بادبادك باز

واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: بادبادك باز

•`:`•.¸¸¸. •.¸¸¸. •`:`•

" در سن دوازده سالگي به آدمي تبديل شدم كه حالاهستم. در روزي دلگير و سرد در زمستان، آن لحظه خوب يادم هست كه پشت ديواري سست و گلي كز كرده بودم و از آنجا به كوچه كنار مسيل
يخ بسته نگاه مي كردم. از آن روز زمان زيادي مي گذرد اما حالامتوجه شده ام اينكه مي گويند گذشته فراموش مي شود، چندان درست نيست؛ چون گذشته راه خود را با چنگ و دندان باز مي كند .
حالاكه به گذشته بر مي گردم مي بينم بيست وشش سال آزگار است دارم از آنجا به كوچه متروك نگاه مي كنم."

اين جملات، سطور آغازه كننده كتاب بادبادك باز هستند، كتابي كه در فهرست كتاب هاي پرمخاطبي كه در روزنامه ايتاليايي لارپوبليكا به چاپ رسيده است در صدر قرار دارد.
بادبادك باز، در نظر سنجي كه در اين روزنامه منتشر شده جزء سه كتاب محبوب مردم اروپا در سال 2007 بوده است. بادبادك باز اولين رمان خالد حسيني نويسنده افغان است كه پيش از اين سومين
رمان پرفروش در آمريكا شناخته شد. بادبادك باز همانطور كه از جملات آغازينش برمي آيد ، روايت يك خاطره قديمي است. داستان دو دوست به نام هاي امير و حسن كه در كنار هم در كابل، بزرگ مي شوند.
دو دوست با اختلاف قومي و طبقاتي. امير، پشتو و از خانواده متمول و اعيان افغانستان و حسن، هزاره و پدرش خدمتكار خانه امير است. زمان داستان به زمستان 1975 برمي گردد كه افغانستان در آستانه يورش
ارتش شوروي قرار دارد. داستان حول محور اين دو و اتفاقاتي كه با هم پديد مي آورند، مي چرخد. امير و حسن در مسابقات سالانه بادبادك بازي شركت مي كنند. در مسابقات بادبادك بازي يا به قول افغان ها
"كاغذ پران بازي" نخ چسب اندود بادبادك ها از شيشه عبور داده مي شود تا بادبادك بازها بتوانند نخ بادبادك هاي ديگر را قطع كنند ، در آن صورت آخرين بادبادكي كه در هوا مي ماند برنده است و امير در يكي از اين
كاغذ پران بازي ها به حسن كلك مي زند و همين، سرآغاز خيانتي مي شود كه در طول داستان، مثل زنجيره اي گسترده مي شود تا به رويدادهاي معاصر افغانستان مي رسد. بادبادك باز، اثري كاملا
رئاليستي است كه در آن از الگوهاي واقع گرايانه اسـتـفـاده شـده اسـت. فضاسازي او در اين كتاب به قدري ماهرانه است كه خواننده را به عمق داستان مي برد. او در اين كتاب علاوه بر شيوايي كه
در بيان خاطرات دارد به خوبي توانسته قوم پرستي و اختلافات قومي رايج در آن زمان افغانستان را نشان دهد و به آسيب شناسي مقوله جنگ بپردازد. توصيف دقيق چهره هايي كه در طول داستان، از زبان
امير (شخصيت اول) داستان مي شنويم و بيان جزئي ترين اتفاقات در سراسر داستان، كششي ايجاد مي كند كه خواننده قادر به زمين گذاشتن كتاب نخواهد بود.

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]

[مشاهده در: www.funpatogh.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 520]