واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: حوادث - قتل همسر با مشت و لگد
حوادث - قتل همسر با مشت و لگد
گروه حوادث: مردي در پي اختلاف با همسرش او را به شدت كتك زد و باعث مرگ او شد.اولين دقايق بامداد 27 مهرماه ماموران گشت با جسد زني چادر بر سر در خيابان هفتتير روبهرو شدند. زن جوان كه آثار درگيري روي بدنش كاملا مشهود بود بدون هيچ مدرك شناسايي و با لباس خانه و يك چادرمشكي بر سرش در خيابان رها شده بود. با اطلاع موضوع به اداره 10 پليس آگاهي پايتخت سريعا اكيپي از كارآگاهان به همراه ماموران تشخيص هويت در محل حاضر شدند و بعد از بررسي كامل با دستور بازپرس شهرياري جسد را به پزشكي قانوني منتقل كردند. با توجه به نبود هيچگونه مدرك شناسايي ماموران براي شناسايي او تا حدي با مشكل روبهرو شدند و به همين خاطر ليست تمام زنهايي كه در ماه گذشته فقدانيشان اعلام شده بود را مورد بررسي قرار دادند و در نهايت به يك مورد مشابه رسيدند. با احضار خانواده زن گمشده به نام مهديه و نشان دادن عكسهايي به آنها مشخص شد جسد ناشناس متعلق به مهديه 27 ساله بوده است. با مشخص شدن هويت مقتول تحقيقات گسترده ماموران براي گشودن معماي اين قتل نيز آغاز شد. تمام شواهد حكايت از آن داشت كه مهديه هيچ مشكلي با خانواده و دوستانش نداشته و تنها مشكل او اختلاف شديد با همسرش بوده است. همسر مقتول به عنوان اولين مظنون به اداره آگاهي احضار شد و ابتدا منكر دخالت در قتل همسرش شد و عنوان كرد كه همسرش به خاطر ناراحتي از منزل خارج شده و او هيچ اطلاعي از قتل او ندارد. صابر در ادامه گفت: مادر مهديه ابتدا گم شدن او را به پليس اطلاع داده بود و من هم يك روز بعد از آن مجددا به پايگاه نهم آگاهي رفتم و پيگير پيدا شدن همسرم شدم. با توجه به اختلاف شديد صابر با همسرش كارآگاهان اظهارات او را مبني بر بياطلاعي از چگونگي قتل مهديه مطابق واقع ندانستند و با اخذ مجوز، منزل و كارگاه محل كار او را مورد بازرسي قرار دادند. در بازرسي از منزل كيفدستي حاوي تمام مدارك و وسايلي كه مشخص بود براي بيرون رفتن در كيفش قرار داده پيدا شد و همچنين آثاري از لكههاي خون نيز به دست آمد. با توجه به اطلاعات جديد صابر بارديگر مورد بازجويي قرار گرفت و در نهايت به قتل اعتراف كرد و گفت: من و مهديه پنج سال پيش با هم ازدوج كرديم اما به خاطر اختلافات شديد از هم طلاق گرفتيم ولي سال پيش مجددا با هم ازدواج كرديم. من فكر ميكردم ميتوانيم اختلافات را حل كنيم اما هر روز روابط ما با هم بدتر ميشد. روز حادثه باز سر مشكلات با هم درگير شديم و من او را به شدت كتك زدم. يك لحظه متوجه شدم مهديه از هوش رفته است سعي كردم او را به هوش بياورم اما وقتي نشد سريع او را سوار ماشين كردم تا به بيمارستان برسانم. در بين راه همسرم فوت كرد و من از ترسم او را در خيابان هفتتير رها كردم.
سرهنگ كارآگاه آريا حاجيزاده رئيس اداره 10 پليس آگاهي پايتخت با اعلام اين خبر افزود: همسر مقتول موادمخدر شيشه مصرف ميكند و يكي از موارد درگيري آنها هم بر سر همين موضوع بوده است.
حاجيزاده افزود: به نظر ميرسد ادعاي صابر مبني بر تصميم بر رساندن همسرش به بيمارستان و كمك به زنده ماندن او راست نباشد چراكه محل زندگي آنها در دولتآباد بوده و محل رها كردن همسرش در خيابان هفتتير بوده است و متهم چنانچه چنين تصميمي داشت مهديه را به يكي از بيمارستانهاي اطراف محل زندگياش منتقل ميكرد.
پنجشنبه 2 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 137]