واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: در اين سلسله مقالات ، ما به آن جنبه زلزله مى پردازيم كه مربوط به ماست و مى توانيم با تغيير اراده خود، آن را تغيير دهيم و آن اعمال ماست ؛ يعنى ما مى توانيم با ترك گناه ، جلوى زلزله را بگيريم . در واقع هدف از تاليف اين مقاله ، تحليل رابطه عمل انسان ها با حوداث طبيعى مخصوصا زلزله مى باشد.
اشاره:
پس از صحبتهاي اخير برخي از مسئولان و شخصيتهاي ديني در باره احتمال زلزله قريب الوقوع در تهران ، مهم ترين سوال عموم مردم ، اين بود كه چرا اين زلزله ممكن است رخ دهد؟ چه عوامل يا حكمتى مى تواند در چنين رويدادي دخيل باشد؟!
در جواب بايد گفت كه در آيات قرآن و روايات و ادعيه و همچنين در سيره انبياء و ائمه (عليه السلام ) كه بالاترين نوع بلا را چشيده و صبر نموده و تربيت شده اند، بهترين جواب ها و بالاترين تحليل ها عرضه شده است .
در فرهنگ اسلامى ، گناه باعث بلاست و بلا، تذكر و هشدار خداى رحمان است كه عده اى با مشاهده بازتاب طبيعى اعمال زشت خود در عالم ، توبه كنند و بازگردند و خود را از ادامه مسير هلاكت بار و نابود كننده گناه ، و از شقاوت ابدى برهانند. لذا بلايا، هشدارى از روى رحمت خداست و دعوتى عملى براى جامعه گناه آلوده است كه دامنى بتكانند. بلازدگى عمومى ، جراحى تلخ جامعه آلوده و معلول گناه زدگى عمومى است .
بلاى خدا، تذكرى عميق براى آن هايى است كه گوش شنيدن نداشته اند، تا شايد با چشيدن بيدار گردند. بلا در معارف اهل بيت ، هديه و نردبان ترقى براى مومن ، و كفاره و عامل پاك سازى براى گنهكاران ، كيفرى هشدار دهنده براى ديگران است .
قرآن براى موضع گيرى در برابر بلايا، ديدگاه خاص و راهى روشن و پر فايده ارايه مى دهد. اين كه در ارزيابى هايمان ، بلا را عامل گناه معرفى نماييم ، انتقاد خشم آلود قرآن را در بر دارد، زيرا قرآن ، انسان ها را به سوى بازگشت ، توبه و پندپذيرى در مقابل بلا دعوت مى كند. قرآن ، بلا را در سايه گناه مى داند و عامل هر گرفتارى را، گناه فرد گرفتار يا اطرافيان او مى داند و بس ! و توصيه مى نمايد كه با مشاهده بلا، تنها يقه گناه و گنهكاران را بگيريد.
در فرهنگ دينى ، مسبب حوادث طبيعى ، گنهكاران جامعه و همراهان و زمينه سازان آنها و راضيان به كار آن ها هستند. در فرهنگ قرآنى ؛ نظريه پردازان گناه ، قانون گذاران حمايت از گناه و ترويج دهندگان گناه و فساد، عامل تمامى بلاياى اقتصادى ، و فرهنگى و طبيعى معرفى مى گردند.
زلزله ؛ همچون سيل ، گردباد، آتشفشان ، خشكسالى ، صاعقه ، بيمارى و...، يكى از حوادث طبيعى و قديمى دنياست . زلزله ، هميشه بوده و خواهد بود؛ براى همه ؛ چه خوب و چه بد، چون يك قانون عمومى حاكم بر هستى است كه حتى بعد از تمام شدن دنيا و در قيامت نيز از بزرگ ترين نشانه هاى قيامت است :
يا ايها الناس اتقوا ربكم ان زلزلة الساعة لشى ء عظيم (حج ، 1)
پس نبايد از وقوع يك قانون عمومى تعبيه شده در دل هستى تعجب نمود.
حقيقت دنيا؛ در آميخته با بلا، فنا و تلخى هاست و اين ميدان امتحان و عرصه رشد و حركت است . اين دنيا جاى آرامش و آسايش و لذت دائمى نيست .
دنيا، محل تولد و رشد و تكامل جسمى و روحى انسان ، و نيز جايگاه شكوفايى استعدادهاى ذاتى و فطرى انسانها و همه موجودات است و اين شكوفايى ، جز با تحرك و تكاپو و خروج از ايستايى و سكون دست يافتنى نيست . حوادث هر چقدر بزرگ و سنگين باشند، به نسبت بزرگى و سنگينى ، انسان و جامعه را به حركت و تكاپو وادار مى كنند؛ چرا كه بلا ديده ، جز عكس العمل چاره ديگرى ندارد و حتى سكون و سكوت در برابر حادثه نيز اثر گذار و تعيين كننده مى گردد.
اما آنچه بعد از وقوع حوادث بزرگ مهم است ، نوع انتخاب گزينه ها و كيفيت انفعال و عكس العمل انسان هاست كه به رشد يا سقوط مضاعف آن ها منجر مى شود.
معارف اسلامى ، بشر را به سوى تطابق با قوانين و سنن الهى جارى در ملكوت هستى و ملك دنيا فرا مى خواند، تا ميزان تعارض و در نتيجه شكست بشر را به حداقل برساند.
معارف اسلامى ، بشر را به سوى هدف انسانى كه كمال او فقط در گرو آن است ، سوق مى دهد و آن آمادگى براى بهتر مردن است ، نه مبارزه با مرگ و فرار از مرگ و در نتيجه گرفتار شدن در جنگ مرگ حتمى در نهايت وحشت !
معارف اسلامى ، مرگ را به عنوان ختم همه چيز، پديده سياه و تلخ ، و اتفاق ناگوار معرفى نمى كند، بلكه به عنوان سفر، حركت ، تغيير خانه ، رهايى از دنياى پر بلا، ميهمانى عالم اعمال خويشتن و خلاصه دعوت در سالن پذيرايى اعمال خود انسان از خويشتن ، معنى مى نمايد. البته براى مومنان خالص و اولياى خدا، مرگ را روز ديدار خدا، وصال عاشق و معشوق ، اتمام رنج و آغاز همه آسايش ها، شروع بهشت ، روز دريافت جايزه و خلاصه شيرين ترين حادثه دنيا را همان لحظه ديدار و لقاء الله معرفى مى نمايد. و اين نوع نگرش به مرگ ، باعث مى شود كه :
در روان و روح انسانها، فضايل (مثل صبر، شكر، آرامش ، خوش بينى به عالم ، زندگى با رضايت و امثال آن ) پديد آيد. و در عرصه هستى ، حماسه هايى (مثل شهادت ، ايثار، احسان ، اعمال صالح ، كمك به ديگران ، جان فشانى و معامله با خدا) اتفاق افتد.
اين نوع نگرش دينى به پديده مرگ ، زندگى آرام و سرزنده و انسانهاى صبور در بلا و شكور در نعمت ، و شهيدانى عاشق شهادت پرورش مى دهد.
اين جهان بينى ذاتا تحمل در بلا را بسيار بالا مى برد و رويارويى با حوادث سنگين را ممكن مى سازد و هر چه سختى بالاتر مى رود، فضايلى مثل صبر افزايش مى يابد.
هر چه شدت تاثير حادثه عميق تر و وسيعتر باشد، عمق اثرگذارى و حركت آفرينى آن بيشتر خواهد بود و لذا حوادث سهمگين طبيعى ، به حركتهاى سريع فردى يا اجتماعى مى انجامد.
اما حركت و شتاب در تكامل هميشه به سوى كمالات و فضايل انسانى نيست ، بلكه نوع حركت بسوى كمال يا شقاوت و به عبارت ديگر صعود يا سقوط را، انتخاب انسانها رقم مى زند.
مثلا در يك حادثه بزرگ ، وقتى همه افراد خانواده فردى ، از دنيا به آخرت رهسپار مى گردد، اين فرد مى تواند با صبر شايسته ، فضيلتى با شكوه بيافريند يا با نهايت بى تابى و جزع ، به ناسزا گويى و حتى كفر گويى بپردازد! در هر دو صورت ، در حوادث ، تكوين و رشد انسان شتاب مى گيرد.
گفتنى است كه عكس العمل در حوادث بزرگ ، بيش تر غير ارادى است و هر چه در باطن هست ، آشكار مى شود. حوادث بزرگ نمونه اى كوچك از قيامت است كه با ايجاد فشار و وارد كردن شوك ، باطن را آشكار مى سازد و انسان آن گونه عكس العمل نشان مى دهد كه در حقيقت همان طور هست و ملاحظه ها، تعارفها، دو رويى ها و قراردادهاى اعتبارى ، به دليل شدت تاثر روحى و عظمت حادثه رنگ مى بازد و باطن ها آشكار مى گردد.
حوادث بزرگ ؛ آزمون بزرگ ، درون سنجى ، نجات جامعه از ايستايى و حركت به سوى فضايل و احياى جامعه از لحاظ فضيلت آفرينى است . بلاديدگان با صبر، از بلا رستگان با شكر، چشم هاى ناظر ديگران با يارى و احسان ، همگى با هم در امتحان فضيلت بزرگ خدا، مسابقه پيروزى و كمال برگزار مى كنند و نتيجه اين آزمون ، تكامل و بزرگ شدن روح و علاوه بر آن ، اجرهاى اخروى است .
از اين رو امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايند:
المومن صبور فى الشدائد، وقور فى الزلازل ، قنوع بما اوتى ، لا يعظم عليه المصائب
"مومن ، صبور در سختى ها، با وقار در زلزله ها و تحولات ، و قانع به عطا مى باشد و مصائب بر او بزرگ نمى آيد. "
چه نيكو است كه در لحظه هاى تاثير عميق ، بار ديگر مسير خود را مورد بازنگرى قرار دهيم و اگر در مسير الهى قدم بر مى داريم ، بر حركت خود شتاب بخشيم و در راه درست خود استوار و محكم و پابرجا بمانيم و بر ثبات خويش بيفزاييم ، و اگر خداى نكرده در راهى انحرافى و غير مورد رضاى خدا فرو غلتيده ايم ، بدون از دست دادن حتى يك ثانيه ، توبه كرده و به سوى خدا باز گرديم . پند گيريم تا نجات يابيم .
پند ديگر، ياد آورى زلزله بزرگ قيامت است ، كه فقط مى توانيم با نگاه به آثار مخرب زلزله هاى كوچك دنيا، بزرگى آن را مجسم كنيم ؛ زلزله اى كه كوه را مثل پشم زده نرم مى سازد، درياها را به تلاطم و جوشيدن مى اندازد، زمين را زير و رو و صاف مى كند و مردم از همديگر فرار مى كنند و مادر با همه مهربانى ، بچه را مى اندازد و به فكر خويش است .
آرى ، تنها با اعمال صالح و خدا پرستى و اطاعت از خداست كه مى توان خود را از معرض وحشت روز قيامت رهانيد و در سايه سار امن عرش الهى ، در كنار اولياى خدا، حياتى جاودان در بهشت برين داشت .
در اين سلسله مقالات ، ما به آن جنبه زلزله مى پردازيم كه مربوط به ماست و مى توانيم با تغيير اراده خود، آن را تغيير دهيم و آن اعمال ماست ؛ يعنى ما مى توانيم با ترك گناه ، جلوى زلزله را بگيريم .
هدف از تاليف اين مقاله ، تحليل رابطه عمل انسان ها با حوداث طبيعى مخصوصا زلزله مى باشد. آرزو و اميد نهايى ما اين است كه با توجه كامل مردم به اين مطالب و آيات و روايات ، جامعه از گناه دورى جسته و براى هميشه از همه جلوه هاى عذاب و قهر الهى مصون و محفوظ گردد و به جلوه هاى رحمت خدا در دنيا و آخرت دست يابد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 311]