تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هر كس با آبى غسل كند كه پيش‏تر در آن غسل شده است و به جذام مبتلا شود، كسى را جز خو...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837995781




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفتاري تحليلي از رهبر معظم انقلاب آمريكا از ما چه مي خواهد؟


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفتاري تحليلي از رهبر معظم انقلاب آمريكا از ما چه مي خواهد؟
خبرگزاري فارس: با تسليم ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي ايران به نشستن پاي ميز مذاكره با امريكا، خيال امريكا از بسياري از اين مبارزات دنياي اسلام آسوده خواهد شد.


چكيده: اگر جمهوري اسلامي با امريكا پشت ميز مذاكره بنشيند، امريكاييها خيالشان از اين جهت راحت مي‏شود؛ به هرجايي در دنيا مي‏گويند: شما براي چه تلاش مي‏كنيد؟ شما كه مثل ايران نخواهيد شد، به پاي ايران كه نخواهيد رسيد! هر چه بشويد، يك ملت و يك نظام و آن شكوه و شجاعت را كه پيدا نخواهيد كرد؛ آنها هم بالاخره مجبور شدند و اين‏جا پاي ميز مذاكره آمدند؛ شما ديگر چه مي‏گوييد؟! يعني با تسليم ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي ايران به نشستن پاي ميز مذاكره با امريكا، خيال امريكا از بسياري از اين مبارزات دنياي اسلام آسوده خواهد شد.

* اهداف جنجال تبليغاتي مذاكره با آمريكا
من اوّلاً براي شما برادران و خواهران عزيز بيان كنم كه اهداف جنجال تبليغاتي امريكاييها - عمدتاً - و مخالفان ما در دنيا چيست. اين‏كه دائماً مي‏گويند ايران مي‏خواهد با امريكا مذاكره كند؛ ايران مي‏خواهد بتدريج رابطه با امريكا برقرار كند، هدفشان از اين حرفها چيست؟ چه مي‏خواهند؟ مخالفان ما به دنبال چه چيزي هستند؟ آنچه مسلّم است، دنبال خير جمهوري اسلامي و خير ملت ايران نيستند؛ اين‏كه واضح است. تا به حال در طول اين نوزده سالي كه از انقلاب مي‏گذرد، هم حكومت امريكا، هم مطبوعات امريكا و هم رسانه‏ها و تلويزيونها و راديوهاي امريكا، تا آن‏جايي كه توانستند، به ملت ايران ضربه زدند، خنجر از پشت زدند، اهانت رواداشتند، خيانت كردند و دروغ پرداختند. در هشت سال جنگي كه ما داشتيم و در قضاياي اقتصادي، يك‏جا اينها به نفع ما كار نكردند؛ حال هم از همان قبيل است.
پس، هدفشان چيست؟ هدف، چند چيز است. كه من به اختصار عرض مي‏كنم. شما روي مطالبي كه عرض مي‏كنم، فكر كنيد؛ مخصوصاً شما جوانان تحصيلكرده، دانش‏آموزان، دانشجويان و طلاب علوم ديني، درست دقت و تأمل كنيد؛ چون اينها مسائل مهمي است. يك ملت هم غالباً در همين جاهاي علي‏الظاهر كوچك است كه سرنوشتش ساخته مي‏شود. چنين مقطعي، اگر مردم، جوانان، مسؤولان و ديگران درست نفهميدند كه حقيقت قضيه چيست، زاويه‏اي باز مي‏شود كه خداي نخواسته همين زاويه، به فناي همه چيز منتهي خواهد شد. معمولاً اين‏طور است؛ لذا خيلي مهم است كه درست دقّت شود.
هدف اينها چيست؟ هدف حكومت امريكا و دستگاه امپراتوري خبري امريكايي از اين حرفها چيست كه مرتّب مي‏گويند: ايران مي‏خواهد مذاكره كند؟
هدف، چند چيز است: يكي اين‏كه اينها مي‏خواهند آن چيزي را كه تا امروز وسيله وحدت ملت ايران بوده است، به وسيله اختلاف ملت ايران تبديل كنند. تا به حال آحاد ملت ايران به خاطر اين‏كه مي‏دانستند دولت امريكا دشمن آنهاست، در مقابل دشمني امريكا، اگر يك وقت اختلافات جزئي هم داشتند، كنار مي‏گذاشتند و متّحد مي‏شدند. مقابله با امريكا، يكي از وسايل وحدت اين ملت بوده است. اينها مي‏خواهند با اين جنجالها، همين وسيله وحدت را، به وسيله اختلاف تبديل كنند. اين عليه آن، آن عليه اين. اين بگويد مذاكره، آن بگويد مذاكره چه فايده‏اي دارد؛ آن يكي بگويد چه ضرري دارد؟ يك عدّه از اين طرف بحث كنند، يك عدّه از آن طرف بحث كنند! واينها هم اين وحدت عظيم ملي را كه ملت ايران در مقابله با حضور دشمن دارد، به اختلاف ملت ايران تبديل كنند.
هدف دوم اين است كه مي‏خواهند با تكرار اين قضيه - مذاكره و رابطه با امريكا - قضيه‏اي را كه در چشم ملت ايران، به دلايلي منطقي، يكي از زشت‏ترين چيزهاست، قبحش را از بين ببرند. تا حدّي كه در نماز جمعه مي‏شود حرف زد، خواهم گفت كه دلايل منطقي آن چيست. مي‏خواهند قبح اين را از بين ببرند؛ مثل كاري كه سرِ قضيه اسرائيل با اعراب كردند.
يك روز بود كه دولتهاي عرب، صحبت كردن با اسرائيل، رابطه با اسرائيل و حتّي آوردن اسم اسرائيل را يكي از كارهاي بسيار زشت مي‏دانستند. اينها با مطرح كردن و پيش كشيدن اين قضيه، آنها را يكي يكي از صفوف ملت عرب خارج كردند و بار را به گردن او انداختند. بتدريج كاري كردند كه قبح اين قضيه ريخت؛ حتّي دولتهايي كه در مرزهاي اسرائيل نيستند و هيچ خطر و ضرري هم از اسرائيل نمي‏بينند، در خانه خودشان نشسته‏اند و صحبت از مذاكره با اسرائيل مي‏كنند! واقعاً چه لزومي دارد؟ اما مي‏كنند؛ چون قبحش ريخته است.
ملت ايران به دلايل كاملاً محكم و با استدلال منطقي، دولت امريكا را دشمن خود مي‏داند؛ كه من بعداً اشاره خواهم كرد. همه ملتهاي دنيا هم اين را از ملت ايران شناخته‏اند و با چشم تعظيم و تجليل به اين نگاه مي‏كنند. بتدريج مي‏خواهند قبح اين را از بين ببرند و يك كار عادّي و معمولي بكنند.
هدف سوم اين است كه اصل مذاكره با ايران، براي امريكا به عنوان ابرقدرت، بسيار مهم است. ممكن است بعضي تعجّب كنند و بگويند مگر ايران چيست كه براي امريكاي ابرقدرت، مهم است كه با ايران پشت ميز مذاكره بنشينند؟! بله، بسيار مهّم است. اتّفاقاً چون ابرقدرت است، برايش خيلي مهّم است. ابرقدرت، يعني آن قدرتي كه از همه قدرتهاي سياسي دنيا بالاتر است و مي‏تواند اراده خود را بر آنها تحميل كند.
يك روز دو ابرقدرت در دنيا بودند - امريكا و شوروي - و هر كدام منطقه نفوذي داشتند؛ هر كار هم مي‏خواستند، مي‏توانستند بكنند. حتّي امريكا در مقابل آن دشمن، موشكهاي امريكايي - كروز و غيره - را در كشورهاي اروپايي مستقر كرده بود؛ بيچاره اروپاييها هم چاره‏اي نداشتند، حرفي هم نمي‏زدند؛ چون به عنوان دفاع در مقابل شوروي سابق بود. شوروي هم در منطقه نفوذ خودش، اين كارها را مي‏كرد. امروز كه شوروي از بين رفته است؛ امريكا مدّعي است و به شدّت در پي اين است كه نظام يك قطبي در دنيا به وجود آيد؛ يك ابرقدرت در رأس امپراتوري بزرگي كه اسمش دنياست!
اين مطلبي كه عرض مي‏كنم، حرفي است كه صاحب‏نظران سياسي امريكا از گفتن آن ابايي ندارند. در مطبوعات امريكايي، مقالات سياسي فكري با همين مضمون چاپ مي‏شود. در همين حدود يك ماه پيش، در يكي از مطبوعات امريكايي ديدم كه يك نويسنده معروف سياسي‏نويس امريكايي به دنيا خطاب مي‏كرد كه «چه عيبي دارد كه در رأس يك امپراتوري واحد جهاني، امريكا قرار داشته باشد؟! امريكا امروز چنين و چنان است!» آنها اصلاً ادّعايشان اين است؛ دنبال اين هستند.
حال ابرقدرتي با اين همه ادّعا، با اين همه باد و بروت جهاني و سياسي، يك جا هست كه برايش ارزش و اعتبار و احترامي قائل نمي‏شوند؛ آن يك جا كجاست؟ جمهوري اسلامي ايران. جمهوري اسلامي و ملت ايران، هيبت‏شكن ابرقدرت امريكا در دنيا شدند. من بارها عرض كرده‏ام كه عمده قدرت ابرقدرتها، متّكي به هيبتشان است؛ هيبت آنهاست كه مي‏تواند كار كند. اينها همه‏جا كه وارد ميدان نمي‏شوند، تير و تفنگ كه به كار نمي‏برند؛ تشر و هيبتشان است كه رؤساي دولتها و رؤساي احزاب سياسي دنيا را وادار مي‏كند كه دست و پايشان در مقابل اينها بلرزد و كوتاه بيايند.
براي امريكا مهم است كه ايران اسلامي كه از روز اوّل به دلايل روشني در مقابل امريكا ايستاد و تسليم امريكا نشد و گفت كه با امريكا مذاكره نمي‏كنم، حالا بگويد كه بسيار خوب، چَشم، ما هم مذاكره مي‏كنيم! مي‏گويند بفرما، ابرقدرتي كامل شد! اين منطقه‏اي هم كه زير بار نمي‏رفت، زير بار آمد؛ اين‏جا هم عتبه را بوسيدند! بنابراين، صِرف مذاكره برايشان خيلي مهّم است.
البته در مورد رابطه، اين‏طور نيست؛ بعد خواهم گفت. امريكاييها نسبت به رابطه، طور ديگري فكر مي‏كنند. آن چه‏كه براي آنها خيلي مهّم است، مذاكره است. مي‏خواهند ايران پشت ميز مذاكره بنشيند؛ بعد كه مذاكره شروع شد، آن‏وقت سرِ رابطه داستانها و حكايتها دارند.
نكته دوم براي اين‏كه مذاكره با ايران براي امريكا اهميت دارد، اين است كه حركت جمهوري اسلامي و ملت ايران موجب شد كه احساسات اسلامي در هر گوشه دنيا بيدار شود؛ در آسيا، در آفريقا و حتّي در اروپا، مسلمانان با نام اسلام، احساسات اسلامي خودشان را سرِ دست گيرند و مبارزه‏اي را به نحوي شروع كنند. بعضي از اين مبارزات، مبارزات سياسي با دولتهاست. بعضي از اين مبارزات، مبارزات اصلاحي است؛ بالاخره مشغول مبارزه هستند. همه اينها، از اين قلّه جمهوري اسلامي و امام و اين ملت، سرازير شده‏اند.
من كساني را در دنياي اسلام مي‏شناسم و اطّلاع دارم كه مذهب اهل‏بيت را بدون هيچ‏گونه تبليغي، فقط براي خاطر قضاياي جنگ قبول كردند. همين كه شما جوانان، شما جانبازان، شما ايثارگران به ميدان جنگ مي‏رفتيد و اين خبرها در دنيا به همين شكل منتشر مي‏شد؛ همين‏كه مادران آن‏طور شجاعانه مي‏ايستادند و آن شجاعتها را به خرج مي‏دادند، عدّه‏اي را در دنيا مسلمان كرد، عدّه‏اي از مسلمانان را شيعه كرد، عدّه بيشتري را عاشق انقلاب و عاشق امام و ملت ايران كرد و احساسات اسلامي بروز كرد. در حقيقت، قطب همه اينها، ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي است.
اگر جمهوري اسلامي با امريكا پشت ميز مذاكره بنشيند، امريكاييها خيالشان از اين جهت راحت مي‏شود؛ به هرجايي در دنيا مي‏گويند: شما براي چه تلاش مي‏كنيد؟ شما كه مثل ايران نخواهيد شد، به پاي ايران كه نخواهيد رسيد! هر چه بشويد، يك ملت و يك نظام و آن شكوه و شجاعت را كه پيدا نخواهيد كرد؛ آنها هم بالاخره مجبور شدند و اين‏جا پاي ميز مذاكره آمدند؛ شما ديگر چه مي‏گوييد؟! يعني با تسليم ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي ايران به نشستن پاي ميز مذاكره با امريكا، خيال امريكا از بسياري از اين مبارزات دنياي اسلام آسوده خواهد شد.
درست توجّه كنيد! هر كدام از اينها، بحثهاي طولاني و مفصّلي دارد كه جايش در مجالس ويژه اين حرفهاست. من مايلم كه در نماز جمعه، فقط رؤوس مطالب را عرض كنم. مذاكره براي اينها مهّم است. ببينيد؛ بسياري از كشورها هستند كه دولتهايشان از دوستان دولت امريكا محسوب مي‏شوند؛ يعني تحت نفوذ و تسليم دولت امريكا قرار دارند، مواضع سياسيشان تابع دولت امريكاست و كلاًّ تابع امريكا هستند؛ با فلان‏جا قطع رابطه كنيد، فلان‏جا را معامله كنيد، فلان‏جا را معامله نكنيد، نفت را اين‏گونه كنيد، مس را آن‏طور كنيد. اين دولتهايي كه تسليم امريكا هستند، بتدريج اين فكر برايشان به وجود مي‏آيد كه دولتي به نام جمهوري اسلامي ايران هست كه به امريكا هيچ اعتنايي نمي‏كند؛ امريكا هم نسبت به آن دولت نمي‏تواند هيچ آسيب جدّي بزند. پس، علّت اين‏كه ما از امريكا اين‏قدر مي‏ترسيم، چيست؟
اين سؤال امروز در ذهن بسياري از مسؤولان كشورهاي اسلامي و غير اسلاميِ به اصطلاح خودشان جهان سومي وجود دارد و براي دستگاه امريكا موجب زحمت جدّي شده است؛ خارج شدن از حالت تبعيت و تسليم، به خاطر وجود جمهوري اسلامي، كه جمهوري اسلامي هست، هيچ اعتنايي هم به امريكا نمي‏كند و امريكا نمي‏تواند هيچ كار مهمّي با آن انجام دهد. چرا؛ گاهي اوقات هارت و هورت مي‏كنند؛ مثلاً قانون «داماتو»يي مي‏گذرانند، قانون هم بعد از چند ماه به خودي خود منسوخ مي‏شود؛ كار اساسي نمي‏توانند بكنند. پس، چرا ما خودمان را بيخودي معطّل كرديم و اسير امريكا شديم؟
براي امريكا خيلي خطرناك است كه اين فكر در دوستان و در تبعه دولتهاي تابع و پيرو او رسوخ پيدا كند. امريكا در پي يك جواب است؛ بايد كاري كند كه به آنها اين‏طور تفهيم شود كه: «ديديد، اين محاصره اقتصادي و همين فشارهايي كه ما عليه جمهوري اسلامي به خرج داديم، بالأخره جمهوري اسلامي را هم خسته كرد و مجبور
نمود كه او هم بيايد و زانو بزند و از آن پايگاه و از آن گردن برافراشته‏اي كه داشت، بناچار پايين آيد!». اين را به دولتهايي كه پيرو و تابعش هستند، تفهيم كند كه: «نخير؛ اين‏طور هم نيست كه شما خيال كنيد كسي كه با ما نباشد، مي‏تواند از آسيب در امان بماند. جمهوري اسلامي هم بالاخره مجبور شد بيايد»!
يك نكته ديگر هم هست كه موجب مي‏شود حقيقتاً مذاكره براي امريكاييها به عنوان يك ابرقدرت مهم باشد و آن، اين است كه در مصاف دو قطب مبارز كه الان نوزده سال يا بيست سال است كه در صحنه سياسي عالم، مبارزه مي‏كنند - قطب استكبار از يك طرف، و قطب اسلام از طرف ديگر؛ قطب استكبار به رهبري امريكا، و قطب اسلام به محوريّت نظام جمهوري اسلامي كه تا به حال هم گسترش و پيشرفت، متعلّق به قطب اسلام بوده است - شما هرچه صحنه دنيا را نگاه مي‏كنيد، مي‏بينيد كشورهايي كه بوي حركت و نهضت اسلامي در آنها استشمام نمي‏شد، وضعي برايشان به وجود آمد كه حكومتهاي اسلامي - لااقل به تناسب آن كشورها - در آنها به وجود آيد! در تركيه به صورتي، در الجزاير به نحوي و در جاهاي ديگر نيز همين‏طور. البته با همه اينها هم برخورد كردند؛ اما با احساسات مردم كه نمي‏توانند برخورد كنند؛ نمي‏توانند با احساسات مردم آن‏طور برخورد كنند كه مثلاً با حكومت «رفاه» در تركيه يا با بعضي از حكومتهاي ديگر برخورد كردند. احساسات مردم به حال خود باقي است.
تا به حال در برخورد اين دو قطب مبارز با يكديگر - كه قطب، استكبار از يك طرف و قطب اسلام از طرف ديگر است - پيشرفت و مبارزه و پيروزي، متعلّق به قطب اسلام بوده است. قطب اسلام هميشه پيش رفته است؛ اما قطب استكبار پيشرفتي نداشته است. اينها مي‏خواهند با شايعه مذاكره جمهوري اسلامي - كه بگويند جمهوري اسلامي تسليم شد؛ طرف ما آمد و مجبور شد كنار بيايد و با ما مذاكره كند - اين‏طور وانمود كنند كه در اين مصاف، بالاخره قطب اسلامي شكست خورد و مجبور به عقب‏نشيني شد و قطب استكبار در اين مصاف پيروز گرديد.
مي‏خواهند اين را تفهيم كنند كه دشمن پيروز شده و اسلام مجبور به عقب‏نشيني شده است. مي‏خواهند بگويند كه اسلام انقلابي از حرفهايش گذشت و برگشت. مي‏خواهند بگويند همه اين حرفها در طول اين نوزده سال - ده سال اول كه امام گفته بود، و نه سال بعد از امام، مسؤولان و ملت همه بر زبان آوردند - به گوشه‏اي گذاشته شد، به دست فراموشي سپرده شد و همه اين حرفها تخطئه گرديد؛ چون امام بارها فرموده بودند كه ما با دشمن كنار نمي‏آييم و تسليم دشمن نمي‏شويم. اين شايعات براي اين هدف است كه آن گذشته را تخطئه كند. بالاخره امريكا از اين‏كه شايع شود جمهوري اسلامي تسليم شده است تا با امريكا مذاكره كند و پشت ميز مذاكره بنشيند - يعني از حرفها و ادّعاهاي خود نسبت به استكبار دست بردارد - بيشترين استفاده را مي‏كند. اين جنجال تبليغاتي براي اين است. لذا با اين‏كه رئيس جمهور محترم در مصاحبه‏اش گفت كه ما مذاكره نمي‏كنيم؛ گفت كه ما احتياجي به مذاكره نداريم، آنها گفتند بله، اين مقدّمه مذاكره است؛ مي‏خواهند مذاكره كنند! هر كسي چيزي گفت؛ جنجالي در دنيا درست كردند. پس، انگيزه‏هاي امريكا و دستگاههاي خبري امريكا از اين جنجال اين است.

* موضع جمهوري اسلامي در برابر آمريكا
حال موضع ما چيست؟ البته موضع ما بارها گفته شده است؛ چيزي نيست كه حالا من بخواهم آن را بيان كنم. امام بارها فرمودند، بعد از امام هم ما، مسؤولان سياست خارجي و كساني كه در اين زمينه‏ها حرف مي‏زدند و اقدام مي‏كردند، حرفها را گفته‏اند. حرفها همان حرفهاست؛ حرفهاي محكمي است؛ حرفهايي نيست كه بشود امروز گفت و فردا از آنها برگشت؛ درعين‏حال من به طور مختصر عرض مي‏كنم.
موضع انقلاب و موضع نظام جمهوري اسلامي اين است كه اوّلاً هر تصميمي كه ما براي انقلاب و به عنوان مواضع اصولي انقلاب بگيريم، بايد تابع استدلال باشد. ما اهل منطقيم. ما حكومتمان هم حكومت استدلال است، قوانينمان هم قوانين مستدل است، معارفمان هم معارف استدلالي است، مواضع سياسي ما هم مواضع استدلالي است. ممكن است يك وقت كسي نسبت به اين مواضع شعار بدهد - خيلي خوب؛ مانعي ندارد - اما پشت سرِ اين شعار، استدلال و برهان و منطق وجود دارد. اساس اين منطق هم يكي نفع ملت ايران و مصالح كشور است، يكي هم اصول و عقايد و باورهايي است كه ملت ايران در راه اين باورها مبارزه و مجاهدت كرده، شهيد و جانباز داده، ايستادگي كرده است و مردم دنيا را متوجّه خودش كرده است. مواضع ما تابع اين چيزهاست. حال من در سه عنوان كوتاه، مطلب را خلاصه مي‏كنم.
وضع كنوني - يعني قطع رابطه ما با امريكا - اوّل اين را بيان مي‏كند كه اين وضع، نتيجه رفتار و وضع طبيعي استكبار امريكايي است؛ در واقع، نتيجه مظلوميت ملت ايران است. حرف دوم اين است كه مذاكره با امريكا، هيچ فايده‏اي براي ملت ايران ندارد. حرف سوم اين است كه مذاكره و رابطه با امريكا، براي ملت ايران ضرر دارد.
اما مطلب اوّل كه گفتيم اين قطع رابطه، ناشي از رفتار امريكاست. عزيزان من! سياست دولت امريكا از سالهاي 1320 به بعد - تقريباً سالهاي بيست‏ويك و بيست‏ودو - وارد كشور ما شد؛ بتدريج آمدند و نفوذ پيدا كردند و يواش يواش جاي انگليسيها را گرفتند. در طول اين تقريباً بيست‏وهفت هشت سالي كه امريكاييها در اين كشور حضور قدرتمندانه داشتند، همه اهانتها و بديها و ستمگريهايي كه يك دولت مستكبر با يك ملت مظلوم مي‏تواند انجام دهد، انجام دادند؛ منابع را بردند، رژيم مستبد پهلوي را تقويت كردند، به مسؤولان ما اهانت كردند، به مردم اهانت كردند، كاپيتولاسيون را آوردند، حكومتهاي ملي را سرنگون كردند و خيلي جنايات كه واقعاً اگر كسي بخواهد جنايات امريكا را در طول مدّت تقريباً بيست‏وهفت، هشت سال قبل از انقلاب بنويسد، يقيناً يك كتاب قطور خواهد شد.
انقلاب پيروز شد. وقتي انقلاب پيروز شد، يكي از كارهايي كه مردم كردند، همان اوّل روزهاي بيست‏ويك و بيست‏ودو بهمن به سفارت امريكا رفتند و امريكاييها را گرفتند و در آن روزها آن‏جايي كه ما مستقر بوديم، من خودم ديدم كه چشمهاي اعضاي سفارت امريكا را بستند و به آن‏جا آوردند. من يقين داشتم كه امام دستور خواهند داد اينها را يا اعدام و يا مثلاً زنداني كنند! برخلاف تصوّر همه و برخلاف تصوّر خود امريكاييها، امام دستور دادند كه اينها را آزاد كردند و به سفارتشان رفتند. البته بعضيشان از ايران رفتند؛ چون اوضاع ايران را براي خودشان مناسب ندانستند؛ بعضي هم در ايران ماندند.
بعد از پيروزي انقلاب، رابطه ما با امريكا، از طرف ما قطع نشد. يعني ملت ايران در حال اقتدار، مظلوميتهاي گذشته خودش را نديده گرفت و دولت امريكا را عفو كرد. ديگر از اين بزرگواري بالاتر؟! ما سي سال از طرف امريكاييها مظلوميت داشتيم؛ منتها نمي‏توانستيم مقابله‏به‏مثل كنيم و عكس‏العمل نشان دهيم. انقلاب كه پيروز شد، ملت ايران اقتدار را به دست گرفت و مي‏توانست عكس‏العمل نشان دهد. توقّع طبيعي اين بود كه عكس‏العمل نشان دهد؛ عكس‏العمل كه نشان نداد هيچ، امام دستور دادند رهايشان كنيد! البته عدّه‏اي از آنها رفتند؛ ولي عدّه‏اي هم ماندند و روابط سياسي ما و امريكا برقرار بود.
اما دولت امريكا اين بزرگواريهاي ملت ايران و انقلاب را نديده گرفت. از همان روزهاي اوّل كه خيالشان آسوده شد، محلّ سفارت را محلّ توطئه عليه نظام جمهوري اسلامي كردند. در خود امريكا، عليه ايران شروع به اقدامات كردند. مجلس سناي امريكا آن‏وقت حركت زشتي انجام داد كه در اين‏جا خروش خشم مردم عليه آن حركت بلند شد. در يكي از ميدانهاي تهران اجتماع عظيمي تشكيل شد و مردم در آن‏جا نسبت به اين كار امريكاييها اعلام خشم كردند. امريكاييها از همان روزهاي اوّل، شروع به توطئه و بدي كردند؛ دشمنان جمهوري اسلامي را ديدند و آنها را به كارهايي وادار كردند؛ مقدمات كودتايي را فراهم آوردند؛ يعني از گذشته درس نگرفتند! نتيجه قهريِ اين كارها هم اين بود كه دانشجويان مسلمان پيرو خطّ امام ريختند سفارت را تصرّف كردند و اعضاي سفارت را گروگان گرفتند. اين حركت، در واقع مجازاتي نسبت به امريكاييها بود.
امروز امريكاييها وقتي مي‏خواهند تاريخ دشمنيهاي بين دولت امريكا و دولت ايران را بيان كنند، از قضيه سفارت شروع مي‏كنند. در زمان رياست جمهوري، در سالي كه به سازمان ملل رفته بودم، اوّلين حرفي كه خبرنگار در هنگام مصاحبه با من مطرح كرد، مسأله سفارت بود كه شما اعضاي سفارت ما را به گروگان گرفتيد! در حالي كه تاريخ از آن‏جا شروع نمي‏شود؛ قبل از اين قضيه است. اگر قضاياي قبل را بگوييم، مي‏گويند اينها متعلّق به گذشته است! اگر متعلّق به گذشته است، قضيه سفارت مگر متعلّق به گذشته نيست؟ آن را هميشه به عنوان حركتي مطرح مي‏كنند كه چرا شما به ما حمله كرديد؛ در حالي كه در واقع اين يك حركت متقابل ناشي از خشم انقلابي ملت ايران بود. مردم ايران نجابت كردند كه آنها را به قتل نرساندند؛ والّا اگر جوانان ما مي‏خواستند بي‏مراعاتي كنند و بي‏تقوايي به‏خرج دهند، همان‏جا نابودشان مي‏كردند؛ اما اين كار را نكردند، جان آنها را حفظ نمودند و بعد از مدّتي هم به دستور امام كه به مجلس محوّل كردند، آزاد شدند و رفتند.
پس، قضيه ضربات امريكايي و خنجرزدنها و خيانتها و كودتا درست كردنها و قضيه كودتاي پايگاه شهيد «نوژه» و قضاياي ديگر، پشت سرِ هم عليه جمهوري اسلامي انجام گرفت و ادامه يافت، تا جنگ تحميلي شروع شد. در جنگ، به دشمن ملت ايران سلاح دادند. يكي از چيزهايي كه در عرف همه ملتها و دولتهاي دنيا ورود در جنگ محسوب مي‏شود، همين است كه دو كشور كه در حال جنگند، يكي بيايد به آن طرفي كه با اين كشور جنگ مي‏كند، سلاح بدهد، يا امكانات نظامي بدهد، يا مشورت نظامي بدهد. اين ورود در جنگ است. اينها را نبايد به‏كلّي نديده گرفت. ملت ايران در مقابل اين حركتها و اين ظلمهاست كه اين‏طور در مقابل امريكا ايستاده است.
من پارسال گفتم كه اين ملت، مثل امام خود - اميرالمؤمنين عليه‏السّلام - است. اميرالمؤمنين، مظلومترين انسان مقتدر دنيا بود. شما به قدرت و اقتدار اميرالمؤمنين كسي را نمي‏شناسيد؛ اما مظلومتر از اميرالمؤمنين هم كسي را نمي‏شناسيد! ملت ايران، مثل امام خودش است. ما در زمان خودمان، هيچ ملتي را با اين نشاط و سرزندگي و اقتداري كه ملت ايران در اين دو دهه ظاهر شده است، نمي‏شناسيم؛ اما مظلومترين ملتها هم ملت ايران است! چه كسي از همه بيشتر به او ظلم كرده است؟ شيطان بزرگ!
مي‏گويند چرا به ما شيطان بزرگ مي‏گوييد؟! شيطان يعني چه؟ شما شيطنت مي‏كنيد. شيطنت نكنيد، تا به شما شيطان بزرگ نگوييم. شيطنت مي‏كنند، خيانت مي‏كنند، ضربه مي‏زنند، جنايت مي‏كنند، تكبّر مي‏كنند، استكبار مي‏كنند. ملت ايران، يك ملت زنده است؛ او را با ملتهاي ديگر مقايسه نكنيد. ملت ايران هم در مقابل چنين دولت و چنين حكومتي مي‏ايستد، مقاومت مي‏كند، بي‏اعتنايي مي‏كند، رابطه را قطع مي‏كند، با او حرف نمي‏زند و در صحنه‏هاي جهاني، مواضع خود را برخلاف مواضع باطل او اتّخاذ مي‏كند.
يك جهت ديگر، مواضع جهاني امريكاست. امريكا امروز بزرگترين حاميِ حكومت غاصب صهيونيستي است. حكومت صهيونيستي، بدترين دولتها و مجموعه‏هاي سياسي دنياست؛ چون يك ملت را از مملكت خودش بيرون كرده است. شما چنين چيزي را در دنيا سراغ داريد؟ در تاريخ سراغ داريد؟ آخر، يك خانواده را، يك فاميل را، يك شهر را، يك ميليون آدم را از مملكت خودش بيرون كنند، يك مطلب است؛ كسي بيايد يك ملت را از كشور خودش بيرون كند، آنهايي را هم كه در داخل كشور هستند، در نهايت ضعف و شدّت و فشار قرار دهد و خودش بر آنها حكومت كند، چيز واقعاً عجيبي است! حكومت از اين بدتر و زشت‏تر؟! بعد هم با ملت با نهايت قساوت رفتار مي‏كنند.
تروريسم دولتي كه در همان مصاحبه گفته شد - كه حرف بسيار درستي هم هست - امروز مظهرش حكومت غاصب صهيونيستي است. اين حرف، خيلي هم به صهيونيستها برخورده است! اين حرفِ كاملاً درستي است. شما ديديد با مردمشان چه مي‏كنند! ديديد با فلسطينيها چه مي‏كنند! ديديد با مردم لبنان چه مي‏كنند! با هلي‏كوپتر به روستاهاي لبنان مي‏آيند و آدمها را از خانه‏هايشان مي‏دزدند و مي‏برند! كجا ديگر چنين چيزي در دنيا هست؟ امريكاييها بزرگترين و جدّيترين حامي صهيونيستها هستند. اين جرم، بزرگ نيست؟ اين جرم، كافي نيست ؟ اين بس نيست براي اين‏كه ملت حق‏طلبي مثل ملت ايران بگويد من با شما كاري ندارم، من شما را رد مي‏كنم، من رفتار شما را محكوم مي‏كنم؟ ملت ايران به امريكا همين را مي‏گويد.
عنوان دوم اين است كه رابطه و مذاكره با دولت امريكا، به حال ملت ايران هيچ فايده‏اي ندارد. امروز از چيزهاي جالب اين است كه دستهاي امريكايي و تبليغات امريكايي - همان‏طوري كه در هفته اوّل اين ماه عرض كردم - در دنيا اين‏گونه شايع مي‏كنند كه ملت ايران مشكلاتي دارد؛ راه‏حل و كليد اين مشكلات هم اين است كه بيايد با امريكا مذاكره كند! تو گفتي و من باور كردم! مذاكره، هيچ فايده قابل ذكري براي ملت ايران ندارد. البته ضررهايي دارد كه بعد عرض مي‏كنم؛ اما اصلاً فايده ندارد.
كسي كه خيال كند اگر ما با امريكا مذاكره كرديم، محاصره اقتصادي و قانون «داماتو» و ... از بين خواهد رفت، اشتباه كرده است. اوّلاً هر كدام از رفتارهاي امريكا با ايران، بعد از مدّتي محكوم به شكست شده است. مگر بار اوّلي است كه اينها اين‏طور با ما رفتار مي‏كنند؟ مگر بار اوّلي است كه تهديد مي‏كنند؟ مگر بار اوّلي است كه محاصره اقتصادي مي‏كنند؟ مگر بار اوّلي است كه اينها راه مي‏افتند و به اين كشور و آن كشور مي‏گويند كه شما با ايران فلان معامله را نكنيد، يا فلان قرارداد را نبنديد؟ بار اوّل كه نيست؛ هميشه اين‏طور كرده‏اند. ما در اين هجده، نوزده سال، همه پيشرفتهايي كه به دست آورده‏ايم؛ همه كارهاي برجسته‏اي كه دولتهاي ما در اين چند سال كرده‏اند، در همان حالي بوده كه امريكا نمي‏خواسته است. مگر به خواست امريكاست؟!
در سال گذشته، به مناسبت قانون «داماتو»، قرارداد شركت خودشان با شركت گاز ما را ابطال كردند. قانوني گذراندند كه هيچ شركتي حق ندارد از فلان مبلغ بيشتر، با ايران معامله نفتي كند. اوّلاً همان شركت به مسؤولان ما پيغام داد كه ما ناراحتيم و در اوّلين فرصتي كه بتوانيم، باز قرارداد را مي‏بنديم! الان يكي از مشكلات امريكا همين شركتهايي هستند كه نمي‏توانند بيايند در كارهاي نفتي مربوط به ما در خليج فارس سرمايه‏گذاري كنند. شركتهاي نفتي امريكا به شدّت ناراحتند. مربوط به حالا هم نيست؛ مربوط به تقريباً يك سال اخير است. روي دولت فشار آوردند، اجتماع درست كردند، قطعنامه درست كردند؛ لذا همان تلاشها توانسته است تا حدود زيادي آن قانون امريكايي «داماتو» را تضعيف كند. پس، آنها بيشتر احتياج دارند.
ثانياً به مجرّد اين‏كه آن شركت امريكايي در سال گذشته قرارداد خود را با شركت گاز ما فسخ كرد، به فاصله كوتاهي يك شركت فرانسوي آمد و داوطلب انعقاد قرارداد شد. امريكاييها بنا كردند به جنجال كردن كه چرا مي‏خواهيد قرارداد ببنديد؟! دولت فرانسه، بلكه بعداً همه جامعه‏ي اروپا ايستادند و گفتند كه بايد اين قرارداد با ايران بسته شود و امريكا نبايد بتواند حرف خودش را در اين قضيه سبز كند. اين‏طور نيست كه حالا مشكلات ملت ايران به دست امريكا باشد و امريكا بتواند مشكل جدّي‏اي درست كند. البته تلاش مي‏كنند، خباثت خودشان را مي‏كنند - نه اين‏كه نمي‏كنند - اما كارها دست آنها كه نيست.
وانگهي، شما ملاحظه كنيد! دولتهايي كه امروز امريكا به اصطلاح وزارت خارجه خودشان آنها را مجازات مي‏كند - مثل چين، روسيه، تركيه زمان حكومت حزب رفاه - مگر با امريكا رابطه ندارند؟ مگر مذاكره نمي‏كنند؟ همه كساني كه امريكا با آنها برخورد خشن مي‏كند، در زمينه‏هاي سياسي و اقتصادي با امريكا رابطه دارند. اين‏طور نيست كه رابطه با امريكا يا مذاكره با امريكا، مانع از دشمني امريكا شود. الان كشورهايي هستند كه سفارتهايشان در امريكاست، سفارتهاي امريكا نيز در پايتختهاي آنها باز است و فعّاليت مي‏كند؛ از لحاظ سياسي و كنسولي و غيره هم با يكديگر ارتباط دارند؛ اما امريكا آنها را جزو ليست تروريستهاي دنيا معرفي مي‏كند! من حالا نمي‏خواهم اسم آن كشورها را بياورم. خوب است كه برادران ما در وزارت خارجه و جاهاي ديگر، اينها را به مردم بگويند و تبيين كنند.
خيال نكنيد كه حالا اگر با امريكا رابطه برقرار شد، يا مذاكره شد، ديگر از سوي امريكا، اندكي حرف نازكتر از گل هم به جمهوري اسلامي گفته نخواهد شد؛ نه. بسياري از كشورها با امريكا رابطه هم دارند، خيلي هم روابطشان علي‏الظاهر در سطح جهاني خوب و صميمي و مؤدّبانه است؛ درعين‏حال امريكا هرجايي كه لازم باشد، ضربه خودش را مي‏زند؛ محاصره اقتصادي مي‏كند، تحريم مي‏كند!
امريكاييها مستكبرند. آدم مستكبر و دولت مستكبر، دنبال سبز كردن حرف خودش است. بنابراين، اين‏طور نيست كه رابطه‏براي كشور ما فايده‏اي داشته باشد؛ كه اگر رابطه نباشد يا مذاكره نباشد، اين مشكلات به وجود خواهد آمد و اگر اين مذاكره و رابطه انجام شد، مشكلات از بين خواهد رفت؛ نه. نه امريكا براي ايجاد مشكلات آن‏چنان دستش باز است و نه رابطه و مذاكره اين چنين معجزه‏گري‏اي براي رفع مشكلات دارد. هيچكدام از اينها نيست؛ بسته به توان ملت است، بسته به عُرضه يك حكومت است، بسته به اقتدار و عزّت‏خواهي ماست كه بتوانيم در مقابل امريكا بايستيم و برطبق اراده و برطبق مصالح كشورمان اقدام كنيم.
اين تبليغات در حالي انجام مي‏گيرد كه وقتي دولت امريكا در مقابل خود دولتي را داشت كه در حال جنگ بود، نتوانست كاري با آن انجام دهد. ما يك روز در حال جنگ بوديم. قبل از آن، اوقاتي بود كه حكومت ما از لحاظ امكانات، حكومتي بسيار ضعيف بود. آن روز نتوانستند با ما كاري انجام دهند. آن روز نتوانستند ضرر اساسي وارد كنند. امروز بحمداللَّه دولت ايران، دولتي عزيز و مقتدر است و در سطح جهاني به عنوان يك كشور مقتدر و عزيز شناخته شده است؛ رئيس كنفرانس اسلامي است. در بسياري از كنفرانسهاي جهاني، به عنوان يك عضو محترم شناخته شده است؛ دولتها برايش احترام قائلند، ملتها برايش احترام قائلند. امروز ما از چه بترسيم؟ چرا بترسيم؟ چرا خيال كنيم كه اگر با همين وضعي كه در اين نوزده سال داشتيم، ادامه دهيم، چنين و چنان خوهد شد؟
امريكا احتياج دارد. امريكا امروز آن قوّت و قدرت ده سال، پانزده سال قبل را هم ندارد. روزي بود كه حرف دولت امريكا در اروپا و جاهاي ديگر، با احترام تلقّي مي‏شد و با آن با احترام رفتار مي‏شد؛ امروز آن‏طور هم نيست. امروز امريكاييها از لحاظ ديپلماسي و سياست خارجي، در موضع ضعفند؛ در موضع قدرت نيستند. مي‏خواهند در حال ضعفشان، همان هيبت ابرقدرتي را عليه ما و در مقابل ملت ايران به كار ببرند!
عنوان سوم كه اين را هم من خيلي مختصر عرض مي‏كنم، چون مي‏ترسم وقت نماز بگذرد، اين است كه رابطه و مذاكره، براي ملت ايران و براي نهضت جهاني مضّر است. اولين ضرر اين است كه امريكاييها با ورود در اين ميدان، اين‏طور تفهيم خواهند كرد كه جمهوري اسلامي از همه حرفهاي دوران امام و دوران جنگ و دفاع مقدّس و دوران انقلاب صرف‏نظر كرده و گذشته است. اوّلين چيزي كه امريكاييها ادّعا مي‏كنند، اين است. اوّلين مطلبي كه در دنيا شايع مي‏كنند، اين است كه انقلاب اسلامي تمام شد و پايان گرفت؛ كمااين‏كه هموز هيچ چيز نشده، همين حرفها را زمزمه مي‏كنند!
همين دو، سه روز قبل از اين، تلكسي ديدم كه رئيس يكي از دولتهاي آفريقايي - كه چند روز قبل از اين، يكي از مسؤولان ما حرفي را عليه آن دولت بر زبان رانده بود - مصاحبه كرده و گفته است كه بله، ايران مدّتي ادّعا مي‏كرد كه با امريكا مخالف است؛ اما حالا مقدّمات جور مي‏كند براي اين‏كه بتواند با امريكا دست دوستي بدهد! هنوز هيچ‏چيز نشده، اين‏طور مي‏گويند! در دنيا، تبليغات و شايعات عليه ملت ايران و عليه جمهوري اسلامي و عليه دولت فضا را پُر خواهد كرد كه اينها از انقلاب برگشتند. اينها آبروي انقلاب را در دنيا در پيش مستضعفان خواهد برد، دلها را مردّد خواهد كرد، نهضت جهاني اسلامي را دچار افول خواهد كرد، استقلال ملت ايران را از دست او خواهد گرفت.
اين ملت در طول دوران طولاني تقريباً بيش از صدوپنجاه سال - يعني از اواسط دوران ناصرالدّين شاه قاجار تا روز انقلاب - هميشه زير چتر قدرتها و زير بار قدرتهاي خارجي بود. حالا سلاطين قبلي اگر مستبد بودند، بد بودند، ظالم بودند، ملعون بودند، هرچه بودند، اقلاًّ عزّت كشور ايران و ملت ايران را حفظ مي‏كردند و زير بار بيگانه‏ها نبودند. از اواسط و اواخر دوران ناصرالدين شاه قاجار، نفوذ خارجيها و دخالتها خارجيها در امور ايران شروع شد و مرتّب زياد گرديد تا به دوران پهلوي رسيد و ايران يكسره به دست خارجيها افتاد. رضاخان را انگليسيها آوردند؛ او در مشت انگليسيها بود. بعد كه رضاخان را بردند، محمّدرضا را خودشان آوردند؛ او هم كاملاً در مشت انگليسيها بود. بعد از چند سالي هم امريكاييها با پول و امكانات وارد ميدان شدند. كشور ايران و سرنوشت ملت ايران در دست خارجيها بود. ملت ايران توانست اين خفّت و اين اهانت و اين جسارت به خودش را در انقلاب جواب دهد.
عزيزان من! يكي از ابعاد انقلاب اسلامي، مشتي بود كه به دهان وطن‏فروشان و وابستگان و دستگاههاي مزدور اجانب و دشمنان خارجي زده شد. در واقع، انقلاب، خشم ملت ايران در مقابل نفوذ خارجي بوده است. انقلاب، استقلال را به اين مردم داد. حال بعد از آن‏كه اين همه خون در راه اين استقلال ريخته شده است، مدّعيان آقايي بر اين كشور، مدّعيان مالكيت بر اين كشور - يعني امريكاييها كه خودشان را مالك اين كشور مي‏دانستند - برگردند داخل اين كشور بيايند و خرده‏فرمايش و دخالت در كارها و نفوذ در دستگاههاي گوناگون و جمع كردن دشمنان انقلاب كنند! مگر ملت ايران اجازه خواهد داد كه چنين چيزي انجام گيرد؟ مگر ملت ايران از انقلاب، از امام، از عظمت و از شوكت خود دست برداشته است كه اجازه دهد امريكاييها باز پايشان در اين مملكت باز شود؟
البته بارها گفته‏ايم و تكرار شده است؛ من هم گفته‏ام، مسؤولان هم گفته‏اند كه مسأله ما، مسأله دولت امريكاست؛ با ملت امريكا بحثي نداريم. طرف ما ملت امريكا نيست؛ ملت امريكا هم مثل بقيه ملتهاي ديگر، خوبيهايي دارد، بديهايي دارد؛ مربوط به خودشان است. مسأله، مسأله دولت امريكا و رژيم امريكاست، و رژيم امريكا دشمن نظام جمهوري اسلامي و دشمن انقلاب و دشمن ملت ايران است، و اين را تصريح كرده‏اند و بارها هم گفته‏اند. البته مصلحت خودشان نمي‏دانند كه اين را بر زبان آورند؛ ليكن باطن قضيه همين است كه با استقلال شما دشمنند، با اسلام شما دشمنند، با عزّت شما دشمنند، با ايستادگي شما در مقابل زياده‏خواهيهايشان دشمنند؛ خيلي هم تلاش مي‏كنند كه بتوانند بلكه اينها را از بين ببرند.
البته قانون الهي، عكس خواست آنهاست. قانون الهي اين است كه شما بمانيد، شما قوي شويد، شما پيروز شويد؛ ان‏شاءاللَّه پيروز هم خواهيد شد و ما هيچ احتياجي به رابطه با امريكاييها نداريم؛
 يکشنبه 12 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 187]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن