واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: جنگ و اخلاق جنگ از نگاه یهود
دین یهود خشونت و جنگ را به منظور ترویج عدل در نظر نگرفته است. این دین تصدیق کرده است که انواع خاصی از جنگ از لحاظ اخلاقی توجیه شده است و گاهی از نظر دین قابل قبول است که مردم کشته شوند. در دین یهود آمده است پیش از شروع و یا اعلام جنگ باید تلاشی حقیقی در جهت ایجاد صلح و اجتناب از جنگ صورت گیرد. قوانین یهود تنها به سربازان اجازه داده تا با انتخاب خود در جنگ شرکت کنند. شهروندان بی.گناه باید پیش از آغاز جنگ از میدان نبرد دور شوند.
در عین حال در کتاب عهد قدیم از آرزوی یهودیان برای صلح نیز سخن رفته است. در کتاب عهد قدیم اشعیا آمده است:
خداوند به جنگ.های بین قوم.ها خاتمه خواهد داد و آنان شمشیرهای خود را به گاوآهن و نیزه.های خویش را به اره تبدیل خواهند کرد. قوم.های دنیا دیگر در فکر جنگ با یکدیگر نخواهند بود.
صلح در دین یهود به مثابه امر توصیف شده از سوی خداوند می.آید. زمانی که عدالت و هماهنگی نه تنها در میان مردم، بلکه در میان فرد فرد جامعه به وجود آید، صلح تحقق می.یابد.
برخی از استدلال.های امروز که در بافت تروریسم مطرح می.شود، این ایده را قبول می.کند که اگر عدالت در همه جا و برای همه کس وجود نداشته باشد، صلح به وجود نمی.آید. اهمیت صلح برای یهودیان در واژه سلام به زبان عبری "شالوم" نشان داده شده است. این واژه به معنای صلح است.
در تلمود (مجموعه قوانین شرعی و عرفی یهود) آمده است که فرد مجاز است کسی را که زندگی او را تهدید می.کند، به قتل برساند. این قانون در مورد کشور نیز اجرا می.شود.
پیشوایان دینی یهود در عهد باستان سه نوع جنگ را که یهودیان باید به آن توجه کنند، چنین بیان کرده.اند:
الف) جنگ.های واجب: جنگ.هایی که به فرمان خداوند انجام می.شود، همانند جنگ علیه کنعانی.ها.
ب) جنگ.های دفاعی: اگر یهودیان مورد حمله قرار گیرند، دفاع از خود واجب تلقی می.شود.
ج) جنگ.های اختیاری: این جنگ.ها از دسته.ای هستند که بنا بر هدف.های خوب انجام می.شود. زمانی که دیگر جایی برای مذاکره باقی نمی.ماند.
در کتاب دوم تورات آمده است که یهودیان پیش از اعلام جنگ باید تمام تلاش خود را برای ایجاد صلح به کار گیرند. هر گونه اقدام نظامی پیش از این امر غیرقانونی تلقی می.شود. در میدان نبرد تنها نظامیان کشته می.شوند و به غیرنظامیان فرصت داده .می.شود تا صحنه کارزار را ترک کنند، اما مقامات یهودی می.گویند اگر غیرنظامیان آگاهانه در صحنه نبرد ماندند، حفظ جان آن.ها به سربازان مربوط نمی.شود.
بدان گونه که در فرهنگ جدید کتاب مقدس آمده است،دو مفهوم ابتدایی در جنگ در کتاب عهد عتیق دیده می شود:
نخست جنگ به مفهوم برخورد مسلحانه و دیگری جنگ به مفهوم مذهبی ان بین دو نیروی حق و باطل.
به نوشته ی کتاب عهد عتیق تنها نیروی خداوند است که عبریان را قدرت می بخشد و عبریان تنها در پی نظر موافق خداوند در جنگها فعالانه شرکت می کنند.
"فرمانده ی جنگ معمولا کسی است که روح خدایی دارد ،بدین معنی که چنین شخصی متهورانه اقدام به نبرد می کند،بی آنکه با تحریم خدایی روبرو شود.
در کتاب عهد قدیم جنگ تایید و خداوند به عنوان یک جنگجو توصیف شده که در مواقع جنگ یهودیان را هدایت کرده و پیروزی را از آن آن.ها می.کند و در مقابل دشمنان از آن.ها حمایت می.کند.
همه پیروزی ها در صورتی که قدرت خداوند یاری دهد اتفاق می افتد.تعداد نیروی ارتش چندان مهم نیست ،زیر ا خدا به همراه مردمش می جنگد.به هر حال مشیت الهی این است که کسانی که به او یاری می دهند،از هر نوع وضعیت بد مالی و نظامی در امان بمانند"
به طور کلی تعالیم تورات در مورد جنگ خشن و بسیار خشک است.در هیچ کتاب آسمانی چون اسفار عهد عتیق از جنگ و قتل گفتگو نمی شود.
در همه ی فصول آن یا از کشتن سخن می رود یا از زایشهایی که جای کشتار را پر می کنند.
در تاریخ ادیان هیچ گاه به پروردگاری همانند خدای دین یهود برخورد نخواهیم کرد،خدایی که نیروهایش انباشته از کینه توزی و انتقام جویی است ،خداوندی که فتح و ظفر را تنها در پرتوی شمشیر باز می شناسد،خدایی که انتقام گناه کاران را تا چند پشت در فرزندان و نوادگان باز می گیرد.(تاریخ ادیان جلد سوم،ص1216)
در تاریخ ادیان هیچ گاه به پروردگاری همانند خدای دین یهود برخورد نخواهیم کرد،خدایی که نیروهایش انباشته از کینه توزی و انتقام جویی است ،خداوندی که فتح و ظفر را تنها در پرتوی شمشیر باز می شناسد،خدایی که انتقام گناه کاران را تا چند پشت در فرزندان و نوادگان باز می گیرد
شاید به دلایل مختلف از جمله محیط اجتماعی و مالی قوم یهود بوده که در تورات بسیار از جنگ و ضرورت آن سخن رانده شده است و شاید هم نیز به دلیل این که یهودیان به برگزیده بودن خود اعتقاد دارند،کلیه جنگهایی را که در جهت منافع ملت یهود انجام میدهند،عادلانه ارزیابی میکنند.(ضیائی بیگدلی،محمد رضا،«مشروعیت جنگ و توسل به زور از دیدگاه حقوق بین الملل»،مجله ی سیاست خارجی،ش دوم،س پنجم،تابستان 1370،ص 389)
حضرت موسی میگوید «خداوند مرد جنگی است» و گفتار داود نیز مضمون و انعکاس همین معناست که میگوید:«دستها مرا به جنگ تعلیم میدهند» و به همین دلیل یهوه نوید میدهد که«تمامی ملل و اقوام را مغلوب شما گردانم و جملگی زمینها را به فتح شما بشارت میدهم و بر این زمینها که باز از آن من است ،فرمان خواهم راند» و تورات ندا میدهد که «اگراسراییلی ها زمین موعود(کنعان) را تصرف میکنند،این تنها به دستور خداوند است»(تاریخ ادیان،ج سوم،ص 1226.همچنین جامعه شناسی جنگ:پولمولوژی،ص 9)
با این حال و به رغم جنگ طلبی پیروان دین یهود ،جنگ برای یهودیان همواره پر برکت نبوده است مخصوصا هنگامی که آنها خود را در برابر ارتشهای عظیم و قوی تر از خود میدیدند،دیگر جنگ نمی توانست اقدام سود آور و جالبی باشد.
علاوه بر این در فرمانهای ده گانه ای که از سوی خداوند یهود به موسی نازل شده است ،انسانها به نیک سرشتی و آزاد اندیشی توصیه شده اند و از دزدی و شهادت دروغ،طمع ورزی و قتل و آدم کشی بر حذر داشته شده اند .
فرمان سوم در باره ی حرمت و خودداری از به زبان راندن نام خداوند است که نشان دهنده ی پرهیزگاری و تقوای سخت یهود بود.اصولا بر هر فرد یهودی حرام است که نام یهوه را بیهوده بر زبان براند.
فرمان پنجم حاکی از تقدیس،احترام و بزرگداشت خانواده است و فرمان ششم امر به زندگی صلح طلبانه می کند و قوم یهود را از قتل و آدم کشی بر حذر می دارد.(تاریخ ادیان، جلد سوم،ص 1209-1223)
نویسنده : حسین اژدر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]