واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: خبرگزاري فارس: « چند روز پيش يكي از دانشآموزان نابينا در حالي كه عصاي سفيد در دستش بود، قصد عبور از خيابان را داشت اما يك راننده خودروي سواري بدون توجه به او، بدون آنكه از سرعتش كم كند از مقابلش گذشت و عصاي دانشآموز زير چرخهاي خودرو له شد.» ● گزارش تصويري مرتبط ------------------------------- به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، در خيابان آيتالله كاشاني نبش خيابان شهيد سليمي جهرمي، مجتمع نابينايان شهيد محبي قرار دارد. يك پل عابر پياده نيز پهناي اين خيابان را درست در مقابل مدرسه به هم پيوند ميزند. پلي كه به هيچ عنوان پله ندارد و سطحي كه سراشيب است و نشان ميدهد براي عبور دانشآموزان نابينا طراحي شده است. داخل محوطه مدرسه خيلي به نظر نميآيد كه براي دانشآموزان نابينا طراحي شده باشد نه علامت و نه نشان خاصي ويژه نابينايان در مدرسه به چشم نميخورد. حتي پلههاي طبقات نيز مانند ساختمانهاي عادي است. در ابتدا به ملاقات مدير مجتمع رفتيم و آنجا بود كه در اتاق ساده مديريت، مدير روشندلي را يافتيم. مديري كه پشت يك ميز كه تنها يك تلفن و يك تلفكس قرار داشت، نشسته بود. سيد سعيد ميري لواساني به گرمي استقبال ميكند و تعداد دانشآموزان اين مجتمع را 198 نفر ذكر ميكند و ميگويد:« 94 نفر از دانشآموزان اين مجتمع تهراني هستند و بقيه دانشآموزان شهرستاني هستند كه از خوابگاه استفاده ميكنند.» وي با بيان اينكه همه اين دانشآموزان پسر هستند به تركيب تحصيلي دانشآموزان اشاره ميكند و ادامه ميدهد:« 15 دانشآموز پيشدبستاني، 42 دانش آموز در مقطع ابتدايي، 47 دانشآموز در مقطع راهنمايي و 94 دانشآموز در مقطع دبيرستان و پيشدانشگاهي در اين مجتمع تحصيل ميكنند.» لواساني ميگويد: « سال گذشته 8 دانشآموز پيشدانشگاهي داشتيم كه همه آنها امسال وارد دانشگاه شدند.» وي، موسيقي را علاقه دانشآموزان نابينا ذكر ميكند و اظهار ميدارد كه همه بچهها حداقل با يك ساز آشنا هستند و تعدادي نيز در گروه سرود عضو هستند. مدير مجتمع نابينايان شهيد محبي به حفظ قرآن نيز توسط دانشآموزان نابينا اشاره ميكند و ادامه ميدهد:«بچههاي نابينا به خصوص بچههاي كوچك حافظ چندين جزء قرآن هستند.» لواساني به تحصيل تعدادي از دانشآموزان نابينا در مدارس عادي اشاره ميكند و ميافزايد:« 100 دانشآموز نابيناي دختر و پسر در مدارس عادي تهران تحصيل ميكنند كه تحت حمايت اين مجتمع از نظر كتاب و نوار درسي هستند.» * آنها فكر نميكنند كه نميبينند در مجتمع نابينايان شهيد محبي، 8 دانشآموز كمتوان ذهني نابينا نيز تحصيل ميكنند ضمن اينكه اين مجتمع 100 پرسنل دارد. دانشآموزان نابينا براي تحصيل و استفاده از امكانات اين مجتمع هيچ هزينهاي را پرداخت نميكنند و هزينههاي اين مجتمع به صورت دولتي و همچنين توسط خيرين پرداخت ميشود. دو سال پيش نيز خير مدرسهسازي يك خوابگاه براي اين مجتمع ساخت چرا كه ساختمان خوابگاه اين مجتمع بسيار فرسوده بود. در ابتدا به سمت ساختمان دانشآموزان كم سن و سال يعني پيشدبستانيها، ابتدايي و راهنمايي رفتيم و نخستين كلاس، كلاس بچههاي مهدكودك بود. 7 دانشآموز كه دور ميزي نشسته بودند و چگونگي خواندن حروف بريل را آموزش ميديدند. در همان ابتداي آشنايي به دانستن نام كوچك خبرنگار و عكاس خبرگزاري علاقه نشان دادند و دائم اسم كوچك را صدا ميزدند. بچهها به راحتي در مورد فيلمهايي كه در ايام ماه مبارك رمضان بعد از افطار پخش ميشد نظر ميدادند و در مورد شخصيتهاي سريال صحبت ميكردند بگونهاي كه انگار اين سريالها را ميبينند. سميه برزويي معلم 27 ساله اين دانشآموزان كه فردي بيناست، ميگويد:« وقتي در كنكور تربيت معلم در شاخه كودكان استثنايي پذيرفته شدم، اصلاً نميخواستم درسم را ادامه دهم اما الان اينگونه نيستم و دانشآموزانم را نيز به شدت دوست دارم و فكر ميكنم نميتوانم از آنها دوري كنم» وي ادامه ميدهد:«دوست دارم با بچههاي نابينا به گونهاي كار كنم و به آنها آموزش دهم كه وقتي وارد جمع ميشوند رفتار مناسب داشته باشند در حقيقت اعتماد به نفس آنها را تقويت ميكنم.» برزويي ميگويد: «وقتي در خيابان نابينايي ميبينم حس عجيبي دارم و فكر ميكنم كه بايد به او كمك كنم.» وي در پاسخ به اين سؤال كه نظر كودكان نابينا در مورد نديدن چيست، ميافزايد:« آنها فكر نميكنند كه نميبينند بلكه هميشه ميگويند ميبينيم» از او ميپرسم آيا تا به حال با توجه به اينكه ميبينيد رفتاري كرديد كه مورد سؤال دانشآموزان شود و او پاسخ ميدهد:« بله، گاهي پيش ميآيد. يكبار يكي از بچهها تكليفش را از دور به من نشان داد و گفت خانم خوب نوشتم و من از همان دور گفتم بله عالي است كه به سرعت گفت از كجا فهميدي، شما كه دست نزديد؟» سيدعلي حسيني كودكان نابيناي 6 ساله در هنگام مصاحبه، دستش را روي ركوردر «recorder» خبرنگاري كه در دستم است، ميگذارد و بلافاصله ميگويد:« اين چيه؟» وقتي ميگويم«ضبط مصاحبه است» به سرعت پاسخ ميدهد:« نه دروغ ميگويي اين موبايل است.» و مجبور ميشوم كه در مورد اين ضبطها و نوع استفاده برايش توضيح دهم. * داشتم از صندوق صدقات آدرس ميپرسيدم به ساختمان دانشآموزان دبيرستاني و پيشدانشگاهي ميرويم و با اجازه دبير كلاس اول دبيرستان (ب) خسرو خانبيگي وارد كلاسشان ميشويم. آقاي خانبيگي كه معلم بيناست از ورود ما استقبال ميكند و دانشآموزان كلاس نيز كه متشكل از دانشآموزان نابينا، نيمهبينا و كم بينا هستند با ايجاد فضايي شاد، به پرسشهاي ما پاسخ ميدهند. دانشآموزان اين كلاس شامل محمد خواجهزاده، داوود سلطاني، پوريا قدرت، امير عبدي، نصرلله رستمي، سهيل ايلچيزاده، علي تركيپور، عمران اميني، محمدرضا ساكي، مجتبي ايزدي، مرتضي زارع و رضا حسينزاده است. سهيل 6 سال به همراه پدر و مادرش در انگلستان زندگي ميكرده است. وي به وضعيت رفت و آمد افراد نابينا در كشور انگلستان اشاره ميكند و ميگويد:« در انگلستان راحت ميتوانستم تردد كنم اما اينجا رفت و آمد برايم بسيار سخت است. در آنجا به فرد نابينا خيلي اهميت ميدهند. ضمن اينكه مثل ايران اينهمه پله ندارند.» وي ميافزايد:«در انگلستان به چهارراه كه ميرسي، كاشي برجستگيهايي دارد كه نابينا متوجه ميشود. از خيابان كه ميخواهي رد شوي، بوق خاصي ميزنند كه ميفهمند نابينا رد شود.» سهيل به كمك مردم در انگلستان به نابيناها اشاره ميكند و ادامه ميدهد:« در اينجا رانندگان اصلاً به خط عابر پياده اهميت نميدهند.» بچههاي كلاس همه عصاي سفيد دارند اما از عصا استفاده نميكنند. سهيل ميگويد:«من فقط در انگلستان از عصا استفاده ميكردم اما اينجا استفاده نميكنم. چون براي مردم اهميتي ندارد. اينكه نابينا هستي يا نيستي، رانندگان رد ميشوند.» نصرلله در پاسخ به اين سؤال كه روز عصاي سفيد چه روزي است، اظهار ميدارد:« احتمالاً در آن روز يك نفر براي نخستين بار با عصاي سفيد وارد خيابان شده است.» پوريا به كمك مردم به نابينايان اشاره ميكند و ادامه ميدهد:« متأسفانه مردم بلد نيستند كه به نابينايان كمك كنند. مثلا لباس نابينا را ميكشند يا بدون آنكه اطلاع بدهند ما را به سمت پله هدايت ميكنند و در نتيجه به زمين ميخوريم.» عمران به وضعيت خيابانهاي شهر اشاره ميكند و ميافزايد: «يكبار آهن كنار جوي آب نزديك مدرسه را برداشته بودند و من ناگهان به خيال آنكه آهن آنجاست حركت كردم اما ناخودآگاه درون جوي افتادم.» داوود هم ميگويد:« يكبار از اتوبوس مدرسه در آن طرف خيابان پياده شدم مثل هميشه داشتم به طرف پل عابر پياده ميرفتم كه يك نفر مرا محكم به سمت عقب كشيد. يك مردي بود. پرسيدم چرا اينكار را كرديد. گفت اگر يك قدم ديگر بر ميداشتي داخل چاه ميافتادي.» اما بوريا يك خاطره جالب تعريف ميكند و ادامه ميدهد:« يك روز در خياباني به دنبال بيمارستاني ميگشتم، عصا دستم بود. احساس كردم يك نفر كنار پياده رو ايستاده است. به همين دليل از او آدرس پرسيدم اما جوابي نداد. چند بار سؤالم را مطرح كردم و بلندتر سؤالم را پرسيدم اما چيزي نگفت. دستم را به سمتش بردم و ناگهان متوجه شدم كه دارم با صندوق صدقات صحبت ميكنم.» خانبيگي دبير اين كلاس 52 سال دارد كه در حقيقت بازنشسته است اما به عشق دانشآموزان نابينا هنوز درس ميدهد. خانبيگي ميگويد:« بچههاي ما با استعداد هستند و با علاقه درس ميخوانند. اما متأسفانه براي حضور و تردد آنها در جامعه نه متناسبسازي و نه فرهنگسازي شده است.» وي ادامه ميدهد:«يكي از معلمان اين مدرسه، فردي نابينايي به نام آقاي فاطمي بود كه وي روي چوب كار ميكرد و سنتور ميساخت. با ارهاي كه او كار ميكرد من به عنوان يك فرد بينا ميترسيدم كه دست بزنم چرا كه بسيار برنده بود.» خانبيگي، امكانات تحصيلي را نسبت به گذشته براي نابينايان بسيار زيادتر ذكر ميكند و اظهار ميدارد:« در سطح كشور نيز بايد امكانات براي نابينايان باشد. به عنوان مثال در كشورهاي پيشرفته در هنگام عبور از خيابان، براي چراغ راهنما دكمهاي وجود دارد كه در هنگام عبور نابينايان ميتوان چراغ راهنما را سبز كرد و بعد از عبور دوباره چراغ را قرمز كرد.» از بچههاي نابينا ميپرسيم، دوست داريد به جاي واژه نابينا چه واژهاي را به كار گيريم و آنها ميگويند« همين واژه خوب است» آنها در خصوص استفاده از عينك نيز ميگويند كه سالي چند مرتبه بايد عينك تهيه كنند چرا كه عينكشان در حادثهها ميشكند. * دانشآموز نابينا بر زمين خورد و سرش شكافته شد به گفته دانشآموزان مجتمع نابينايان شهيد محبي، دو سال پيش يك دانشآموز نابينا طي حادثهاي در تصادف جان خود را از دست داد. يكي از دانشآموزان نيز شديد بر زمين خورد و سرش شكافته شد به طوري كه مدتي در كما بود اما به شكر خدا بهبود يافت. دانش آموزان مجتمع نابينايان شهيد محبي، را هيچوقت تنها نميبيني، مگر در مواقعي كه درس ميخوانند يا خوابيدهاند. آنها هميشه در گروههاي 2، 3 يا 4 نفري در حال تردد يا صحبت هستند. بچهها يك ورزشگاه نيز دارند كه در آنجا به نرمش، بدنسازي و ورزش مورد علاقه خود، گلبال ميپردازند. حتي دانشآموزان اين مجتمع رتبههايي در مسابقات گلبال در سطح مدرسهاي و استاني كسب كردند. در هر اتاق خوابگاه نيز تقريباً 8 دانشآموز حضور دارد. در زمان درس، هيچكس به خوابگاه نميرود. دانشآموزان بيشتر ترجيح ميدهند كه در ساعت استراحت، مطالعه كنند. آنها عاشق آموختن هستند و با روحيهاي شاد زندگي ميكنند. آنها دوست دارند كه ديگران نيز بدانند كه اگر نميبينند اما ميتوانند زندگي كنند و با مردم عادي تفاوتي ندارند. انتهاي پيام/ز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 864]