تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 2 فروردین 1404    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ما (اهل بيت) ستون هاى حق را استوار و لشكريان باطل را متلاشى كرديم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1867250416




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

4۶ سال زندگى مردعاشق درغار


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: 4۶ سال زندگى مردعاشق درغار چندى قبل و صبح يك روز بهارى كه اهالى روستاى «جيرده» فومن سرگرم كار روزانه بودند ناگهان مردى را ديدند كه با موهاى بلند، ظاهرى ژوليده و لباس هاى پاره وارد روستا شد.   مرد غارنشين كه ۴۶ سال قبل به خاطر ناكامى در عشق، سر به جنگل گذاشته همچنان ادامه زندگى در غار تاريك را به حضور در خانه روستايى و ميان مردم ترجيح مى دهد. ۲۰ سال بيشتر نداشت. با اين حال هر روز در مسير رفت و آمد دختر مورد علاقه اش مى نشست تا لحظه اى او را ببيند.اگر يك روز او را نمى ديد تا فردا خوابش نمى برد. چند بار از او خواستگارى كرد اما هر بار خانواده «نگار» به او جواب رد دادند.با اين حال «عزيز» با ديدن دختر جوان ضربان قلبش تندتر مى شد و پاهايش قدرت حركت نداشت. اما يك روز هر چه منتظر ماند از او خبرى نشد. همزمان با غروب خورشيد، غمزده و بى روحيه به خانه برگشت. صبح به محض طلوع آفتاب سريع خود را به نزديك خانه آنها رساند. ساعت ها گذشت اما باز هم از «نگار» خبرى نشد. دلشوره و اضطراب يك لحظه هم رهايش نمى كرد. تمام آبادى را به دنبالش گشت. اما هيچ كس جرأت بيان حقيقت به عزيز را نداشت. همه خود را از موضوع بى اطلاع نشان مى دادند.پسر جوان هر روز افسرده تر و گوشه گيرتر مى شد. يكى از دوستان «عزيز» كه طاقت ديدن غم و انتظار بيهوده او را نداشت سرانجام حقيقت را به او گفت: «عزيزجان، دختر مورد علاقه ات از اسب افتاد و مرد»! باور موضوع برايش امكان نداشت اما عصر چند روز بعد در پى اطمينان از مرگ دختر مورد علاقه اش ديوانه وار برآشفت و راهى جنگل شد.بلافاصله جست وجو ها براى يافتن جوان عاشق پيشه آغاز شد. اما هيچ ردى از او به دست نيامد. در پى ناپديد شدن جوان عاشق هر كس حرفى مى زد. يكى مى گفت عزيز به خاطر ناكامى در عشق خودكشى كرده. ديگرى مى گفت حيوانات وحشى او را دريده اند و... سال ها گذشت و كم كم ماجراى عاشق گمشده به فراموشى سپرده شد. اما چندى قبل و صبح يك روز بهارى كه اهالى روستاى «جيرده» فومن سرگرم كار روزانه بودند ناگهان مردى را ديدند كه با موهاى بلند، ظاهرى ژوليده و لباس هاى پاره وارد روستا شد. مرد غريبه با تعجب و حيرت به اهالى و خانه هاى روستا خيره مانده بود. كودكان با ديدن او از ترس به خانه ها دويده ويا كنار والدين شان پناه مى گرفتند. مرد غريبه شبيه مردهاى جنگلى كتاب هاى قصه و فيلم ها بود. او زير سايه درختى نشست و ناگهان مشغول شعر خواندن شد. يكى از اهالى برايش غذا برد اما او فقط مقدارى نان و ماست خورد. پس از خوردن غذا، بدون اين كه حرفى بزند دوباره راهى جنگل شد. از آن روز به بعد مرد جنگلى هر چند روز يك بار به روستا مى آمد و از اهالى نان و ماست مى گرفت. سرانجام او يك روز مهر سكوتش را شكست و سرگذشت تلخ زندگى اش را بازگو كرد. او عزيز بود. جوانى كه در ۲۰ سالگى به خاطر ناكامى در عشق، دل از خانه و خانواده كنده و راهى جنگل شده بود. عزيز هم اكنون ۶۶ پائيز از عمرش را پشت سر گذاشته و در غارى ميان جنگل هاى انبوه روستاى جيرده از توابع دهستان «آليان» فومن زندگى مى كند.يكى از دوستانش وقتى متوجه شد دوستش هنوز زنده است در ۲۰۰ مترى غار براى او كلبه اى چوبى ساخت. اما او علاقه اى به زندگى در روستا ندارد و همچنان اصرار دارد در غار كوچكش زندگى كند.عزيز علاقه زيادى به عكس گرفتن دارد اما نمى تواند چند دقيقه يك جا ثابت بايستد. روزها در جنگل و روستاهاى اطراف گشت مى زند اما با غروب آفتاب هر جا كه باشد به غار بازمى گردد. او مى گويد: «۴۶ سال است كه در غار زندگى مى كنم. ديگر به آنجا عادت كرده ام و دل كندن از غار تاريك برايم سخت است. تنهايى را دوست دارم و زندگى در ميان مردم آزارم مى دهد. در اين ۴۶ سال هرگز غذاى گرم نخورده ام. روزها را با خوردن آب و ميوه ها و گياهان جنگلى به شب مى رسانم.»اما يك روز هنگامى كه عزيز در حال عبور از كوچه اى در روستا بود با يك موتوسيكلت تصادف كرد. بنابراين اهالى او را به درمانگاه بردند. در آنجا مرد جنگلى مجبور شد پس از ۲۶ سال حمام كند. عزيز در مدت ۴۶ سال غارنشينى فقط يك بار به حمام رفته است. او چند روز قبل، پس از پنج سال سرانجام راضى شد موهايش را كوتاه كند. ظاهر ژوليده او و غده اى كه پشت گردنش قرار دارد، باعث ترس كودكان مى شد كه با اصرار اهالى سرانجام رضايت داد سرو وضعش را مرتب كند. «دوست نداشتم موهايم را كوتاه كنم اما اهالى روستا مجبورم كردند برخلاف خواسته ام عمل كنم.» به گزارش ایران، عزيز كه در بين اهالى به «عزيز غارنشين» شهرت يافته حافظه خوبى هم دارد. تا كلاس چهارم دبستان درس خوانده و هنوز چند بيتى از شعرهاى كتاب هاى درسى سال هاى تحصيل مقطع ابتدايى آن موقع را حفظ است.عزيز همچنين يك بيت شعر درباره عشق خود سروده است كه هر وقت دلگير مى شود آن را زمزمه مى كند. او درباره سرگذشتش مى گويد: «تا ۲۰سالگى مثل بقيه اهالى در روستا زندگى مى كردم. اما مرگ ناگهانى دختر مورد علاقه ام زندگى ام را عوض كرد. به همين خاطر در سوگ يگانه نگارم آواره كوه و جنگل شدم.» اهالى روستا به زندگى با مرد غارنشين عادت كرده اند. او به كسى آسيب نمى رساند. تنها مشكل اهالى، نوع رفتار عزيز است. يكى از اهالى مى گويد: او همانند ۴۶ سال قبل رفتار مى كند و رفتارهايش انسان را به ياد انسان هاى عصر حجر مى اندازد. خورشيد كم كم خود را از سينه كش كوه پائين مى كشد. عزيز در سياهى جنگل ناپديد مى شود. او در غار سكويى درست كرده كه تختخوابش است.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 265]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن