نگاهی بر چت از گذشته تا امروز و برخی آثار سو آن

واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: حدودا از قبل سال 78 بود . هنوز بازار ياهو مسنجر خيلي گرم نشده بود . چيزي که خيلي بازارش داغ بود شبکه هاي بي بي اس بود . يک نوع شبکه ي محلي که فقط داخل شهري بود و محيط نرم افزارش شبيه داس بود . اما چيزي که اون تو خوراک همه بود چت بودش و انجمن ها و کتابخونه هاي فايل هاي نرم افزاري و صوتي تصويري . قرارها و ميتينگهايي هم که تو پارک هاي مختلف تهران بخصوص ملت و بالاي کوه و ...برگزار مي شد روشاخش !

خلاصه اين استارت يه دنياي مجازي بود که هنوز ابزاري به نام ياهو مسنجر رو براي خودش پيش بيني نکرده بود و فکر نمي کرد که روزي روزگاري بايد غزل خداحافظي رو بخونه و جاشو بده به نت و مسنجر !

بعد مدتي کم کم بازار مسنجر داغ شد و ....

اوايل جو حاکم بر مسنجر چه جوري بود ؟

وقتي مي رفتي تو دنياي چت با يه مشت آدم روبه رو بودي که نمي ديديشون اما خيلي ها احساس نياز داشتند که با يکي حرف بزنند!

هر روم يه اسم خاصي داشت ...روم هنر ، شعر ، ادبيات ، سکس ، و......اما چيزي که بالاي 90 درصد جو چت روم ها رو تشکيل مي داد سکس روم ها بود که مشخص بود آدمهاش براي چي اومدن . اما ناراحتي ها و دل گرفتگي ها و تنهايي ها و افسردگي ها و .... هم بود که فقط مخصوص به يه قشر خاصي هم نبود . اتفاقا بچه هاي مذهبي هم دچار اين حال و هواها مي شدند و هنوز هم.....

لذا ميومدن تو اين محيط اما سرگردون! شايد خيلياشون دنبال يه نفر مثل خودشون مي گشتن ! . گاهي وقتها پيدا کردن يه آدم درست و حسابي و بچه مثبت براي بچه مذهبي ها عقده شده بود ! اونم تو اون دنياي مجازي که هيچ کس رو نمي شد از روي آيدهاي دروغي شناخت . حالا تو اين قشر زياد يکي شانس مياورد به هم تيپ خودش برخورد مي کرد ..يکي هم با کسي که انگار مدتها تو کمين نشسته تا به محض ديدن يه دختر مذهبي خودش رو مذهبي وانمود کنه و .... .

کم کم چند تا روم اومد توي اين همه روم خراب ،شروع کرد به چشمک زدن و خودنمايي ....محبان مهدي ، عاشقان علي ، و ... و ... چندين روم مذهبي ديگه که بعد مدتها بچه مذهبي ها تونسته بودن چند تا مثل خودشون رو اينجا پيدا کنن و براي خودشون يه مرکزي بزنند تا اگه کسي خدايي بود بدونه اونجا هم ميشه مثل خودش رو پيدا کنه . ( البته ناگفته نماند که رشد وبلاگ ها هم به مرور زمان در اين امر بي تاثير نبود اما بي آفت هم نبود ) خوب.. اين به ظاهر چيز قشنگي بود اما خودشم يه خطر بود . درست ياد نصيحتاي يه بزرگي ميفتم که مي گفت بچه هيئتيا ! بچه مذهبيا ! بيشتر هواستون جمع باشه ها. تو اين عشق و عاشقيا بيشترين لطمه ها رو بچه مذهبيا مي خورن! چرا ؟ معلومه... چون تنها يکي رو مي ديدن که مشخصات ظاهريش مي خوره که مومن باشه و بچه مثبت و .... فوري مي رفتن سمتش و حتي حاضر بودن باهاش دوست بشن اما اين به ظاهر گوهر رو براي خودشون از دست ندن . از طرفي هم تنهايي هاي خودشون رو پر کنند و يکي رو داشته باشند که به عواطفشون پاسخ بده . اين اول خطر بود. خوب....يه عده که از همون اول به محض ورود به چت ول شدند و به خودشون اجازه دادند با هر صحنه و اتفاقي روبه رو بشند و براشون ديگه عقايدشون رفته بود تو زباله دوني زندگي شون .

مي موندن اونها که بهشون اميدي بود . اونها هم يه جايي جمع شده بودن که خوب ... يه اميدي بود بتونن خوب از اين موقعيت استفاده کنن . گرچه بعضي ها هم از اين محيط کسي رو که مي خواستن پيدا کردن و به شخص مناسب زندگيشون رسيدن و با هم ازدواج کردن و زندگي خوبي هم دارن . خوب خدا يه وقتايي يه وسيله ي ساده مثل مسنجر رو مي تونه ابزار اشنايي دو نفر کنه براي ازدواج! و نميشه صرفاً به خاطر اينترنتي بودنش بهش خورده گرفت . حتي طلبه هايي بودن که با همسرشون از طريف نت آشنا شدند و اتفاقا زندگي خوبي هم دارند . اما چيزي که هست اين نوع ازدواج از ريسک بسيار بالايي برخوردار بود . چرا که شناختن ادمها از پشت يک آيدي مجازي و دروغين چيزي قريب به محال بود . فعلا کاري نداريم که تو همين جو مذهبي چه چيزها گذشت .بعدها به مرور زمان اين تفکيک روم ها هم از بين رفت و رومها شماره بندي شدند . لذا هر کي ميومد اونجا سردرگم تر از هميشه مي شد و گير هر گرگي ممکن بود بيفته . يه فيد بک بزنيم به گذشته . زماني بود که دخترا اگه از تو خيابون رد مي شدن و يکي بهشون تيکه مينداخت اگه واقعا مومن و مقيد بودن يا رد مي شدن و محل نمي دادن و يا فوري برخورد مي کردن و با يه جواب يه تو دهني حسابي به اوني که بايد مي زدن مي زدن و به هيچ وجه اجازه ي اين رو نمي دادن که کسي پاش رو از گليمش دراز کنه. اما وقتي که زمان رسيد به عصر اينترنت همه ي اين حساب کتاب ها به هم ريخت . زماني رسيد که حتي دخترهاي مذهبي وقتي ميومدن تو چت رومها با يک سلام مواجه مي شدند . اما نه ظاهر طرف مقابل رو مي ديدن که بتونن تشخيص بدن هم تيپ خودشونه يا نه و نه عقايد طرف رو مي شد فهميد . لذا به احترام طرف مقابل جواب سلام رو مي دادن. جواب سلام مي رسيد به احوال پرسي و اهل کجايي و خلاصه يه صحبت طولاني که اين خودش يه مقدمه مي شد براي صحبت هاي بعدي و در نهايت ايجاد يک عادت و بعد هم اين عادت قوي تر و تبديل مي شد به يک وابستگي شديد . پس اولين حصار تدافعي دخترها که تو خيابون باهاش عکس العمل نشون مي دادند کم کم از بين رفت و اين خط قرمز کم رنگ شد . بعد از اين که دختر و پسر يه هم وابسته شدن تازه يه قراري مي ذاشتن تا همديگه رو ببينن . حالا اينجا چند حالت پيش ميومد . يا پسر از دختر خوشش نميومد و مي ذاشت مي رفت که بعد از مدتها ابراز علاقه بدترين ضربه رو به دختر مي زد يا دختر از پسر خوشش نميومد و پسر مي رفت آويزونش مي شد و حال بيا و درستش کن ...يا اينکه پسر خوشش نميومد اما در صدد سو استفاده ي جنسي و ... بر ميومد . و يا از همديگه خوششون ميومد که باز خودش چند مشکل به همراه داشت .

اما در اين بين افرادي هم بودن که بعد زا اين همه مدت هم صحبتي تازه همديگه رو ديده بودن و از هم خيليييي خوششون نميومد... اي .. بگي نگي .. مي تونستن براي هم قابل تحمل باشن . بعضي پسرها اين جا مرام به خرج مي دادن و چون گفته بودن من دوست دارم رو حرف خودشون مي موندن ( بر خلاف ميل باطني ) اما تا يه مدت بيشتر دوام نمي آوردن و بعد هم ضربه هاي روحي شديد .. يا اينکه دختر و پسر مي ديدن از لحاظ اعتقادي هم اون جور که انتظار داشتن طرفشون نيست اما به خاطر وابستگي هايي که ايجاد شده بود حاضر بودن رو تمام اعتقاداتشون پا بزارن و با هم ازدواج کنن . حالا حساب کنيد دختر خانومي با اقا پسري دوست شده که دختر مذهبي و پسر غير مذهبي ( و يا برعکس ) بود و نتيجتاً دختر دچار نوعي تعارض مي شد ولي براي پسر مهم نبود چون نهايتش مي گفت من دختر رو مثل خودم مي کنم . اتفاقاً دختر هم مي گفت من پسر رو نماز خون مي کنم . يا کاري مي کنم که شراب خوردن يا فالان گناه رو ترک کنه . اما به کرات ديده شد که اين جور ازدواج ها شکل گرفت و نه تنها پسر نماز خون نشد بلکه دختر هم دين و ايمانش رو گذاشت کنار و هم رنگ خانواده ي داماد شد .

گذشته از اين ، آشناي هايي که بين دختر و پسرهاي مذهبي شکل گرفت خطوط قرمز و ممنوعه رو کم رنگ کرد و کلا يه فرهنگ ديگه اي رو بين اقشار مذهبي رسم کرد که آثارش همچنان پا برجاست و اکثراً در گفتگوهاي روزمره ي چتي به آن مبتلا هستيم .

حالا نکته ي جالب توجه ديگه اين هست که در اوايل دوران چت اکثر افرادي که باهاشون برخورد مي کردي با اين محيط نا آشنا بودن و بايد وقتي رو براي آموزش دادن چت کردن براي اونها صرف مي کردي . در ضمن برخوردها خيلي محترمانه تر و مودبانه تر بود . بعد از گذشت چندين سال به جايي رسيديم که هم اکنون وقتي داخل اين محيط مي رويم شايد با 10 درصد برخورد داشته باشيم که نسبت به اين محيط آشنايي نداشته باشن اما وقتي بيشتر به برخوردها دقت کنيم اکثراً ( مخصوصا دخترهايي که قبلا برخوردي احساساتي و مودبانه داشتند ) برخوردهايي تند ، عصبي ، پرخاشگرانه داشته و اکثراً نسبت به پسران بي اعتماد شده اند که نتيجه ي لطمه هايي بوده است که مدت ها بعد از دوستي هاي پي در پي چتي دچارش شده بودند و روز به روز نيز آثار اين گونه برخوردها بيشتر مي شود. در همين جا اين نکته لازم به ذکر هست . دختر نيازمند يک تکيه گاه مطمئن و قوي هست و بعد هم شخصيتي که بتواند احساسات خود را بروز دهد . در مقابل پسر اولين چيزي که در وجودش جوشش داره شهوت و قدرت جنسي است و البته در کنارش براي بعضي پر کردن خلاء عاطفي که به محض نزديک شدن به دختر باز اين قدرت جنسي افزايش پيدا مي کنه . پس نگاه اول دختر و پسر با هم متفاوت است . اين حقيقتي اجتناب ناپذير است و خدا مخصوصا در وجود زن و مرد قرار داده تا با اين غرايز و اخساسات بتوانند تشکيل خانواده بدهند و ازدواج کنند . قديم مي گفتند دختر مثل پنبه و پسر هم مثل آتيش هست . اين حرف خيلي بي ربط نبود . خدا که خودش بنده هاشو خلق کرده مي دونه چي خلق کرده . براي همين دائم هشدار مي ده که آتيش و پنبه کنار هم قرار نگيرن مگر به وقتش که بايد با هم بسوزن و يه عمر مثل شمع و پروانه با هم زندگي کنند . حالا اين دستور رو دختر ها و پسرها رعايت نمي کنند و مي رن دنبال دوستي . اولين کسي که در اين مسير ضربه مي خوره دختر هست چرا که طبق روايات اولين کسي که به دختر بگه دوستت دارم اين کلمه در قلب دختر تا ابد حک خواهد شد . لذا هيچ عشق ديگه اي نمي تونه مثل عشق اول براي دختر ارزش پيدا کنه و حتي اگر بعد هم به کسي علاقه پيدا کنه اما نسبت به نفر اول به مراتب کمتر خواهد بود .حتي در مواردي دائم شوهر خود را با اولين عشقش مقايسه مي کند . در طي اين مسير دختر لطمه هايي بيشتر مي خوره که بعد از مدتي نسبت به پسر احساس تنفر پيدا مي کنه . اما نبايد به اينکه بي توجه بود که مقصر هر دو بودن چون خدا خودش قبل از هر اتفاقي خاصيت هاي اين دو جنس رو گوشزد کرده بود و هشدار داده بود که مواظب باشيد اين دو تا به هم نزديک نشند مگر به وقتش !

يه مطلب ديگه رو بگم . خيلي از دختر خانوم ها خيلي توجه دارند که طرفشون حرف هاي قشنگي بزنه . حرف قشنگ و حتي دروغ قشنگ گفتن مخصوصا در يک محيط مجازي کاري بسيار راحت هست . پس مواظب باشند فريب اين زيبايي ها رو در گفتار نخورند . در ضمن به کرات ديده مي شه که آقا پسري براي اولين بار با دختر خانومي در چت گفتگو مي کنند و به محض اينکه اولين صحبت انجام شد هنوز ديدار اول به پايان نرسيده که پسر نسبت به دختر ابراز علاقه مي کنه . در خيلي مواقع هم حتي بدون ديدن حتي يک عکس . گرچه به عکس هم نميشه در اين محيط اطمينان کرد . هشداري براي دختر خانومها ! پسري که در اولين ديدار بدون هيچ مقدمه اي ابراز علاقه مي کنه بسيار جاي تامل داره ! مخصوصا براي پسر که به مراتب خيلي بيشتر نسبت به زيبايي و ظرافت دختر حساس هست . البته اين مورد براي دختر خانوم ها هم مهمه اما نسبت به پسر ها از درجه اهميت کمتري برخورداره . پس اگر پسري در اولين ديدار نسبت به کسي ابراز علاقه کرد نبايد فراموش کرد که قوي ترين حس يک پسر شهوت هست و البته در مواردي کمتر کمبود محبت و خلا هاي عاطفي نيز در بعضي مواقع تاثير گذار هست که پسر فورا ابراز احساسات مي کنه و قابل ذکر است که اين نوع ابراز علاقه ها در اکثر مواقع زود گذر هست . يعني يک عشق مجازي و زودگذر که حتي ممکن هست تا سفره ي عقد و مراسم ازدواج هم پيش برود اما بعد از مدتي و يا حتي بعد از چند سال به طلاق ختم شود .

يک نکته ي مهم مهم ديگه که خيلي باز بهش مبتلا مي شن . خيلي از دختر خانوم ها و يا آقا پسر ها به هم بر مي خورن و در صدد اصلاح و خوب کردن همديگه بر ميان ! بسياري مواقع جز سقوط هر دو ، نتيجه اي ديگر در پي نداشته است . و باز هم نکته اي مهم اين که دختر خانومي رو ميبينيم که با آقا پسري برخورد کرده و احساس مي کنه که اين پسر دچار مشکل روحي شديدي هست و به کمک احتياج داره . دختر با پسر از لحاظ عقايد و خانواده و خيلي موارد ديگه سنخيتي نداره اما تصميم مي گيره به اين پسر کمک کنه تا از اين بحران بيرون بياد . اين نکته هيچ وقت فراموش نشه که اين جور کمک ها مثل اين مي مونه که يه نفر رو از چاله در بياري و بعد هر دو با هم بيفتيد ته چاه ! چرا که اين نوع برخورد شايد براي مدت کوتاه شخص رو از بحران نجات بده ، اما اگر زماني برسه که دختر و پسر ناچارا از هم دور بشن لطمه و ضربه هايي به مراتب سنگين تر از گذشته در پي خواهد داشت و اين دفعه نه تنها به پسر بلکه شديد تر از اون به دختر وارد مي کنه که گاها تا چند سال هم نمي شه اثر اين ضربه رو از بين برد .

يک نکته ي ديگه براي دختر خانوم ها :

پسرها از لحاظ روحي با دخترها تفاوت هاي خاصي دارند از جمله اينکه شايد يک پسر بتونه براي خودش جايگزيني پيدا کنه اما طبق روايتي که گفتم که دوستت دارمي که به دختر گفته مي شه در دل دختر حک ميشه تا ابد (٢٨٠٢- عنه صلي الله عليه وآله : قَولُ الرَّجُلِ للمرأةِ : «إنّى اُحِبُّکِ» لا يَذهَبُ مِن قَلبِها أبدا .- ميزان الحکمه ) . وقتي دختر با پسري ارتباط برقرار مي کنه طبعاً اين پسر بهش ابراز احساسات و ابراز علاقه مي کنه که اين عشق در دل دختر باقي مي مونه و قطعا براي شوهر آينده ي خودش نمي تونه اون مقدار که لازم هست از عشق خودش نثار شوهر کنه . حالا بماند دخترهايي که با چند نفر دوست مي شن چه بلايي سر خودشون و دلشون ميارن که بعدها بايد با شديدترين مشکلات روحي حتي بعد از ازدواج دست و پنجه نرم کنند !

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]

[مشاهده در: www.funpatogh.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 487]