واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: بحث تقلید یكی از موضوعات مهم فقهی است كه در این نوشتار تقلید، علت آن، مرجع تقلید، شرایط مرجع تقلید و مرجعیت نزد شیعه را بررسی كرده و به نتیجهگیری میپردازیم.
تقلید در لغت و اصطلاح
تقلید در لغت به معنای قلاده بر گردن نهادن و دنبالهروی است و در اصطلاح به معنای پیروی جاهل از عالم و غیرمتخصص از متخصص است.
علت و فلسفه تقلید
تقلید یا پیروی جاهل از عالم و اطاعت غیرمتخصص از متخصص، یك امر فطری، عقلی و عقلائی است كه مورد تأیید قرآن و سنت نیز قرار گرفته است. و چون كه هر انسانی در حركت و تكاپو است، و برای این حركت نیاز به شناخت دارد. لذا برای كسب این شناخت یا باید خود، عالم و متخصص بوده باشد و یا به عالم و متخصص مراجع و از نظرات او پیروی كند تا حركت او از سوی بصیرت و شناخت صورت گیرد.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ در اینباره میفرمایند: كسی كه بدون بصیرت حركت كند، مثل كسی است كه در بیراهه قدم گذارد و سرعت حركت او جز دوری از هدف نتیجهای در برنخواهد داشت.
نكته قابل توجه اینست كه؛ مراجعه شخص غیرمتخصص به عالم و متخصص در رشته مورد نیاز، سلب آزادی از او نیست بلكه عین آزادی است، چرا كه تقلید را بر اساس بینش و آگاهی خود انتخاب نموده و از مسیر تقلید به دنبال حقیقتجویی و رفع ظلمت و رسیدن به نور حق و سعادت است.
لذا اگر خود انسان متخصص و دانشمند، در رشتهای كه تخصص ندارد به صاحبنظران آن رشته مراجعه كند، نوعی خفقان و سلب آزادی او محسوب نمیشود چرا كه اساس و بنیان زندگی اجتماعی، بر اساس تحقیق و تقلید از متخصص و عالم پیریزی رشده است و الّا سیر رشد و تعالی جامعه مختل میگردد.
البته روشن است كه اصل بر این است كه انسان خود بفهمد و متخصص باشد ولی چون امكان ندارد كه همگان به خاطر علل و موانعی، متخصص تمام علوم و رشتهها در تمام امور زندگی باشند، لذا در كنار این اصل، اصل دیگری وجود دارد كه انسان باید در هر موردی كه متخصص نیست، از متخصص پیروی كند كه این امری متداول و مورد قبول و متعارف در بین تمام جوامع است.
فقها هم بدون استثنا تقلید را جایز میدانند و ادلهای برای آن اقامه كردهاند، كه به آنها اشاره میشود:
دلیل اول: فطرت
مرحوم آخوند خراسانی میفرماید:
«تقلید و رجوع جاهل به عالم یك امر بدیهی و فطری است كه احتیاج به دلیل ندارد.»
دلیل دوم: قرآن
در قرآن هم آیاتی است كه مسأله تقلید و جواز آن را میرساند، آیاتی مثل آیه «نفر» كه میفرماید: «سزاوار نیست كه تمامی مؤمنین كوچ كنند و باید از هر فرقهای چند نفر برای تفقه در دین بروند و پس از كسب معارف، مردم را انذار كنند. باشد كه از لغزش و انحراف دوری نمایند». این آیه دلالت میكند كه وقتی فقیه انذار مینموده و حكم شرعی را بیان مینماید، بر مردم لازم است كه از او پیروی كرده و به دستورات دین كه از طریق عالم دینی به آنها منتقل میشود، عمل نمایند.
دلیل سوم: روایات
یكی دیگر از ادله تقلید، روایات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ میباشد كه اظهر روایات در این زمینه، روایت اسحاق بن یعقوب میباشد: «... و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا...»؛ یعنی نسبت به حوادثی كه رخ خواهد داد، به فقهاء و راویان احادیث ما مراجعه نمایید.
این حدیث و احادیث فراوان دیگری كه امر به مراجعه به فقهاء و عالمان شیعه مینماید بیانگر لزوم تقلید و سؤال از مسایل شرعی و انجام واجبات و تكالیف دینی با پیروی از عالمان دینی است.
دلیل چهارم: عقل
یكی دیگر از دلایل تقلید، عقل میباشد كه مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی، دلیل عقلی را چنین بیان نموده است: بعد از پذیرفتن مبدأ هستی و ارسال انبیاء و این كه بندگان خدا بیهدف آفریده نشدهاند، عقل اقرار میكند كه اطاعت از خدا ضروری و نافرمانی او موجب خروج از بندگی است و كیفیت اطاعت احكام الهی مبتنی بر علم به احكام است و این علم یا از طریق شنیدن سخن معصوم ـ علیه السّلام ـ و یا به اجتهاد و یا با تقلید حاصل میشود، راه اول برای مردم زمان غیبت ممكن نیست و راه دوم برای عموم مردم میسر نیست، پس عقل حكم میكند كه باید تقلید كرد (به مجتهد رجوع نمود)
مرجع تقلید و شرایط آن
حال كه ثابت شد تقلید یكی از ضروریات دین میباشد باید بدانیم كه از چه كسی و با چه شرایطی میتوان تقلید كرد. مرجع تقلید در فرهنگ شیعه دارای ویژگیهای مهمی است كه كمتر در رشتههای علمی دنیا یافت میشود. لذا مرجع تقلید باید دارای شرایط و ویژگیهای خاصی مانند اعلمیت، عدالت، حیات، تقوی و دوری از گناه و... باشد و با فقدان هر یك از این شرایط نمیتوان از آن شخص تقلید نمود.
موارد تقلید
حال باید به این نكته توجه داشت كه تقلید هم مواردی دارد و در همه جا نمیشود تقلید نمود. موارد وجوب افتاء و تقلید عبارت است از امور شرعی كه فقیه از قول شارع نقل میكند.
امّا تقلید در اصول دین؛ به لحاظ اینكه در اصول دین، یقین و اعتقاد و باور، معتبر است و عمل در این امور دخلیتی ندارد لذا جواز تقلید، در مسائل عملیه است نه اعتقادات. لذا تقلید در اصول دین جایز نیست و قرآن كریم نیز در سوره زخرف آیه 23 مقلدین در اصول دین را مذمت نموده است.
تقلید در موضوعات خارجیه هم جایز نیست و صحیح نمیباشد، زیرا تشخیص موضوعات و مصادیق خارجیه از وظائف مجتهد نیست تا تقلید از او جایز باشد و چه بسا افراد عادی، چون با مسایل خارج و روزمره زندگی در ارتباط نزدیك هستند، تشخیص موضوعات را بهتر انجام دهند.
امّا در موضوعات مستنبطه، از آن جهت كه احكام فرعیه بر آنها مترتّب میگردد از موارد تقلید به شمار میآید، مانند موضوع غناء و فسق از آن جهت كه حكم خبر فاسق و عادل، در تشخیص وقت و قبله بر آن مترتب میباشد.
پس توجه به موارد تقلید در امور دینی، لازم است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 88]