واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فارس از سومين شب تجربه؛ بهمن فرزانه: زبان فارسي غيرقابل ترجمه است
خبرگزاري فارس: بهمن فرزانه در پاسخ به اين سؤال كه چرا در طول نيم قرن ترجمه، اثري را از فارسي به زبانهاي ديگر ترجمه نكرده است، گفت: فارسي زباني است كه ترجمه نميشود.
به گزارش خبرنگار فارس، سومين شب تجربه در نشر ثالث به تجربيات بهمن فرزانه، مترجم معاصر اختصاص داشت.
در اين جلسه كه با حضور وي و تني چند از صاحبنظران، كارشناسان و اهالي كتاب برگزار شد، فرزانه كولهبار تجربيات خود را در خصوص ترجمه و ويژگيهاي ادبيات فارسي با مخاطبان در ميان گذاشت.
او متولد 1317 در تهران است و تحصيلات خود را در مدرسه تئاتر ايتاليا و مدرسه مترجمي بينالمللي ايتاليا به پايان برده است. اين مترجم چندزبانه، به زبانهاي ايتاليايي، اسپانيايي، فرانسوي و انگليسي مسلط است. ويژگي اين مترجم انتقال سبك نويسنده در ترجمههايش است.
نام اين مترجم با نام «صد سال تنهايي» اثر ماركز، عجين شده است.
فرزانه آثار نويسندگان مختلفي را همچون ماركز، پيراندللو، گراتزيا دلدّا و آلبادسسسپدس، به فارسي برگردانده است. وي رمان «چركنويس» و مجموعه داستان «سوزنهاي گمشده» را نيز منتشر كرده است.از اين مترجم، مجموعه داستان جديدي در نشر ثالث مراحل پاياني انتشارات را ميگذراند.
فرزانه پس از ترجمه «صد سال تنهايي» ماركز، 20 سال هيچ اثري را ترجمه نكرد تا اينكه از حدود 7 سال پيش دوباره شروع به كار كرد.
اين مترجم در آغاز صحبتهايش اثر ماركز را برچسبي بر پيشاني خود دانست. او گفت: من هنوز دستي مينويسم چرا كه فني سرم نميشود. من هنوز وقتي چراغ روشن ميشود، مات ميمانم.
وي نوشتن و ترجمه را به بيماري مزمني تشبيه كرد كه وقتي كسي به آن دچار ميشود ديگر خلاصي از آن امكانپذير نيست.
فرزانه علت كمكاري خود را در ترجمه آثار معاصر به كم بودن نويسنده خوب نسبت داد و گفت: اين روزها در ايتاليا، اروپا و همينطور آمريكا، نويسندگان بسيار بد مينويسند تا حدي كه 2، 3 صفحه از كتابشان را بيشتر نميتواني بخواني به همين دليل است كه به نويسندگان كلاسيك پناه ميبرم.
او طبع ايراني را با نويسندگان ايتاليايي بهويژه دلدّا بسيار منطبق دانست.
دلدّا در شهر ساردن ايتاليا متولد شده است. فرزانه بسياري از رسم و رسومات اين شهر را نزديك به فرهنگ ايراني معرفي كرد و گفت: حتي در واژههايي كه اين مردم استفاده ميكنند به واژههاي فارسي برميخوريم همچون «آب».
وي همچنين از رسومات مرسوم در آن شهر، از جشني در اوايل پاييز نام برد كه عيناً خصوصيات چهارشنبهسوري ايرانيها را دارد و حتي شعر «سرخي تو از من، زردي من از تو» نيز هنگام پريدن از آتش خوانده ميشود.
فرزانه آثار دلدّا را مطابق ميل ايرانيها معرفي كرد. عشقهاي ممنوع، اختلافات طبقاتي و حتي قتلها و جنايتها در آثار وي بسيار شبيه آن اتفاقاتي است كه در فرهنگ ايراني، رخ ميأهد.
اين مترجم نامي در ادامه به معرفي دلدّا و آثار او پرداخت و گفت: دلدّا را با شكسپير مقايسه كردهاند. او همه كارهايش خوب است.
دسسپرس، ديگر نويسنده زن ايتاليايي، در ادامه اين جلسه از نگاه فرزانه معرفي شد.
پس از سخنان فرزانه، اين جلسه با صحبتهايي از دوستان و همكاران وي درباره اين مترجم ادامه پيدا كرد.
محمدعلي جعفري، مؤسس انتشارات اميركبير نخستين سخنران اين جلسه فرهنگي بود. اين انتشارات 8 جلد از ترجمههاي فرزانه را تا قبل از انقلاب منتشر كرده بود. آثاري از سيلونه، فالاچي و ماركز.
در ادامه اين نشست فرزانه در پاسخ به اين سؤال كه چرا در طول اين نيم قرن ترجمه آثار ديگران به زبان فارسي، اثري را از فارسي به زبانهاي ديگر ترجمه نكرده است گفت: زبان فارسي غيرقابل ترجمه است. زيبايي رمانهاي فارسي به ايراني بودن آن است. چاي قند پهلو، انار دون كرده با گلپر، زير كرسي نشستن، برف و شيره و ... . اگر اين ويژگيها را از رمانهاي فارسي بگيريم ديگر چيزي باقي نميماند. اين خصوصيات قابل ترجمه نيستند.
او در اين خصوص به اشعار مولوي اشاره كرد و گفت: آنچه در اين اشعار اهميت دارد آواها و صداهاست كه زيبايي اشعار را دو چندان ميكند. اين خصيصهها قابل ترجمه نيستند. فارسي زباني است كه ترجمه نميشود.
سخنران بعدي هاشمي، مدير انتشارات روزبهان بود. وي سالها در انتشارات اميركبير فعاليت كرده بود و رفاقتي 40 ساله با فرزانه دارد.
هاشمي، به نياي مادري و پدري فرزانه اشاره كرد و ترجمههاي خوب فرزانه را زاييده ويژگيهاي شخصيتي وي، تصور برنا، فكر جوان و ذهن سيال او دانست.
اسدالله امرايي، مترجم، ديگر سخنران جلسه بود. او سخن گفتن از فرزانه را سخت دانست و به بحث كپي رايت در ايران اشاره كرد.
وي با ذكر اين نكته كه با تحقيقي ابتدايي به انتشار 400 هزار نسخهاي از كتاب «صد سال تنهايي» رسيده است، اعلام كرد: انتشار اين نسخهها در حالي صورت گرفتهاست كه هيچ سودي عايد فرزانه نشده است.
امرايي، ترجمه فرزانه را از «ارنديرا» ديگر اثر ماركز، به عنوان يكي از بهترين برگردانهاي وي نام برد.
وي همچنين با اشاره به صحبت فرزانه در خصوص «قابل ترجمه نبودن زبان فارسي» ركگويي وي را، ويژگي او به حساب آورد و خطاب به فرزانه گفت : من تصور ميكنم شما ادبيات امروز ما را كمتر ديدهايد. چرا كه نه تنها در كتابها كه حتي در خانههاي ما هم ديگر انار دون كرده با گلپر ديده نميشود.
بلقيس سليماني، سخنراني بعدي خوشحالي خود را از ترجمه آثار زنان ايتاليايي نويسنده، پنهان نكرد و گفت: بعد از ترجمه آثار اين زنان موج زنانهنويسي در ايران به راه افتاد.
سليماني معتقد است: داستانهاي زنانه از طريق ترجمههاي فرزانه تأثير گرفتند و آموزش ديدند. ما ايرانيها بيشتر با داستاننويسهاي ايتاليايي در مقايسه با ديگر نويسندگان ملل مختلف ارتباط بر قرار ميكنيم.
سليماني داستاننويس، همچنين فرزانه را در زمره نويسندگاني قرار داد كه از تهران قديم تصويري فرهنگي ارائه ميدهد.
او در اين خصوص اضافه كرد : من سالها تهران قديم را از طريق داستانهاي ديگر نويسندگان دنبال ميكردم تا در كارهاي فرزانه يك تهران فرهنگي را ديدم. تاريخ ورود سينما به ايران و تأثير آن در فرهنگ تهران قديم به خوبي در آثار داستاني وي ديده ميشود.
ارسلان فصيحي مدير توليد انتشارات ققنوس، سخنران بعدي جلسه بود. او گفت: فرزانه خواسته يا ناخواسته، آگاهانه يا ناآگاهانه، نبض بازار كتاب را به دست گرفته است. او مي خواهد لذت خواندن اثر را با ديگران تقسيم كند.
فصيحي كتابهايي را در ايران موفق معرفي كرد كه زنان را جذب كنند. چرا كه به نظر وي 80% تيراژ كتابها را زنان خريداري ميكنند.
وي ديگر ويژگي آثار فرزانه را آزادي عمل او در انتخاب آثار دانست.
فرزانه در خصوص تبليغات كتاب در ايران گفت: تبليغ كتاب بسيار كم است و صرف يك مقاله يك ستوني در يك روزنامه، كافي نيست.
به نظر وي براي عرضه هر چيزي بايد خرج كرد از جمله كتاب.
اين مترجم قديمي و نويسنده معاصر در پاسخ به اين سؤال كه نويسندگي و ترجمه را چگونه ميبينند گفت: ترجمه خيلي راحتتر از نويسندگي است. ترجمه تقليد است.
انتهاي پيام/
شنبه 4 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]