واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: درآمدي بر واژهشناسي فرهنگ «موالات» در روايات
گروه خبرنگاران افتخاري / جمشيد غضنفري: واژه «موالات» داراي دو مفهوم است. اين دو معنا، مانند دو ركن همراه با هم، معنابخش ماده «موالات»اند. واژگان «دوستي» و «پيروي» با هم، «موالات» را در ذهنها به تفسير تصوير ميكشند.
به گزارش خبرنگار افتخاري خبرگزاري قرآني ايران(ايكنا) به نقل از شيعه آنلاين، براي انتظار حضرت وليعصر(عجل الله فرجه الشريف)، بايد پيمانه مودت خويش را از نور موالات و دوستي خاندان پاكيها (معصومان عليهم السلام) سرشار كرد.
«و ان تملا ... مودتي نور الموالاة لمحمد و آله.»(1)
زيرا در سايهسار فرهنگ «موالات» پاكان و پاكيها همه مفاسد دنيوي ما در حوزههاي مختلف فرهنگي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي، اصلاح ميشود:«بموالاتكم علمنا الله معالم ديننا و اصلح ما كان فسد من دنيانا.» (2)
«موالات» به حكم باب «مفاعله»، امري است متقابل، يعني ما شيعيان، خاندان اهلبيت را دوست ميداريم و از آنان اطاعت ميكنيم، و آنان نيز ما را دوست داشته و توسلات و تقاضاهاي ما را اجابت كرده و ما را شفاعت ميكنند.
سيد ابن طاووس (رحمة الله) ميگويد: سحرگاهي، در سرداب مقدس حضرت در سامره، نواي آن عزيز را شنيدم كه ميناليد و ميفرمود: «اللهم! ان شيعتنا خلقت من شعاع انوارنا، و بقية طينتنا؛ پروردگارا! شيعيان ما، از پرتو انوار ما خلق شدند و از زياده گل ما سرشته شدند. (3)
ابوربيع شامي ميگويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: از عمر و بن اسحاق، حديثي نقل شده كه: دخل علي اميرالمؤمنين عليه السلام فراي صفرة في وجهه. قال: ما هذه الصفرة؟ فذكر وجعا به . فقال له علي عليه السلام، انا لنفرح لفرحكم و نحزن لحزنكم، و نمرض لمرضكم، و ندعو لكم، فتدعون فنؤمن. قال عمرو: «قد عرفت ما قلت، و لكن كيف ندعو فتؤمن؟» فقال: «انا سواء علينا البادي و الحاضر.» فقال ابو عبدالله عليه السلام: «صدق عمرو .»(4)
فردي به حضور امير مؤمنان رسيد و حضرت، در صورت او، زردي مشاهده كرد. فرمود:
اين زردي چيست؟ گفت كه دردي دارد. حضرت فرمود: «ما، با شادي شما، شاد ميشويم، و از غم شما اندوهناك، و از مريضي شما مريض ميگرديم، و براي شما دعا ميكنيم، پس شما هم دعا ميكنيد و ما آمين ميگوييم.»
عمر و گويد: گفتم: «آنچه فرمودي، فهميدم، اما چگونه بر دعاي ما آمين ميگوييد؟
فرمود: «براي ما، مسافت دور و نزديك فرقي ندارد.» امام صادق عليه السلام فرموند: «عمرو، راست گفت.»
به خوبي مشاهده ميشود كه موالات، دو طرفي است و از روايات استنباط ميشود كه آن امام عزيز، با محبت خروشان خود، به شعيان خود نظر دارد. مگر نه آن است كه يوسف گمشده، «رحمت موصوله» (5) و مهر بي كران و رحمت پيوسته الهي است .
امام صادق عليه السلام ميفرمايند: «خداوند، رحمت كند بندهاي كه ما را نزد مردم محبوب كند و ما را در معرض دشمني و كينهتوزي آنان قرار ندهد. همانا، به خدا سوگند، اگر سخنان زيباي ما را براي مردم روايت ميكردند، به سبب آن، عزيزتر ميشدند و هيچ كس نميتوانست بر آنان وصلهاي بچسباند، ولي يكي از آنان كلمهاي را ميشنود، پس ده كلمه از پيش خود بر آن ميافزايد.» (6)
آري پيمانه مودت و دوستي را بايد از نور موالات محمد و آل محمد، سرشار و سرريز كرده كه اجر زحمات رسول و پاداش رسالت آن سترگ است همچنان كه در آيه چنين آمده است: «لا اسئلكم عليه اجراً الا المودة في القربي»(7)؛ براي رسالتم هيچ اجر و مزدي از شما نميخواهم مگر دوستي اهل بيتم و در آيه ديگر چنين آمده كه: «و ما اسالكم من اجر فهو لكم»(8)؛ سود و ثمره اين محبت و علاقه، به خود ما باز ميگردد و ما را به پاكان و پاكيها وصل ميكند و به اوج و رفعت ميكشاند و اينگونه است كه «فائز» ميشويم: «فاز الفائزون» بولايتكم (9) در سايه ولايت پاكان است كه رستگاران، به رستگاري دست يافتهاند و از «ذلت خوض و فرو رفتن» به «عزت فوز و سر بر كشيدن» نائل گشتهاند . در آيهاي ديگر ميخوانيم:
«ما اسالكم عليه من اجر الا من شاء ان يتخذ الي ربه سبيلا» (10)؛ فقط، از كساني كه بخواهند راه را بيابند و حركت كنند، رسول، مزد رسالت را ميخواهد. در دعاي ندبه نيز آمده است:«فكانوا هم السبيل اليك و المسلك الي رضوانك» (11)؛ همانا تنها، اين خاندان راه به سوي خدا هستند و طريقه كسب رضوان اويند.
در سه آيه ياد شده سخن از آن است كه اجر و پاداش رسالت حضرت محمد صلي الله عليه و آله:
الف) مودت امت
ب) آن اجر، براي خودتان است
ج) آن اجر، فقط از آن كسي است كه خواسته باشد راه يابد.
اين عاطفه سرشار است كه ميتواند به گامهاي ما، توان دهد و آن را در «سبيل» و راه خدا همراه با ثبات و استواري، به حركت و جريان بيندازد، و با اين محبت به حجت خدا است كه با تمام وجود، نجوا ميكنيم:«السلام عليك يا سبيل الله الذي من سلك غيره هلك» (12)؛ تو اي حجت خدا! - تنها راه هستي و من، سرشار از عشق تو هستم و با تو آغاز ميكنم و با تو ادامه ميدهم و تنها، تو، شفيع و همراه من، در آغاز و در ادامه هستي. (13)
راستي، كبوتر دل من، در كدامين آسمان بايد پرواز كند و در كدامين آستان بايد آشيانه گزيند؟ جز آسمان پاكيها كه راه نجات و سعادت و رشد مرا به همراه دارد و آستان پاكان، كه پناهي مهربان و دل سوز، راهي هست؟
تو، آگاه به تمامي راه هستي و آزاد از تمامي جاذبهها؛ تو، خلق را براي خدا ميخواهي و در جهت او به حركت ميداري و آنان را به قلههاي «قرب» و «رضوان» رهنمون ميسازي. (14)
********************************************************************
پينوشتها:
1- فرازي از دعاي زيارت آل يس .
2- فرازي از زيارت جامعه كبيره .
3- الصحيفة المباركة المهديه، ص 291 (نقل از مهر بيكران)
4- بصائر الدرجات، جزء 5، ب 16، (نقل از مهر بيكران)
5- فرازي از زيارت جامعه كبيره .
6- الروضة من الكافي، ص 229، ح 293 (نقل از مكيال، ج 2، ص 221 .)
7- شوري، 23 .
8- سبا، 47 .
9- فرازي از زيارت جامعه كبيره .
10- فرقان: 57 .
11- فرازي از دعاي ندبه .
12- فرازي از دعاي صاحب الامر .
13- فمعكم معكم لامع غيركم (فرازي از زيارت جامعه كبيره)
14- اريدكم لله (نهج البلاغه، خ 136).
دوشنبه 13 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 95]