واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: انقلاب فرهنگي در سيره امام صادق(ع)
در ميان امامان، عصر امام صادق(ع) منحصر به فرد بوده و شرايط اجتماعي و فرهنگي عصر آن حضرت در زمان هيچ يك از امامان وجود نداشته است؛ زيرا آن دوره از نظر سياسي، دوره ضعف و تزلزل حكومت بنياميه و فزوني قدرت بنيعباس بود و اين دو گروه مدتي در حال كشمكش و مبارزه با يكديگر بودند، لذا فرصت ايجاد فشار و اختناق نسبت به امام و شيعيان را (مثل زمان امام سجاد(ع)) نداشتند. از اين رو اين دوران، دوران آرامش و آزادي نسبي امام صادق(ع) و شيعيان، و فرصت بسيار خوبي براي فعاليت علمي و فرهنگي آنان به شمار ميرود.
اوضاع فرهنگي عصر امام
عصر امام صادق(ع) از نظر فرهنگي عصر جنبش فكري و فرهنگي بود. در آن زمان اشتياق علمي بيسابقهاي در جامعه اسلامي به وجود آمده بود و علوم مختلفي از علوم اسلامي همچون: علم تفسير، علم حديث، علم فقه، يا علوم بشري مانند: طب، فلسفه، نجوم، رياضيات و ... پديد آمده بود، بنابراين تشنگي علمي عجيبي به وجود آمده بود كه لازم بود امام به آن پاسخ گويد.
عواملي كه موجب پيدايش اين جنبش علمي شده بود، بدين قرار است:
1- آزادي فكر و عقيده در اسلام. البته عباسيان نيز در اين آزادي فكري بيتأثير نبودند؛ اما ريشه اين آزادي در تعليمات اسلام بود.
2- محيط آن روز يك محيط كاملاً مذهبي بود و مردم تحت تأثير انگيزههاي مذهبي بودند. تشويقهاي پيامبر اسلام به كسب علم، و تشويقها و دعوتهاي قرآن به علم و تعلم و تفكر و تعقل، عامل اساسي اين نهضت و شور و شوق بود.
3- اقوام و ملكي كه اسلام را پذيرفته بودند، نوعاً داراي سابقه فكري و علمي بودند و بعضاً همچون نژاد ايراني و مصري و سوري، از مردمان مراكز تمدن آن روز به شمار ميرفتند. اين افراد به منظور درك عميق تعليمات اسلام، به تحقيق و جستجو و تبادلنظر ميپرداختند.
4- تسامح ديني يا همزيستي مسالمتآميز با غيرمسلمانان مخصوصاً همزيستي با اهل كتاب در آن زمان، اهل كتاب، مردمي دانشمند بودند و مسلمانان با آنان برخورد علمي داشتند و اين خود بحث و بررسي و مناظره را به دنبال داشت.1
عظمت علمي امام صادق(ع)
در باب عظمت علمي امام صادق(ع) شواهد فراواني وجود دارد و اين معنا مورد قبول دانشمندان تشيع و تسنن است، تا آنجا كه متجاوز از 160 دانشمند سني از آن حضرت در كتابهاي خود به عظمت ياد كرده و كلمات و احاديث ايشان را نقل نمودهاند.
از ميان مؤلفان صحاح ششگانه، جز بخاري، همگي از امام صادق(ع) نقل حديث كردهاند و احاديث آن حضرت زينتبخش كتب حديثي است؛ مانند: «الموطا» نگارش مالك (متوفاي سال 179 هـ.ق)، «صحيح مسلم» نگارش مسلم نيشابوري (متوفاي سال 261 هـ.ق)، «مسند احمد بن حنبل» (متوفاي سال 241 هـ.ق)، «سنق ابي داود سجستاني» (202-275 هـ.ق)، «سنن و رمزي» (209-259 هـ.ق) و «سنن نسائي» (215-302 هـ.ق). اينان كه از بزرگان و پيافكنان علم حديث نزد اهل سنت به شمار ميروند، همگي در اين كتابها كه به نام «صحاح» يا «سنن» معروف است، احاديث صادق آلمحمد(ص) را نقل كردهاند. حتي مسلم نيشابوري در كتاب حج، حديث بسيار مفصل و گستردهاي از آن امام همام، درباره اعمال حج نقل نموده كه امروزه براي همه مسلمانان ملاك عمل است.شيخ مفيد مينويسد: مسلمانان دانشهاي فراواني در ابواب مختلف از آن حضرت نقل كرداهند كه از كسي تا آن حد نقل نشده است. كافي است بدانيد كه محدثان، اسامي راويان از آن حضرت را در يكجا گردآوردهاند كه شمار آنها به چهار هزار نفر ميرسد.2
«ابوحنيفه»، پيشواي مشهور و فرقه حنفي ميگويد: من دانشمندتر از جعفر بن محمد نديدهام.3 «ابن حجر هتيمي» مينويسد: به قدري علوم از او نقل شده كه زبانزد مردم گشته و آوازه آن، همه جا پخش شده است و بزرگترين پيشوايان (فقه و حديث) مانند: يحيي بن سعيد، ابن جريح، مالك، سفيان ثوري، سفيان بن عُيينه، ابوحنيفه، شعبه و ايوب سجستاني از او نقل روايت كردهاند.4
تأسيس دانشگاه جعفري
امام صادق(ع) با توجه به فرصت مناسب سياسي كه به وجود آمده بود و با ملاحظه نياز شديد جامعه و آمادگي زمينه اجتماعي، دنباله نهضت علمي و فرهنگي پدرش، امام محمدباقر(ع) را گرفت و حوزه وسيع علمي و دانشگاه بزرگي به وجود آورد و در رشتههاي مختلف علوم عقلي و نقلي آن روز شاگردان بزرگ و برجستهاي همچون هشام بن حكم، محمد بن مسلم، ابان بن تغلب، هشام بن سالم و ... تربيت كرد كه تعداد آنها را بالغ بر چهار هزار نفر نوشتهاند.
هريك از اين شاگردان شخصيتهاي بزرگ علمي و چهرههاي درخشاني بودند كه خدمات بزرگي انجام دادند. گروهي از آنان داراي آثار علمي و شاگردان متعددي بودند. به عنوان نمونه «هشام بن حكم» سي و يك جلد كتاب نوشته و «جابربن حيان» نيز بيش از دويست جلد در زمينه علوم گوناگون، به خصوص رشتههاي عقلي و طبيعي و شيمي تصنيف كرده بود كه به همين خاطر، به عنوان پدر علم شيمي مشهور شده است. كتابهاي جابربن حيان به زبانهاي گوناگون اروپايي در قرون وسطي ترجمه گرديد و نويسندگان تاريخ علوم همگي از او به عظمت ياد ميكنند.
وسعت دانشگاه امام صادق(ع)
امام صادق(ع) با تمام جريانهاي فكري و عقيدتي آن روز برخورد كرد و موضع اسلام و تشيع را در برابر آنها روشن ساخته، برتري بينش اسلام را ثابت نمود.
شاگردان دانشگاه امام صادق(ع) منحصر به شيعيان نبود، بلكه از پيروان سنت و جماعت نيز از مكتب آن حضرت برخوردار ميشدند، پيشوايان مشهور اهلسنت، بلاواسطه يا با واسطه، شاگرد امام بودهاند. در رأس اين پيشوايان، «ابوحنيفه» قرار دارد كه دو سال شاگرد امام بوده است. او اين دو سال را پايه علوم و دانش خود معرفي ميكند و ميگويد: «لولا السنتّان لهلك نعمان: اگر آن دو سال نبود، «نعمان» هلاك ميشد.»5
شاگردان امام از نقاط مختلف همچون كوفه، بصره، واسط، حجاز و امثال اينها و نيز از قبايل گوناگون بودند كه به مكتب آن حضرت ميپيوستند.
امام صادق(ع) هريك از شاگردان خود را در رشتهاي كه با ذوق و قريحه او سازگار بود، تشويق و تعليم مينمود و در نتيجه هر كدام از آنها در يك يا دو رشته از علوم مانند: حديث، تفسير، علم كلام و ... تخصص پيدا ميكردند.
مناظرات امام صادق(ع)
عصر امام صادق(ع) عصر برخورد انديشهها و پيدايش فرق و مذاهب مختلف بود و در اثر برخورد فرهنگ و معارف اسلامي با فلسفهها و عقايد آراي فلاسفه و دانشمندان يونان، شبهات و اشكالات گوناگوني پديد آمده بود، از اين رو امام صادق(ع) جهت معرفي اسلام و مباني تشيع، مناظرات متعدد و پرهيجاني با سران و پيروان اين فرقهها و مسلكها داشت. پربارترين حوزههاي درسي آن زمان هم همين مناظرات و مباحث علمي بود كه طالبان و صاحبنظران علوم مختلف براي تبادل نظر و استفاده بيشتر در مناظرات ايشان شركت نموده و به طرح سؤالات خود ميپرداختند و امام به پاسخگويي و بيان نظرات خود مبادرت مينمودند؛ زيرا شرايط مهيا بود و زمينه مطرح نمودن علوم جديد در مناظرات بين دانشمندان به وسيله حركت ترجمه مساعد شده بود و افرادي در جامعه علمي آن دوره وجود داشتند كه مطالب مورد بحث را درك كنند و همچنين مطرح نمودن اين گونه علوم نميتوانست بهانهاي به دست حكومتها بدهد و حكومتها نيز از اين ناحيه احساس خطر نميكردند و مزاحم تدريس و جلسههاي درس امام نميشدند. لذا امام صادق براي تبيين اصول مذهب شيعه و اشاعه فقه و تفكر شيعي در قالب همين جلسات بهترين بهره را بردند و پايههاي مذهب شيعه كه از زمان حيات رسول خدا پيريزي شده بود، در زمان ايشان محكم و استوار گشت و به همين خاطر به مذهب جعفري مشهور گشت.
آثار علمي امام صادق(ع)
1- نامه امام صادق(ع) به نجاشي، والي اهواز كه به نام رساله عبدالله نجاشي شهرت يافت.
2- رسالهاي از آن حضرت كه صدوق در كتاب حصال آن را ذكر كرده و سندش را به امام صادق(ع) رسانيده است. اين نامه حاوي احكام اسلامي از قبيل نماز، وضو، غسل، زكات و ... ميباشد.
3- كتابي در توحيد كه به خاطر نام روايتگر آن، «توحيد مفضل» نام دارد. اين كتاب در رد دهريون و اثبات خداوند، جزو بهترين كتابها به شمار ميرود و تمام آن در ضمن بحارالانوار موجود است.
4- كتاب اهليلجة، اين كتاب هم به وسيله مفضل بن عمر روايت شده و در ضمن بحارالانوار موجود است.
5- كتاب مصباحالشريعة و مفتاح الحقيقة كه منسوب به امام صادق(ع) است اين كتاب همراه با كتاب جامعالاخبار چاپ شده است.
6- رساله آن حضرت خطاب به يارانش كليني اين رساله را در آغاز روضة كافي، به سند خود از اسماعيل بن جابر از ابوعبدالله عليهالسلام نقل كرده است: امام صادق(ع) اين رساله را براي اصحاب خود مرقوم داشت و به آنها دستور داد كه آن را به يكديگر درس دهند و در آن نظر كنند و آن را فراموش نكنند و بدان عمل كنند.
7- رساله امام به پيروان شيوه رأي و قياس.
8- رساله آن حضرت درباره غنايم و وجوب خمس در آنها، در تحفالعقول اين قسمت و تا بخش شانزدهم از اين رساله نقل شده است.
9- سفارش امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب
10- سفارش آن حضرت به ابوجعفر محمد بن نعمان احول
11- رسالهاي كه برخي از شيعيان آن را نثرالدرر ناميدهاند.
12- سخنان آن حضرت در وصف محبت اهل بيت و توحيد و ايمان و اسلام و كفر و فسق.
13- رساله آن حضرت درباره وجوه معيشت و كسب و كار بندگان و وجوه اخراج اموال. امام صادق(ع) اين نامه را در پاسخ كسي كه از وي درباره جهات معيشت بندگان كه در آنها كسب و كار و معامله بين يكديگر انجام ميدهند و نيز وجوه نفقات پرسيده بود، نوشت.
14- رساله آن حضرت در احتجاج در صوفيه كه آن حضرت را از طلب رزق و روزي نهي ميكردند.
15- گفتار آن حضرت درباره خلقت انسان و تركيب او.
16- كلمات قصار آن حضرت. در اين باره كتابهاي بسياري از امام صادق(ع) موجود است كه اصحاب آن حضرت براساس آنچه كه از ايشان روايت شده، گرد آوردهاند. نجاشي در كتاب خود، نام پنج كتاب از اين قبيل را ياد ميكند و نحوه دستيابي خود را بدانها تذكر ميدهد. اين كتابها عبارتند از:
الف- نسخهاي كه نجاشي به هنگام ذكر زندگاني محمد بن ميمون زعفراني از آن ياد كرده است. وي درباره محمد بن ميمون گويد: او از اهل سنت است و فقط يك روايت از امام صادق(ع) نقل كرده است.
ب- روايتي كه فضيل بن عياض از امام صادق(ع) نقل كرده است. نجاشي در شرح زندگاني فضيل گويد: او از مردم بصره و از ثقات اهل سنت بود و از امام صادق(ع) يك روايت نقل كرده است.
ج- نسخهاي كه عبدالله بن ابي اويس بن مالك بن عامر اصبحي، هم پيمان بني تميم بن مرة بن ابو اويس، از آن حضرت نقل كرده است.
د- نسخهاي كه ابراهيم بن رجاء شيباني نقل كرده است.
هـ - نسخهاي كه سفيان بن عينية بن ابي عمران هلالي نقل كرده است.
و- كتابي كه جعفر بن بشير بجلي روايت كرده است. شيخ طوسي در الفهرست گويد: جعفر كتابي دارد كه منسوب به امام صادق(ع)، به روايت علي بن موسيالرضا(ع) ميباشد.
ز- مجموعه رسايل آن حضرت كه جابربن حيان كوفي آن را روايت كرده است. يافعي در كتاب مرآةالجنان گويد: امام صادق(ع) در علوم يكتاشناسي و غير آن سخنان ارزشمندي دارد و شاگرد او، جابر بن حيان، كتابي در هزار برگ تأليف كرده كه رسايل آن حضرت را كه حدود پانصد رساله است، دربر ميگيرد.
ك- تقسيم الرويا. در كشف الظنون است كه تقسيم الرويا از تأليفات امام جعفرصادق(ع) است. در الذريعه آمده است كه ما سندي مبني بر اينكه اين كتاب به كس ديگري جز امام صادق(ع) منسوب باشد، پيدا نكرديم. اما ظاهراً ميتوان گفت كه اين كتاب تأليف يكي از شيعيان به استناد روايات امامصادق(ع) است.
آنچه گفته شد، مربوط به كتابهايي بود كه تاكنون تدوين گرديده و به نامهاي خاصي شناخته شده است، و گرنه آنچه دانشمندان از آن حضرت در شاخههاي گوناگون علمي همچون كلام و توحيد و ساير اصول دين و فقه و اصول فقه و طب و مناظره و حكمت و موعظه و آداب و غيره نقل كردند، آن چنان فراوان است كه نميتوان آنها را برشمرد و براي آگاهي از آنها بايد به كتابهاي حديثي رجوع كرد.
پينوشتها:
1- سيري در سيره ائمه اطهار(ع)، شهيد مطهري، ص 142-160
2- الارشاد، شيخ مفيد، ص 289
3- تذكرة الحفاظ، شمسالدين ذهبي، ج1، ص 166
4- الصواعق المحرقه، ص 201
5- الامام الصادق و المذاهب الاربعه، اسد حيدر، ج 2، ص 113-126.
پنجشنبه 2 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 637]