واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: متن كامل سخنراني خاتمي در آكادمي علوم اتريش
به گزارش تابناك به نقل از پايگاه خبري بنياد باران، سيد محمد خاتمي رييس جمهور سابق كشورمان در سخنراني خود به مناسبت بزرگداشت سي و پنجمين سالگرد ابتكار گفت و گوي كليساي سن گابريل وين در آكادمي علوم اتريش گفت:
تقدير از ابتكار گفت و گوي كليساي سن گابريل و تجليل از پروفسور ”بشته“، تجليل از يك مؤسسه و يك فرد نيست، بلكه بزرگداشت يك انديشه و يك راه است كه گفت و گو و رواداري را وسيله مطمئن نزديك شدن به حقيقت در اثر همكاري و همدلي صاحبان خرد و خيرخواهان مي داند و بخصوص با توجه به نقش بنيادين دين در تاريخ و تمدن بشري به گفت و گوي ميان اديان اهتمام ويژه دارد.
سي و سه سال تلاش در اين راه مبارك، آثار و بركات فراواني داشته است و اين تلاش ارجمند براي كسي كه پيشنهاد دهنده گفت و گوي تمدن ها و فرهنگ ها به جامعه جهاني است از اهميّت و احترام بيشتري برخوردار است. براي جناب آقاي پروفسور بشته و دولت و ملت اطريش موفقيت و سربلندي آرزو مي كنم و اجازه مي خواهم در اين مجال اندك با جمال در باب گفت و گو سخن بگويم.
گفت و گو از زمان سقراط تا امروز، تاريخي پر فراز و نشيب داشته است و آنچه تذكر به آن در اين مجال لازم است اينكه تفاوت ميان گفت و گو (Dialogue) و ديگر گونه هاي ارتباط كلامي، فكري و احساسي را در يابيم. زيرا خلط ميان مفاهيم به ظاهر مشابه، ولي داراي تفاوت هاي بنيادين نظير گفت و گو (Dialogue) و مذاكره (Negotiation) و مباحثه (Debate) و نظاير آنهات باعث سوء تفاهم مي شود.
مذاكره معمولاً در حوزه سياست كاربرد دارد و هدف از آن كسب منفعت و دفع ضرر است و مباحثه عمدتاً در حوزه هاي علمي و ديني رخ مي دهد و اين دو با گفت و گو متفاوت اند.
گفت و گو با هدف تفاهم و شناخت بهتر يكديگر صورت مي گيرد و روندي است كه مي تواند به همزباني، همدلي و تلاش مشترك براي رسيدن به هدف مورد توافق بيانجامد.
در ديالوگ همچون مذاكره و حتي جنگ ”من“ و ”ديگري“ حضور دارند، ولي من و ديگري در هنگام جنگ و برخورد با اين دو به هنگام گفت و گو تفاوت دارند.
در جنگ ”ديگري“ دشمن است كه يا بايد تسليم گردد يا از ميان برداشته شود و در مذاكره ”ديگري“ كسي است كه در نهايت بايد به نفع طرف قوي تر كوتاه بيايد، ولي در گفت و گو اساس رابطه، محبت و همدلي است. در عرصه گفت و گو حاضران نه سياستمدارن يا صاحبان ايدئولوژي از موضع سياست و ايدئولوژي، بلكه نمايندگان تمدن ها و فرهنگ ها يعني اصحاب فكر و فرهنگ و هنر در جوامع اند.
ديالوگ، سياسي نيست، گرچه آثار سياسي بزرگ دارد و از جمله خود سياست و بخصوص راههاي اخلاقي كردن آن مي تواند موضوع گفت و گو باشد. چرا كه فاصله گيري سياست از اخلاق باعث خسارتهاي بسيار زيادي براي بشريت شده است كه از جمله در دو جنگ ويرانگر جهاني، جنگ هاي منطقه اي، جنگ سرد و سركوب و اشغال و بالاخره تروريسم آثار مخرب آن را ديده ايم.
به نظر من موقعيت غيرگفت و گويي و پويش هاي غيريت ساز كنوني برآمده از خودبرتربيني و استيلاطلبي نظامي و سياسي كنوني از يك سو و عقب ماندگي و تحقير شدگي و گرفتاري بسياري از ملّت ها به حكومت هاي مستبد و وابسته از سوي ديگر است.
آنچه طي دهه ها و حتي سده هاي اخير مبناي رابطه ميان كشورها بوده زور و خشونت است.
اگر با هدف فهم يكديگر به گفت و گو بپردازيم و اين مهم را مبناي عمل مشترك قرار دهيم چشم انداز واقعي براي هدفهاي والايي چون صلح بر پايه عدالت را ترسيم كرده ايم.
اجازه مي خواهم در اين مجال اشاره اي داشته باشم به آثار عملي گفت و گو و پاره اي راه كارها كه مي تواند در اين امر مفيد باشد:
گفت و گو گرچه به عنوان انساني ترين فعاليت آدمي، حيطه ظهور وجود انساني و داراي اصالت و خود يك هدف عالي است، اما بدون ترديد مي تواند و بايد داراي آثار و نتايجي در زندگي و بهبود وضع بشر امروز باشد.
براي دست يابي به اين مقصود بايد گفت و گو را به جانبي هدايت كرد كه بتواند بسياري از دردهاي مشترك ما را درمان كند.
1- گفت و گو را بايد از نقطه اي آغاز كرد كه طرفهاي گفت و گو در آن مشترك اند و نيز بايد آن را متوجه فوري ترين و مبرم ترين مشكلات و مسائلي كرد كه همه با آن معترفيم و از آن رنج مي بريم.
به عنوان مثال اگر ناامني درد مشترك روزگار ما است كه آدمي در شرق و غرب عالم از آن رنج مي برد، تلاش مشترك براي خاموش كردن اين آتش جانسوز و گفت و گو براي رفع آن به عنوان هدف مشترك از فوري ترين وظايف هر انسان خيرخواه است و مي دانيم كه ناامني ناشي از خشونت ورزي است و خشونت خود زاده افراط است. بنابراين گفت و گو ميان متفكران جوامع شرق و غرب براي مقابله با خشونت و منزوي كردن خشونت گران و افراط گرايان گام بلندي است براي حركت به سوي صلح كه خود مي تواند به عنوان هدف مشترك انتخاب شود. و نيز تفاهم بر اين نكته كه صلح در جهان جز بر پايه عدالت پديد نمي آيد و اگر براي لحظاتي پديد آيد دوام نخواهد يافت از اهميت ويژه برخوردار است.
2- از نگاهي ديگر جهان امروز از تبعيض، جنگ اشغال آوارگي، هراس از سلاحهاي كشتار جمعي، اعمال معيارهاي دوگانه و تروريسم رنج مي برد. غيبت اخلاق بخصوص و نيز مهرباني و عدالت بخصوص در عرصه سياست و در روابط ميان ملت ها و كشورها از عوامل مهم پديد آمدن اين وضعيت ناگوار است.
در ديدار اخير خود با عاليجناب پاپ متذكر شدم كه اگر نگوييم لبّ پيام پيامبران الهي، بخصوص اسلام و مسيحيت محبت و عدالت است، دست كم اين دو، جايگاه بسيار برجسته اي در آموزش هاي اين دو دين بزرگ و ساير اديان الهي دارند. آيا هنگام آن نرسيده است كه جهان اسلام و مسيحيت در وراي اختلافاتي كه بعضاً سطحي و بعض ديگر ناشي از سوء تفاهمات تاريخي است، به روح آموزش اديانمان كه يگانه است رجوع كنيم و دست در دست هم براي مبارزه با عوامل نامهرباني و خشونت و بي عدالتي در عرصه جهاني قيام كنيم؟
مي توان گفت و گوي ميان اديان را به اين جهات سوق داد و طبعاً اگر آتش برافروخته اي كه خشك و تر را مي سوزاند فرونشانده شود، مجال بسيار براي گفت و گوهاي فلسفي و كلامي پديد مي آيد كه در آن موارد هم اگر ژرف نگر باشيم وجوه مشترك ميان اين دو دين به مراتب بيش از وجوه اختلافي است.
3- اگر مراد رسيدن به صلح بر پايه عدالت است، طبيعي است كه اگر كمك دولتها و سازمانهاي معتبر بين المللي كه امكانات را در دست دارند نباشد، گذر از عالم مفاهيم به واقعيت هاي زندگي دشوار است و با كمال تأسف هنوز مدار و محور سياست در جهان ما زور و استيلاطلبي است و سازمانهاي مهم بين المللي نيز يا در برابر ابزار و امكانات دولتها ناتوانند يا به هر دليل ناچار به رعايت جانب قدرتمندان. براي رسيدن به اين هدف مهم تلاش براي اصلاح ساختار و كاركرد سازمانهاي بين المللي و بهره گيري بهتر از آنها امري لازم به نظر مي رسد.
4- تلاش مشترك براي منزوي كردن افراط گرايان خشونتگر و سلطه طلب و سياستهاي زورمدار چه در هيأت دولت ها و چه گروههاي خشونت گرا در افكار عمومي مقدمه اي لازم براي كارآمد شدن گفت و گو است و داشتن ابزار تبليغات صحيح و دستگاههاي اطلاع رساني در اين زمينه براي معتقدان به گفت و گو لازم است.
5- صلح نيازمند جانهاي صلح طلب است، بنابراين داشتن برنامه صحيح تعليم و تربيت براي ترويج فرهنگ صلح و مدارا و تربيت نسلهايي كه بتوانند از ديوار بلند سوء تفاهمات تاريخي و تبليغات جنگ افروزان و خشونتگران بگذرند نيز مي تواند در دستور كار قرار گيرد.
آنچه گفتم از جمله برنامه هايي است كه به ياري خداوند در دستور كار مركز گفت و گوي تمدن ها قرار دارد و با همت صاحب نظران و هم انديشان پيگيري خواهد شد.
بدون ترديد گفت و گو ميان اديان بزرگ ابراهيمي با توجه به مايه و پايه مشترك آنها و هدفهاي مشابهي كه براي زندگي انسان و معني بخشيدن به آن دارند مي تواند راهگشا به سوي دنيايي باشد كه به جاي خشونت، محبت؛ به جاي سوء ظن، تفاهم؛ و به جاي دلهره و نا امني، امنيت و اميد به آينده بهتر براي همه بشريت باشد و چنين باد!
يکشنبه 5 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]