واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: كمقدرتر از آنچه به نظر ميرسيدند
سينمايايران- سعيد مروتي:
در حاليكه انتظار ميرفت با اكران چند فيلم شاخص در فصل پاييز، گيشه سينماها روزهاي بسيار پررونقي را پشتسربگذارند، عملا اين اتفاق چنان كه پيش بيني ميشد، رخ نداد.
در ميان فيلمهاي به نمايش درآمده فقط «دعوت» به فروش بالايي دست يافت. «كنعان» متوسط فروخت و «سهزن» و «آواز گنجشكها» هم نتوانستند موفقيت فيلمهاي قبلي سازندههايشان را در گيشه تكرار كنند؛ «بيدمجنون» فيلم قبلي مجيدي جزو پرفروشهاي سال بود، همچنان «زندان زنان» اولين ساخته بلند منيژه حكمت هم مخاطبان گستردهاي را جذب كرد.
فروش «نسكافه داغداغ» نااميد كننده بود و «خواب زمستاني» هم در روزهاي اول اكرانش نشاني از توفيق در جذب مخاطب را بروز نميدهد. «محيا» ديگر فيلم تازه به نمايش درآمده هم در 2هفته اول اكرانش،كاركردي متوسط داشته است.
بعد از «آژانسشيشهاي» ديگر بهندرت پيش آمده كه حاتميكيا اقبال منتقدان و مردم را به صورت توامان تجربه كند.«روبان قرمز»به عنوان فيلم محبوب منتقدان در گيشه به توفيقي دست نيافت. «ارتفاع پست» به اندازه «آژانس شيشهاي» منتقدان را به هيجاننياورد و مردم هم استقبال متوسطي از آن كردند. «رنگ ارغوان» به محاق رفت و «به نام پدر» را منتقدان در حالي اثري نااميد كننده خواندند كه مردم فيلم را دوست داشتند.
حالا اين اتفاق به شكلي پررنگتر درباره «دعوت» تكرار شده است؛ فيلمي كه در مدت يك ماه نمايش،نزديك به 600 ميليونتومان فروخته تا پرفروشترين فيلم فصل پاييز باشد در حالي كه لحن اغلب نقدهاي منتشر شده درباره فيلم منفي بوده است. حاتميكيا در فيلمي دور از مولفههاي آشناي سينمايش، فضايي متفاوت را تجربه كرده و مخاطباني تازه را به تماشاي فيلمش دعوت كرده است. اين فضاي تازه ،به دلايلي متنوع از سوي منتقدان به فال نيك گرفته نشده است. نكته اين نيست كه حاتميكيا همچنان بايد «آژانسشيشهاي» بسازد بلكه از او به عنوان يكي از فيلمسازان برجسته سينماي پس از انقلاب، انتظار ميرود كه همچنان فيلم خوب بسازد.
«دعوت » به يمن حضور ستارههايي مطرح (فروتن، افشار، شريفينيا و...) موضوعي كه تاكنون در سينماي ايران به آن به صورت جدي پرداخته نشده( سقط جنين) و البته شهرت كارگردان (حاتميكيا هنوز هم يكي از محبوبترين فيلمسازان ايراني در ميان سينماروهاست) خوب فروخته است، ولي آيا فروش بالا، به تنهايي ميتواند امتيازي براي حاتميكيا محسوب شود؟
اگر هدف حاتميكيا صرفا ساخت فيلمي پرفروش بوده، او به خواستهاش رسيده است ولي از لحن عصبي فيلمساز در مورد منتقدان، چنين به نظر ميآيد كه او همچنان علاقهمند به تاييد از سوي كساني است كه اين روزها به شدت مورد حملهشان قرار داده است.
«كنعان» دومين فيلم جدول گيشه پاييزي است با فروش متوسط كه باز بخشي از آن را بايد مديون حضور بازيگراني چون فروتن و رادان دانست.
ملودرام روشنفكرانه ماني حقيقي، اثري پا در هوا و بلاتكليف است كه نه ميتواند طرح موضوع كند (به دلايلي واضح و آشكار)، و به تبع آن نه داستانش را درست تعريف ميكند(لكنتهاي بياني فيلم بارها روند روايت داستان را دچار سكته ميكند)... نتيجه اينكه به جاي ابهام مورد نظر فيلمساز (كه در مصاحبهها بر آن بارها تاكيد شده) تماشاگر با نوعي گيجي سالن را ترك ميكند.
بازي خوب فروتن (كه البته زيادي كنترل شده به نظر ميرسد) از معدود امتيازهاي «كنعان» است. ترانه عليدوستي انتخاب غلطي بوده و رادان هم در نقشي كه امكان پردازش آن وجود نداشته، بلاتكليف به نظر ميرسد. بايگان هم نميتواند با اجراي استانداردش،نقشي را كه درست نوشته نشده نجات دهد.
مشكل «كنعان» كارگردان روشنفكري است كه پشت دوربين ايستاده تا ملودرام بسازد ولي نميداند با انبوهي از تناقضها چه بايد بكند. فيلم در طول يك ماه نمايش، 300ميليونتومان فروخته كه در شرايط فعلي رقم متوسطي محسوب ميشود.
«آواز گنجشكها» اما حكايتي ديگر دارد. اينبار با فيلمسازي طرفيم كه آگاهانه خواسته تا در مسيري كه قبلا او را به توفيق رسانده حركت كند. به همين دليل تكههايي از همه فيلمهاي مجيدي (از «بچههاي آسمان» به اين سو) در «آواز ...» قابل مشاهده است؛كولاژي كه مورد توجه منتقدان قرار گرفته است؛ حتي اگر فيلم فاقد نظم ساختاري باشد و موعظههاي اخلاقي و جدياش با فضاي كميك حاكم بر بسياري از سكانسها همخواني نداشته باشد.
«آواز ...» با تمام اينها،فيلمي است منتقد پسند كه در جشنوارههاي خارجي هم مورد توجه قرار گرفته است.
«آواز...» در تبليغات بيشترين تاكيد را بر موفقيت بازيگرش در جشنواره برلين كرده است. در بيلبوردهاي فيلم،تصوير بزرگ رضا ناجي در حالي كه خرس طلايي بهترين بازيگر برلين را در دست دارد، به چشم ميخورد. تبليغات تلويزيوني فيلم نيز بسيار پرتعداد است و پشت صحنه فيلم هم روي آنتن رفت؛ هر چند در طول يك ماه نمايش،به مرز 200ميليون تومان رسيده كه رقمي پايينتر از انتظار است. «سه زن» نيز فروشي همپاي «آواز گنجشكها» دارد، با اين تفاوت كه هم حجم تبليغاتش كمتر است و هم تعداد سينماهاي نمايش دهندهاش. در عوض فيلم از حضور بازيگراني چون نيكي كريمي، رضا كيانيان و آتيلا پسياني بهرهمند است.
«سه زن» نمونه مثالزدني فدا كردن فرم پاي محتواست. فيلم به جاي تعريف داستان، ترجيح ميدهد حرفهاي مهمي را مطرح كند؛ حرفهايي كه البته در نحوه روايت كند و ملالآور فيلم و كمبود مصالح داستاني، مخاطب چنداني پيدا نميكند.
«نسكافه داغ داغ» تركيبي ناموفق از سينماي موزيكال با فيلم كودك است كه به ضرب و زور ترانه و آواز و رنگ هم نميتواند تماشاگري براي خود بيابد؛ فيلمي كه با فروش زير 100 ميليون تومان با گيشه خداحافظي خواهد كرد كه مفهومي جز شكست مطلق در گيشه ندارد.
«خواب زمستاني» ساخته سيامك شايقي به عنوان اولين فيلم به نمايش درآمده در طرح اكران فيلمهاي فرهنگي نيز،اثري از پيش شكست خورده به نظر ميرسد. هرچند برخي از منتقدان«خواب زمستاني» را با آثار امروز مقايسه كردهاند ولي بعيد است تماشاگر امروز خيلي حوصله تماشاي فيلمي با ريتمي چنين كند را داشته باشد. «محيا» هم ملودرامي متوسط از كارگرداني است كه پس از سالها حضور طولاني در تلويزيون دوباره به سينما بازگشته است. اكبر خواجوي كه در اوايل دهه 70، كمدي ناموفق «سيرك بزرگ» را كارگرداني كرده بود در «محيا» كوشيده تا ملودرام را از منظري نسبتا تازه، تجربه كند. فيلم حكايت عشق پسري پولدار به دختري فقير است و تفاوت فيلم هم از آثار مشابه، از شغل دختر ناشي ميشود. دختر (با بازي الهام حميدي) مرده شور است و شرط ازدواجش با پسر اين است كه او چند مرده را بشويد.
«محيا» در دو هفته اول اكرانش از رقم 40ميليون تومان عبور كرده است.
اگر«دعوت» حاتميكيا كه با فاصله زياد در صدر جدول گيشه قرار دارد را در نظر بگيريم، ميتوان گفت بقيه فيلمهاي پاييزي خيلي مورد توجه مخاطب قرار نگرفتهاند.
پاييز در حالي به نيمه ميرسد كه همچنان سرما و رخوت بر فضاي سينماها حاكم است. در شرايط فعلي اينكه سينماي ايران تا پايان سال، فضايي متفاوت از آنچه كه امروز شاهدش هستيم را تجربه كند، قدري دور از ذهن به نظر ميرسد.
يکشنبه 12 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]