واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: ببخشيد، من سوال دارم معززي نيا
1- شما بالاخره فهميديد جريان اين جلسه سينماگران كشور با رئيس جمهور چه بود؟ فهميديد چرا بعضي ها بودند و خيلي ها نبودند؟ فهميديد برگزاري چنين نشستي با حضور رئيس دولت و بدون حضور مديران اجرايي همين دولت اساساً چه خاصيتي دارد و چگونه ممكن است به نتيجه يي عملي منجر شود؟ فهميده ايد چرا پستي به نام مشاور هنري در تشكيلات رياست جمهوري وجود دارد كه از قضا مخالف تمامي سياست هاي همين دولت در عرصه سينماست؟ فهميده ايد چرا اين جلسه شبيه جلسات محرمانه و مخفي برگزار شد و ما اين امكان را پيدا نكرديم از طريق خواندن گزارش يك خبرنگار معمولي بفهميم در اين جلسه چه گفته اند و چه شنيده اند؟ مگر قرار بوده در اين جلسه اسرار مگو و اسناد فوق سري رد و بدل شود؟ چرا ما به عنوان شهروندان اين مملكت نبايد به شكل مستقيم و بدون واسطه بشنويم كه رئيس جمهور كشور بعد از سه سال و اندي درباره سينما چه دارد بگويد؟ پس چرا سخنان ايشان درباره كليه موضوعات ممكن، بدون حذف و اضافه بارها از شبكه هاي مختلف پخش مي شود؟
2- آقاي شمقدري بعد از برگزاري اين نشست گفته؛ «كساني كه حرفي براي گفتن نداشتند يا شرايط موجود را مي پسندند و با آن مشكل ندارند، طبيعي است كه موضوعي براي طرح كردن نداشته باشند و حس كنند نيازي نيست به اين جلسه بيايند.» دقت فرموديد؟ به اين ترتيب مشخص شد كساني مثل بيضايي، مهرجويي، مجيدي، حاتمي كيا، درويش، تبريزي، پوراحمد، رئيسيان، بني اعتماد، افخمي، صدرعاملي، ميركريمي و كلي آدم ديگر «شرايط موجود را مي پسندند و با آن مشكل ندارند يا حرفي براي گفتن ندارند» و در سوي ديگر حضرات آقايان ده نمكي، جمال شورجه، سلحشور، بهزادپور، حميد بهمني، سجادپور، ابوالقاسم طالبي، اكبر حر، محمد نوري زاد، حسين فرخي و امثال اينها شرايط موجود را نمي پسندند و با آن مشكل دارند. روزگار غريبي است، نه؟
3- طبق خبر تنظيم شده توسط «دفتر امور رسانه يي رئيس جمهور» آقاي رئيس جمهور در اين ديدار گفته؛ «بدون جامعه آرماني كار هنرمند معنا ندارد و مشكل مديريت سينما و فرهنگ اين است كه جامعه آرماني ترسيم نشده است.» شما مي دانيد چرا ما 30 سال است درباره جامعه آرماني و سينماي آرماني و چيزهاي آرماني ديگر حرف مي زنيم، اما هنوز يك تراولينگ تميز نمي توانيم انجام دهيم و يك لابراتوار سالم در سينماي كشور نداريم؟ مي توانيد بگوييد چرا در حالي كه تمام مديران سينمايي ما در همه ادوار دنبال سينماي آرماني بوده اند، هنوز در فيلم هايمان بازيگر را وادار مي كنيم قر بدهد و با لهجه جوك تعريف كند تا مردم سر حال بيايند؟ مي توانيد بگوييد چه شده ما آنقدر حواس مان رفته دنبال يافتن نشانه هاي سينماي آرماني كه جوانان ما چهار روز مي نشينند توي خانه و فرت و فرت براي همديگر اس ام اس مي فرستند و تفريح مي كنند، ولي نمي روند سينما كه فيلم ايراني ببينند؟
4- «آرمان» چيز خوبي است، اما شما مي دانيد چرا ادبيات وزير محترم ارشاد به گونه يي است كه وقتي قرار است درباره بازيگراني كه در پروژه هاي خارجي مشاركت مي كنند، اظهارنظر كند، چنين تركيبي شكل مي گيرد؛ «اگر كسي قانون را زير پا بگذارد خود به خود او هم زيرپا گذاشته خواهد شد»؟ واقعاً لازم است در عرصه امور فرهنگي و هنري با اين لحن حرف بزنيم؟
5- شما مي دانيد چرا سازنده آواز گنجشك ها در هر جمعي و در طول هر گفت و گويي از صداقت و صميميت و قناعت پيشگي شخصيت هاي فيلمش حرف مي زند و روحيه پاك و روستايي آنها را كه از خاك اين سرزمين و فرهنگ زلال و هويت ملي مان نشات گرفته، ستايش مي كند و اميدوار است مخاطب داخلي همه اينها را ببيند و لذت ببرد و عبرت بگيرد، آن وقت در بيلبوردهايي كه براي فيلم ايشان طراحي شده، تصوير بازيگر اصلي كه قرار است تجسم بخش همين حرف ها باشد با كت و شلوار رسمي و كراوات و جايزه يي كه از جشنواره هاي خارجي گرفته، گنجانده شده كه به مخاطب داخلي مي گويد چون اين آقا خرس نقره يي دستش گرفته، پس بيا برو اين فيلم را ببين كه جهاني و جايزه برده و مهم است؟ يعني تصويري از خود فيلم و آدم هاي داستان يا آن شترمرغ عزيز، نمي توانست مخاطب را دعوت به تماشاي پاكي و خلوص و صميميت مذكور كند؟
6- شما مي دانيد چرا تيزر چند ثانيه يي بعضي فيلم ها اساساً از تلويزيون پخش نمي شود يا با هزار گرفت و گير پخش مي شود كه تازه بعد از آن تهيه كننده مجبور خواهد شد يك چيزي روي پول فروش فيلمش بگذارد و بابت مثلاً 15 بار پخش تيزر به اداره محترم بازرگاني صدا و سيما بدهد، اما تيزر يك فيلم در شبانه روز 800 دفعه پخش مي شود و پشت صحنه يك فيلم ديگر همزمان با اكران عمومي اش، در بهترين ساعت ممكن به مدت 45 دقيقه از تلويزيون پخش مي شود؟ هان، مي دانيد؟ بله؟ قضيه همان تفاوت فيلم هاي فرهنگي و غيرفرهنگي است؟ پس اگر ممكن است اين را توضيح دهيد كه دقيقاً چه مشخصاتي باعث مي شود بعضي فيلم ها و آدم ها فرهنگي باشند و بقيه غيرفرهنگي و اصولاً در چنين مواقعي، منظور از «فرهنگ» دقيقاً چيست. ممنون مي شوم. نمي دانم چرا براي من اين قدر سوال پيش مي آيد.
چهارشنبه 1 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]