واضح آرشیو وب فارسی:قدس: نگاهي به مناقب و فضايل حضرت معصومه(س)؛ بانويي كه فرشتگان بر گامهايش بوسه مي زنند...
* مجتبي عظيمي
بانوي عبادت و مظهر زهد و پرهيزگاري؛ حضرت معصومه(س)، اول ذيقعده سال 173 هجري قمري در مدينه منوره و در محيطي كه پدر
و مادر و فرزندان، همه به فضايل اخلاقي آراسته بودند، ديده به جهان گشود. نام شريف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترين لقب ايشان، «معصومه» است. شايد يكي از دلايل «معصومه» ناميدن اين بانو، آن باشد كه عصمت مادربزرگوارش، حضرت زهرا (س) در او تجلي يافته است. بر اساس پاره اي از روايات، اين لقب از سوي امام رضا (ع) به اين بانوي والامقام اسلام وارد شده است.
با تولد فاطمه معصومه، نه تنها نور وجودش خانه امام هفتم (ع) را روشن و منور كرد، بلكه در شعاع نورانيتش، ستارگان آسمان علم و فقاهت و تقوا در طول قرون متمادي در كنار مضجع منورش و كسب فيض نموده و مي نمايند .
بانوي زهد و فضايل
عبادت و زهد، پارسايي و تقوا، راستگويي و بردباري، استقامت در برابر ناملايمات، بخشندگي و پاكدامني و نيز ياد خدا، از صفات برجسته اين خاندان پاك سيرت و نيكو سرشت به شمار مي رفت. پدران اين خاندان، همه برگزيدگان و پيشوايان هدايت، گوهرهاي تابناك امامت و سكانداران كشتي انسانيت بودند و او نيز ماه تاباني است كه از همين خاندان و برج امامت طلوع كرده در آغوش امامت تربيت يافت. نياكان او همه مشعلداران امامت، پرچمداران هدايت، اسوه هاي فضيلت و استوانه هاي ولايت هستند و مادر بزرگوارش از بانوان با فضيلت، از اسوه هاي تقوا و شرافت و از زنان كم نظير تاريخ بشريت است.
معصومه(س) به دليل شخصيت فردي و كمالات روحي، در ميان فرزندان موسي بن جعفر(ع) بعد از برادرش، علي بن موسي الرضا (ع) در والاترين رتبه جاي دارد. فاطمه معصومه(س)، سرآمد دختران امام كاظم(ع) بود، به گونه اي كه وقتي حاج شيخ عباس قمي از دختران موسي بن جعفر (ع) سخن مي گويد، در خصوص فاطمه معصومه (س) مي نويسد: «بر حسب آنچه به ما رسيده، افضل آنها، سيده جليله معظمه، فاطمه بنت امام موسي (ع) معروف به حضرت معصومه است».
ايشان يكي از عالي ترين نمونه هاي عبادت و بندگي خدا از خاندان ولايت و امامت است، چنانكه با عبادت و شب زنده داري هفده روزه اش در واپسين روزهاي عمر شريف خود، در مدت اقامت در منزل موسي بن الخزرج، گوشه اي از يك عمر عبوديت و خضوع و خشوع آن زاده عبد صالح خدا در برابر ذات پاك الهي را به نمايش گذاشت.
روايات معصومان (ع) فضيلتها و مقامهاي بلندي را به آن حضرت نسبت مي دهد. امام صادق (ع) در اين باره مي فرمايند: «آگاه باشيد كه براي خدا حرمي است و آن مكه است؛ و براي پيامبر خدا حرمي است و آن مدينه است. و براي اميرمؤمنان حرمي است و آن كوفه است. بدانيد كه حرم من و فرزندانم بعد از من، قم است. آگاه باشيد كه قم، كوفه كوچك ماست، بدانيد بهشت هشت دروازه دارد كه سه تاي آنها به سوي قم است. بانويي از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسي، در آن جا رحلت مي كند كه با شفاعت او، همه شيعيان ما وارد بهشت مي شوند.»
هنگامي كه يكي از محدثان برجسته قم، به نام «سعد بن سعد» به محضر مقدس امام رضا (س) شرفياب مي شود، امام هشتم خطاب به ايشان مي فرمايد: «اي سعد!از ما نزد شما قبري است». سعد مي گويد: فدايت شوم!آيا قبر فاطمه دختر موسي بن جعفر(س) را مي فرماييد؟ مي فرمايد: «آري، هر كس او را زيارت كند، در حالي كه به حق او آگاه باشد، بهشت از آن اوست.»
كريمه برگزيده
فاطمه معصومه( س ) تنها بانوي بزرگواري است كه زيارت مأثور دارد. بانوان برجسته اي چون: آمنه بنت وهب، فاطمه بنت اسد، خديجه بنت خويلد، فاطمه ام البنين، حكيمه خاتون و نرجس خاتون كه هيچ شك و ترديدي در مقام بلند و جايگاه رفيع آنها نيست. هيچ كدام زيارت مأثور از سوي معصومان(س) ندارند و اين نشان دهنده مقام والاي اين بانوي گرانقدر اسلام است.
از ايشان در زبان دانشمندان و فقيهان گرانقدر شيعه، به لقب «كريمه اهل بيت» ياد مي شود. از ميان بانوان اهل بيت، اين نام زيبا تنها به آن حضرت اختصاص يافته است. بر اساس رؤياي صادق و صحيح نسب شناس گرانقدر، مرحوم آية ا.. .مرعشي نجفي، اين لقب از سوي امام صادق (ع) بر حضرت معصومه (س) اطلاق شده است. در اين رؤيا، امام صادق (ع) به آيت ا... نجفي كه با دعا و راز و نياز، تلاش پيگيري را براي يافتن قبر مطهر حضرت زهرا (س) آغاز كرده، خطاب به او فرمود: «برتو باد به كريمه اهل بيت!»
* شفيعه روز جزا
بالاترين جايگاه شفاعت، از آن رسول گرامي خدا(ص) است كه در قرآن كريم، از آن به «مقام محمود» تعبير شده است. همين گونه دو تن از بانوان خاندان رسول مكرم اسلام، شفاعت گسترده اي دارند كه بسيار وسيع و جهان شمول است و مي تواند همه اهالي محشر را فرا گيرد. اين دو بانوي عاليقدر، صديقه اطهر، حضرت فاطمه زهرا(س) و شفيعه روز جزا، حضرت فاطمه معصومه (س) هستند. در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا(س) همين بس كه شفاعت، مهريه آن حضرت است و به هنگام ازدواج، پيك وحي طاقه ابريشمي از سوي پروردگار آورد كه در آن، جمله «خداوند مهريه فاطمه زهرا را، شفاعت گنهكاران از امت محمد (ص) قرار داد. پس از فاطمه زهرا(س) از جهت گستردگي شفاعت، هيچ بانويي به شفيعه محشر، حضرت معصومه(س) نمي رسد. بر همين اساس است كه حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمودند: «با شفاعت او، همه شيعيان ما وارد بهشت مي شوند.»
عالمه غير معلمه
دانش و مقام علمي فاطمه معصومه(س) نيز نماد بارزي از جايگاه رفيع اين بانوي بزرگوار است. چنانكه اشاره شد، ايشان در خانداني كه سرچشمه علم و تقوا و فضايل اخلاقي بود، پرورش يافت. پس از آنكه پدر بزرگوار آن بانوي گرامي به شهادت رسيد، فرزند ارجمند آن امام، يعني حضرت رضا(ع) عهده دار امر تعليم و تربيت خواهران و برادران خود شد و مخارج آنان را نيز بر عهده گرفت. در اثر توجهات زياد آن حضرت، هر يك از فرزندان امام كاظم(ع) به مقامي والا دست يافتند و زبانزد همگان گشتند. «ابن صباغ ملكي» در اين باره مي گويد: «هر يك از فرزندان ابي الحسن موسي معروف به كاظم، فضيلتي مشهور دارد». بدون ترديد، پس از حضرت رضا(ع) در ميان فرزندان امام كاظم(ع)، حضرت معصومه(س) از نظر علمي و اخلاقي، والامقام ترين آنان است. اين حقيقت از اسامي، لقبها، تعريفها و توصيفاتي كه ائمه اطهار(ع) از ايشان نموده اند، آشكار است و اين حقيقت روشن مي سازد كه ايشان نيز چون حضرت زينب(س) «عالمه غير معلمه» بوده است.
فاطمه معصومه(س) زير نظر خانواده، در كوتاه ترين مدت ممكن مسير رشد در علوم را نيز پيمود و از كمالات روحي و معنوي بهره هاي فراواني از پدر، مادر و برادر برد. از اين روي، در دوران كودكي به راحتي مي توانست پاسخگوي سؤالهاي فقهي و ديني مردم باشد.
در يكي از اين دست روايات، آمده است: روزي گروهي از شيعيان وارد مدينه شدند تا از امام موسي(ع) سؤالهايي بكنند.
اين كار روش معمول در تمام بلاد اسلامي بود كه ساليانه يا در اوقات مشخص از سال گروهي را راهي مي كردند تا سؤالهاي ديني، وظايف شرعي و وجوه را نزد امام ببرند.
آن سال نيز چنين كارواني از يكي از شهرها به مدينه آمده بود. كاروان پس از ورود به مدينه به سوي خانه امام راه افتادند، به اين اميد كه هم سؤالهاي خود را مطرح كنند و هم ديدار حضرت نصيبشان شود. هر چه نزديكتر مي شدند، شوق ديدار افزونتر مي شد، تا اينكه مقابل در خانه حضرت رسيدند. در زدند و اجازه ورود خواستند. به آنان اطلاع دادند كه امام در مسافرت است. اندوه فراوان از اينكه نه امام را ديده اند و نه پاسخ براي سؤالهاي خود يافته اند، رنج سفر را دو چندان كرد.
هر چند دلشان نمي خواست، ولي بايد خداحافظي مي كردند و اين كار را هم كردند. اسباب و اثاثيه خود را جمع و عزم بازگشت كردند. هواي مدينه سوزان بود و اينك براي كاروان ناكام، سوزان تر مي نمود. گويي پاهايشان از آن خودشان نبود. دختركي شيرين زبان و خوش سيما، از منزل امام سكوت سنگين كاروانيان را در هم شكست. او سؤالها را از آنان گرفت و با دقت تمام پاسخ يكايك نامه ها را نوشت و نامه ها را دوباره به آنان بازگرداند. مردان بزرگ كاروان كه شايد هفتاد سال از عمرشان را در اين درگاه به مريدي گذرانده بودند، هرگز چنين صحنه اي را به ياد نداشتند.
كودكي 8 يا 9 ساله چگونه مي توانست جواب سؤالهاي فقهي را بدهد!آنان در دل مي گفتند: جواب اين سؤالها اگر آسان بود، همان علماي شهر مي دادند. سؤالها اين قدر پيچيده بود كه ما نزد امام آورديم. سبحان ا... عجب خاندان پاكيزه اي!
شيعيان خسته از سفر اين بار با خوشحالي خاطره اي شگفت كه خستگي سفر از يادشان برده بود، از اهل بيت خداحافظي كردند و در ميان نسيم لطيفي كه از جانب مسجد پيامبر(ص) مي وزيد، آن خانه را ترك كردند. خانه اي كه مدتي پيامبر(ص) در آن زندگي كرده بود و هنوز خاطره حضورش براي اهل خانه و مردم مدينه زنده بود.
شيعيان كم كم از مدينه خارج شدند. مردي از فاصله دور سواري را ديد، او را شناخت او امام موسي بن جعفر(ع) بود. وقتي نزديكتر رفتند، سيماي امام را همه كاروانيان شناختند. بي درنگ پياده شدند و شتابان نزد ايشان رفتند. خاطره دخترك، ذهن همه را به خود مشغول كرده بود. بدين جهت در لحظات اوليه برخورد با امام، داستان خود را با شور و شادي تمام بازگو كردند و دستخط دخترك را هم نشان دادند. امام تا نامه را گشود، سيمايش از شادي شكفته شد. لبخند مليحي بر لبانش نقش بست؛ صورتش را به سوي شيعيانش برگرداند و با همان لبخند آسماني، سه بار فرمود: پدرش به فدايش!
غروب زينب گونه
در سال 200 هجري قمري، در پي اصرار و تهديد مأمون عباسي، سفر تبعيد گونه حضرت رضا(ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون اين كه كسي از بستگان و اهل بيت خود را همراه ببرند، راهي خراسان شدند.
يك سال پس از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق ديدار برادر و اداي رسالت زينبي و پيام ولايت، همراه با عده اي از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حركت كرد و در هر شهر و محلي مورد استقبال مردم واقع مي شد. اين جا بود كه آن حضرت نيز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زينب(س) پيام مظلوميت و غربت برادر گرامي شان را به مردم مؤمن و مسلمان مي رساندند و مخالفت خود و اهل بيت(ع) را با حكومت حيله گر بني عباس اظهار مي كرد. بدين جهت تا كاروان حضرت به شهر ساوه رسيد، عده اي از مخالفان اهل بيت(ع) كه از پشتيباني مأموران حكومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند. در نتيجه، تقريباً همه مردان كاروان به شهادت رسيدند، حتي بنابر نقلي حضرت معصومه(س) را نيز مسموم كردند.
به هر حال، يا بر اثر اندوه و غم زياد از اين ماتم و يا بر اثر مسموميت از زهر جفا، فاطمه معصومه(س) بيمار شدند و چون ديگر امكان ادامه راه به طرف خراسان نبود، قصد شهر قم را نمود. پرسيد: از اين شهر «ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آنچه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببريد، زيرا از پدرم شنيدم كه مي فرمود: شهر قم مركز شيعيان ماست.
بزرگان شهر قم وقتي از اين خبر مسرت بخش مطلع شدند، به استقبال آن حضرت شتافتند و در حالي كه «موسي بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعري» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مي كشيد و عده فراواني از مردم پياده و سواره گرداگرد كجاوه حضرت در حركت بودند، حدوداً در روز 23 ربيع الاول سال 201 هجري قمري حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلي كه امروز «ميدان مير» ناميده مي شود شتر آن حضرت در مقابل در منزل «موسي بن خزرج» زانو زد و افتخار ميزباني حضرت نصيب او شد.
آن بزرگوار مدت 17 روز در اين شهر زندگي كرد و در اين مدت مشغول عبادت و راز و نياز با پروردگار متعال بود. سرانجام در روز دهم ربيع الثاني و «بنا بر قولي دوازدهم ربيع الثاني» سال 201 هجري، پيش از آنكه ديدگان مباركش به ديدار برادر روشن شود، در ديار غربت و با اندوه فراوان ديده از جهان فروبست.
منابع :
1- ناسخ التواريخ، ج 3
2- زبدة التصانيف، ج 6
3- عوالم العلوم، ج 21
پنجشنبه 9 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 243]