واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: اقتصاد - نفرين نفت و ناكاميهاي دولتهاي نفتي
اقتصاد - نفرين نفت و ناكاميهاي دولتهاي نفتي
مجيد سليمي: بروجني:اثر مخرب وابستگي دولتها به درآمدهاي نفت و گاز سالهاست كه مورد توجه كارشناسان واقع گرديده است، 40 سال اخير مورد بارز و قابل توجه مربوط به افزايش قيمت نفت به كشورهاي صادركننده و بحرانهايي است كه از اين واقعه ايجاد شد. به اين اثر شوم در اصطلاح «نفرين نفت» گفته ميشود. يكي از افرادي كه بر اثر جامع افزايش قيمت منابع طبيعي بر تغيير ساختار كشورها پرداخت، ريچارد اوتي بود. او سال 1993 كتابي تحت عنوان «پايدار نمودن توسعه در كشورهاي متكي بر منابع معدني، نظريه نفرين منابع» منتشر كرد كه در آن به آثار مخربي كه افزايش قيمت منابع طبيعي بر روند توسعه كشورهاي صادركننده اين منابع اعمال ميكند، پرداخت. او كسي است كه براي اولينبار عبارت «نفرين منابع» را ابداع كرد. اين عبارت و عبارت متناظر «نفرين نفت» جايگاه خاصي در مباحث اقتصادي يافته است. مطالعات متعددي نيز در مورد اثر افزايش قيمت منابع در كشورها بر ساختار حكومت و نهادهاي سياسي انجام شده است. هنگام افزايش درآمدهاي ناشي از افزايش قيمت نفت، رهبران اين كشورها هر كدام اهداف و جاهطلبيهاي خاص خود را موعظه و پيگيري كردند. رئيسجمهور ونزوئلا كارلوس اندرزپرز رودريگزـ كه در اولين موج افزايش قيمت نفت بين سالهاي 1979ـ 1973 رئيسجمهوري ونزوئلا شدـ ادعا ميكرد به زودي قدرت بزرگ آمريكاي لاتين خواهد شد و شعار «ونزوئلاي بزرگ» را بر سر زبان مردم انداخت. او چنين مطرح كرد كه حتي آمريكا در همه زمينهها به ونزوئلا وابسته خواهد شد. صدامحسين به دنبال رهبري «شعبالعربي» بود و اينكه با سازماندهي حزب بعث و خريدهاي نظامي كلان قدرت شماره يك منطقه شود. شاه ايران ميخواست به «تمدن بزرگ» دست يابد و علاوه بر خليجفارس به اقيانوس هند نيز مسلط شود. در زمينه اقتصادي پيشنهاد ميكرد «چشم آبيها» كشورداري را از او بياموزند و تصور ميكرد براي مشكلات جهان راهحلهاي نبوغآميز دارد. وي چند حزب حكومتي دستنشانده را نيز تحمل نكرد، منحل كرد و پس از ايجاد يك حزب واحد اعلام كرد كه هر كس با نقشههاي او مخالف است از كشور برود. نهادهاي نظامي را با اسلحه و ساز و برگ وارداتي تجهيز كرد و به فكر جهانداري افتاد. اين همه با درآمد نفت عملي شد. حكومت نيجريه ادعا ميكرد يكي از بزرگترين و پرجمعيتترين كشورهاي آفريقايي است و با آن درآمد نفت لياقت رهبري آفريقا را دارد و ابرقدرت فرداي دنياي نفت خواهد بود. به دفعات حكومتهاي نظامي و غيرنظامي در كشور بر سر كار آمد و كشمكش بر سر درآمدهاي نفتي ادامه يافت. در اكثر كشورهاي مزبور مدام اين پرسش را مطرح ميكردند كه دلارهاي نفتي چه شد؟ اين پرسش را كه چرا براي اكثر اين كشورها، آن ثروت بيسابقه و سهلالوصول نه به بهروزي و سعادت بلكه به شوربختي و فلاكت انجاميد، پرسش بسيار مهمي است. انتقال درآمد نفت به كشورهاي صادركننده نفت در موج اول افزايش قيمت نفت از 3 دلار به 10 دلار بين سالهاي 1974 - 1970 و افزايش به مرز 40 دلار در سالهاي بعد از 1980 چنان انتقال ثروتي را ايجاد كرد كه هرگز در تاريخ سابقه نداشت و موارد مشابه چنين انتقال ناگهاني ثروت به سوي حكومتها شايد در تهاجم اروپاييان به آمريكا پس از كشف قاره جديد و غارت مردم آن كشورها و حوادث مشابه تاريخ قابل مشاهده است. قيمت نفت خام بدون احتساب تورم در سال 1980 به يك ركورد تاريخي رسيد. لكن به تدريج كاهش يافت و در مدت كوتاهي در سال 1986 به نازلترين حد تاريخي خود كاهش يافت، اگر چه قيمتهاي واقعي در سالهاي اخير نيز افزايش يافته و قيمتهاي رسمي از مرز 100 دلار گذشته لكن هنوز قيمتهاي ثابت از سطح سالهاي اوليه دهه 1980 فراتر نرفته است. اين دو افزايش قيمت نفت يك انتقال عظيم ثروت را به كشورهاي صادركننده نفت عملي ساخت، لكن اين انتقال عظيم ثروت براي اغلب اين كشورها به جز مشكلات عديده مانند جنگ، خونريزي، تلفات و بينوايي نتيجه بارز ديگري به همراه نداشته است. راستي چه ميشود كه چنين انتقال حجيم ثروت به جاي تاثير مثبت، در مجموع فقط تاثير منفي ايجاد ميكند؟
پنجشنبه 25 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 304]