واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: نيم قرن زندگي جذاب يک زن آمريکايي در ايران لوييزه فيروز در دهه 1950 به تهران آمد تا با يک جوان اشرافزاده ايراني ازدواج کند، اما با آغاز انقلاب اسلامي ايران در سال 1979 وضعيت اشرافي خانواده همسرش به طور كل تغيير کرد. وي ميگويد: پس از آن با جنگ با عراق روبهرو شديم که يکي از موشکهاي عراقي به بام خانهمان برخورد کرد؛ آن زمان دوران سختي بود و بمبها بر همه جا فرود ميآمد. لوييزه فيروز آمريکايي از نيم قرن پيش، ايران را به عنوان خانه خود برگزيده است. به گزارش تابناك به نقل از «رويترز»، لوييزه که هماکنون هفتادوپنج سال دارد، در بخش شمال شرقي ايران، يك مزرعه پرورش اسب را مديريت ميکند. او در دهه 1950 به تهران آمد تا با يک جوان اشرافزاده ايراني ازدواج کند، اما با آغاز انقلاب اسلامي ايران در سال 1979 و به دنبال آن هشت سال دفاع مقدس، وضعيت اشرافي خانواده همسرش به طور كل تغيير کرد و فيروز با مشکلات و سختيهاي مالي روبهرو شد و مدتي را هم به دلايلي در زندان گذراند. اما وي در دنياي سوارکاري، به خاطر آشناي با سبک مسابقات اسبسواري غربي و کار در زمينه پرورش سنتي اسب، توانست براي خود شهرتي به دست آورد. اين زن هيچ علاقه و تمايلي به سياست آمريکا در خاورميانه ندارد و ميگويد: حمله آمريکا به ايران به بهانه برنامه هستهاي براي منطقه مخاطرهانگيز است. دوستان غربياش احتمالا گمان ميکنند، او احمق است که در کشوري زندگي ميکند که به شدت مخالف آمريکاست، اما فيروز ميگويد كه هيچ تأسفي از بابت آمدن به ايران ندارد و ممكن نيست که بخواهد داوطلبانه اين كشور را ترک کند. او ادامه ميدهد: من مدتهاست که ديگر گمان نميکنم که يک آمريکايي هستم و احتمالا اگر ميخواستم در اين وضعيت و تنها در آمريکا زندگي کنم، بسيار ميترسيدم. دلم براي خيلي آدمها (در آمريکا) تنگ ميشود، ولي براي سبک زندگيشان نه. لوييزه همچنين با اشاره به خاطرات گذشته خود از واقعه گروگانگيري در سفارت آمريکا در ايران در سال 1979 که به وخامت روابط آمريکا با ايران تا به امروز انجاميده است، ميگويد: پس از آن با جنگ با عراق روبهرو شديم که يکي از موشکهاي عراقي به بام خانهمان برخورد کرد؛ آن زمان دوران سختي بود و بمبها بر همه جا فرود ميآمد. بنا بر اين گزارش، او و همسرش پذيراي ميهمانان خود از کارداران گرفته تا نويسندگان و کاوشگران غربي بودند و با سقوط شاه تحت حمايت آمريکا، يعني محمدرضا پهلوي و پيروزي انقلاب تا مدتي به خاطر نسبتش با خانواده قاجار به دردسر افتادند. حتي او به مدت سه هفته و همسرش «نارسي» سه ماه زنداني شدند و برخي از اقوام شوهرش که اموال خود را مصادره شده ديدند، از ايران گريختند. فيروز سه فرزند دارد که يکي از پسرانش، عکاس ارشد رويترز در ايران است. فيروز ميگويد: با فروختن جواهرات و نقرهجاتش تلاش کرده است که به زندگي خود ادامه دهد. او ادامه ميدهد که احساس جواني ميکند و ميپرسد: شما چند نفر را سراغ داريد که دو دوران زندگي را با هم گذرانده باشند؟ وي در سال 1994 همسرش را از دست داد و از آن زمان در يک روستاي ترکمني، با پنج سگ و 45 اسب به اداره مزرعهاش مشغول است. لوييزه که در مزرعهاي واقع در ويرجينيا به دنيا آمده، علاقهاش به اسبها را با خود به ايران آورده و هماکنون نيز مدرسه اسبسواري داير کرده و به پرورش اسبهاي بومي ناحيه خزر و ترکمن ميپردازد. خانه راحت ولي ساده او با کتابها، قاليچههاي ايراني و تصاويري از اسبها پر شده است. زماني که شرکتهاي آمريکايي، ميكوشيدند تا او و ديگر دانشجويان را با طرحهاي بيمه بازنشستگي فراوان خود وسوسه کنند، او تصميم به ترک آمريکا گرفت. او در اين باره ميگويد: از اين مورد منزجر بودم و حالا هيچ برنامه خاصي براي بازنشستگي ندارم، چرا كه دوران خوبي را پشت سر گذاشتهام. وي شاهد دو جلوه متفاوت از ايران بوده است؛ يعني از حکومت سلطنتي متحد با آمريکا تا يک حکومت اسلامي که آمريکا را شيطان بزرگ معرفي کرده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 285]