زنان 3برابر خودکشي ميکنند مردان 3برابر ميميرند!

واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: دکتر فربد فدايي/ روانپزشک و عضو هيات علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي
زنان 3برابر خودکشي ميکنند مردان 3برابر ميميرند!

خودکشي وضعيتي است که جمله معروف شکسپير در تراژدي «هملت» راجع به آن مصداق دارد: «بودن يا نبودن، مساله اين است.»اگرچه خودکشي شخصيترين تصميم و پديده زندگي است اما تنها انگيزههاي انفرادي در آن دخالت ندارد. اين پديده را نميتوان بيتوجه به ساختارهاي اجتماعي و کارکردهاي ناشي از آن تبيين کرد....

جنسيت عامل عمدهاي در خودکشيهاست. هرچند اقدام به خودکشي در زنان سه برابر مردان است ليکن تعداد مرداني که در اثر خودکشي از جهان ميروند سه برابر زنان است. در کشورهاي جنوب آسيا در گروههاي سني نوجوان و جوان، تعداد مرگ بر اثر خودکشي در زنان بيش از مردان است که ناشي از فشارهاي طاقتفرساي اجتماعي بر زنان جوان است. در مجموع مرگ ناشي از خودکشي تقريبا در همه کشورهاي جهان رو به افزايش است. تعداد کشورهايي که در 30 سال اخير خودکشي در آنها افزايش يافته است دو برابر کشورهايي است که کاهش نشان ميدهند. افزايش در ميزان کلي خودکشي در بسياري از کشورها بهطور عمده ناشي از افزايش خودکشي در گروههاي سني جوانتر است. انگيزههاي انفرادي و عوامل زيستشناختي و بيماريها نيز سهم عمدهاي در اقدام خودکشي و مرگ ناشي از خودکشي دارند. براي نمونه نيمي از کساني که اقدام به خودکشي ميکنند به انواع گوناگون افسردگي مبتلا هستند. در اختلال افسردگي عمده، 15 درصد بيماران سرانجام در اثر خودکشي چشم از جهان فرو ميبندند و 10 درصد از مبتلايان به اختلال شخصيت مرزي و به همين ميزان از افراد گرفتار به اختلال شخصيت اسکيزوتايپال با خودکشي ميميرند. تغيير در برخي ميانجيهاي عصبي که مواد شيميايي هستند که وظيفه انتقال پيامهاي الکتريکي بين ياختههاي عصبي را برعهده دارند در خودکشي ديده ميشود. براي نمونه در بسياري از کساني که با خودکشي از دنيا رفتهاند ميزان سروتونين در دستگاه عصبي مرکزي پايينتر از حد معمول بوده است. طبق ديدگاه روانکاوي، خودکشي اغلب شکلي از مکانيسم دفاعي رواني جابهجايي است و به عبارت ساده فرد خود را به جاي شخصي که مورد نفرت اوست ميگذارد و با کشتن خود در واقع ميپندارد که آن شخص را ميکشد.

در يک بررسي از افرادي که به قصد خودکشي خود را مسموم کرده بودند دلايل آنان براي اين کار سوال شد. پاسخها برحسب فراواني به اين ترتيب بود:

ايجاد احساس تاسف در ديگران، ايجاد احساس گناه در ديگران، تلافي کردن، نمايش نااميدي خود به ديگران، متاثر کردن و مجبور کردن شخص ديگر به تغيير عقيده، براي گريز از يک فکر تحملناپذير، ياري خواستن، براي دريافتن اينکه آيا واقعا شخص ديگر عاشق اوست يا نه، براي نجات از يک وضع تحملناپذير، براي نمايش عشق خود به ديگري، براي آسان کردن امور جهت فرد ديگر و سرانجام کمترين تعداد انگيزههاي مطرح شده: انگيزه براي مردن.

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]

[مشاهده در: www.funpatogh.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 173]