهاى خلاف عادت اين افراد به نفس انسانى رياضت كشيده منتسب است. بين اين انسانها و عارفان تفاوتهاى زير قابل توجه مىنمايد:
1. عارف به مقام قرب بار يافته، براساس دستورهاى شرعى به مقامى رسيده است كه مىتواند كارهاى خدايى انجام دهد. امام صادق - سلام الله عليه - مىفرمايد: «العبودية جوهرة كنهُها الربوبية، فما فُقد فى العبودية وُد فى الربوبيّة و ما خفى عن الربوبيّة أُصيب فى العبودية؛ بندگى گوهرى است كه حقيقت آن مقام ربوبيت [تصاحب در امور] است. پس آنچه در بندگى پنهان است، در مقام ربوبيت يافت مىشود و هر آنچه در مقام ربوبيت پنهان باشد، با بندگى حاصل مىشود.(3) «رب» به معناى مالك و صاحب است كه در آنچه تحت تصرفش است، قدرت تصرف دارد. بدين اعتبار يكى از اسماى حسناى حضرت حق «رب» (صاحب اختيار تمام موجودات) است. «مقام ربوبيت» يعنى مقام تصرف در امور و اشيا. روايت شريف مىگويد: آن كه به مقام بندگى راه يافت ،داراى گوهرى مىشود كه مىتواند در امور و اشيا تصرف داشته باشد؛ به عبارت ديگر، حقيقت و كنه بندگى مقام ربوبيت است و آن كه بنده شد، آقاى جهان و مظهرى از اسم «رب» خداى جهانيان مىگردد. ظاهر بندگى در دنيا اظهار و ابراز ذلت و عجز است و باطن آن آقايى. بنابراين، آن كه به مقام قرب الاهى راه يافت، توان تصرف در امور و اشياى بيرون از خود را به دست مىآورد. عرفا براساس همين مقام كارهاى خارق العاده انجام مىدهند؛ اما مرتاضان باتمرينهاى خلاف شرع نفس خود را تقويت مىكنند.
2. هدف عرفا بروز كرامت نيست. هدف آنها بندگى خدا و دعوت مردم به توحيد و بندگى خداوند متعال است و كراماتشان در جهت دعوت مردم به ماوراى طبيعت و حقايق معنوى يا كمك به رفع مشكلات مردم تحقق مىيابد. در حقيقت مَثَل آنها مَثَل ظرف لبريز از آب است كه گاه آب از آن سرازير مىشود؛ اما هدف مرتاضان رسيدن به شهرت يا تقويت نفس است.
3. عرفا بسته به درجه قربشان داراى قدرت تصرف و كارهاى خارقالعاده متنوع و گستردهاند؛ زيرا آنها خدايى شدهاند وخداى عالم نامحدود است. پس هر چه بهره آنها از فيض الاهى بيشتر باشد، قدرت بيشترى دارند. در حالى كه مرتاضان از قدرت محدود و كارهايى با تنوع اندك بهره مىبرند؛ مثلاً آنها نمىتوانند مرده زنده كنند، ولى عارف بالله با اجازه الاهى مرده زنده مىكند.
4. تمام كارهاى عارفان با توجه به اجازه و رضايت الاهى براساس شرع و فضائل اخلاقى است؛ بدون اجازه الاهى به هيچ كارى دست نمىيازند و در همه حال بنده اويند. مقام آنها مقام فناى فى الله و بقاى بالله است؛ برخلاف مرتاضان كه براساس خواهش نفس كار مىكنند و چه بسا كارهاى خلاف اخلاق نيز انجام مىدهند.
5. كارهاى مرتاضان بر آموزش وتمرين استوار است و انجام هر كارى با آموزش و تمرين و پشتكار فرد ميسر مىشود؛ اما عارف بر اساس بندگى و مقام قرب داراى قدرت تصرف مىشود و در اين جهت از كسى آموزش خاصى نمىبيند.
پىنوشت:
1. الميزان فى تفسير القرآن، سيد محمد حسين طباطبائى، ج 6، ص 206.
2. مرحوم ملاصدرا مىفرمايد: و ليس عندنا من شرط الولاية ظهور الكرامة و خوارق العادة.(مفاتيح الغيب، ص488)
3. شرح فارسى مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، عبدالرزاق گيلانى، تصحيح دكتر سيد جلال الدين محدث(ارموى)، ج2، ص 537ù536.
.................................................
منبع: ماهنامه پرسمان
انتهاي پيام/
چهارشنبه 15 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 452]