واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: آنتي وار: آمريكا بايد فورا روابط ديپلماتيكش را با ايران از سر گيرد
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسي خارجي
آنتي وار در گزارشي تحليلي به روابط ايران و آمريكا پرداخته و با تاكيد بر اين كه ادعاهاي آمريكا مبني بر نظامي بودن برنامه هستهيي ايران و حمايت تهران از تروريسم هيچ گونه پايه و اساسي ندارد نوشت كه تلاشها براي رفع تنشها در روابط ايران و آمريكا و عادي سازي روابط بين دو كشور بايد بر مبناي به رسميت شناخته شدن حقوق ايران و رد گزينه اقدام نظامي عليه تهران قرار گيرد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، پايگاه اينترنتي آنتيوار در اين گزارش تحليلي آورده است: دولت جورج بوش، رئيس جمهور آمريكا تقريبا از آغاز كار خود مدعي شده است كه ايران " تهديدي" براي آمريكاست. اين در حالي است كه حتي آژانسهاي اطلاعات جاسوسي آمريكا نيز در اين زمينه اتفاق نظر دارند كه ايران تسليحات هستهيي يا يك برنامه هستهيي تسليحاتي ندارد و معلوم نيست حتي بخواهد به چنين سلاحي دست يابد. ايران هرگز آمريكا را تهديد نكرده است و برخلاف بسياري از كشورهاي منطقه بيشتر از يك قرن است كه به كشور ديگري حمله نكرده است.
به گزارش آژانس اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) ايران حدود ٥/١ ميليارد دلار صرف امور نظامي كرد؛ رقمي كه براي آمريكا حدود ٦٢٦ ميليارد دلار بود؛ يعني حدود نيمي از كل هزينهاي كه صرف امور نظامي در سراسر جهان شد. بنابراين ايران يك تهديد نظامي استراتژيك براي آمريكا محسوب نميشود.
در ادامه اين گزارش تحليلي آمده است: موضع سياسي محمود احمدي نژاد رييس جمهور ايران در قبال اسرائيل از كسي پوشيده نيست؛ اما با اين وجود اظهارات وي شديدا منحرف شده است. در اكتبر سال ٢٠٠٥ اين ادعا كه احمدي نژاد تهديد به "حذف اسرائيل از نقشه" جهان كرده است خشم آمريكا و اروپا را برانگيخت. اما مشخص شد كه احمدي نژاد آن كلمات را به هيچ عنوان بر زبان نياورده است. خوان كل، يكي از كارشناسان امور خاورميانه در دانشگاه ميشيگان در گفتوگو با روزنامه نيويورك تايمز گفت: احمدي نژاد نگفت كه قصد دارد اسراييل را از روي نقشه حذف كند؛ چرا كه چنين اصطلاحي وجود خارجي ندارد.
وي گفت كه اميدوار است رژيم آن يعني رژيم صهيونيستي كه بيت المقدس را اشغال كرده است سقوط كند.
كل افزود: از آنجا كه ايران بيش از يك قرن است كه به كشور ديگري حمله نكرده است من بوي تبليغات جنگي را احساس ميكنم.
فيليس نبيس، نويسنده اين گزارش تحليلي در ادامه نوشت: بوش در آوريل سال ٢٠٠٦ تكرار كرد كه ما در زمينه اين هدف به توافق رسيدهايم كه ايران نبايد به يك سلاح هستهيي توانايي سلاح هستهيي يا دانش لازم براي توليد سلاح هستهيي دست يابد. اهميت اين اظهارات در اين حقيقت نهفته است كه ايران در واقع سالهاست كه دانش لازم براي اين كار را دارد. دليل آن نيز تنها به اين دليل نيست كه دانش لازم براي اين كار به راحتي در اينترنت يافت ميشود بلكه مهمتر از آن اين است كه فن آوري اساسي براي غني سازي اورانيوم براي توليد انرژي هستهيي همان فن آوري است كه براي توليد سلاح هستهيي لازم است. البته انجام غني سازي ٣ تا ٥ درصدي كه براي توليد انرژي اتمي لازم است از غني سازي بالاي ٩٠ درصد كه براي توليد سلاح لازم است آسانتر است. اما فن آوري اين دو يكي است؛ معيار بوش براي بمباران ايران پايينتر از اين نميتوانست بيايد.
در ادامه اين گزارش تحليلي ميخوانيم: آيا ايران داراي سلاح هستهيي يا يك برنامه هستهيي تسليحاتي است؟ خير. ايران هرگز سلاح اتمي نداشته است و هيچ كس حتي در دولت بوش مدعي چنين چيزي نيست علاوه بر آن به رغم ادعاهاي دولت بوش و سايرين هيچ گونه مدركي حاكي از اين كه ايران داراي يك برنامه نظامي براي توليد سلاح هستهيي است وجود ندارد. حتي آژانسهاي اطلاعات جاسوسي آمريكا در دسامبر سال ٢٠٠٧ اذعان كردند كه برنامه هستهيي تسليحاتي كه آنها مدعي وجود داشتن آن هستند در سال ٢٠٠٣ پايان يافت.
بنيس در ادامه اين گزارش تحليلي به ادعاهاي آمريكا پيرامون حمايت ايران از تروريسم پرداخت و نوشت: از سال ١٩٧٩ تاكنون يعني پس از سقوط شاه ايران اين اتهام كه ايران يك كشور حامي تروريسم است يكي از نكات اصلي سياست آمريكا بوده است. وزارت خارجه آمريكا در سال ٢٠٠٧ در گزارشات كشوري پيرامون تروريسم گفت كه ايران به دليل تداوم حمايت از گروههايي همچون حزبالله و حماس و تلاش براي تضعيف روند لبنان هم چنان تهديدي براي امنيت منطقهيي و منافع آمريكا در خاورميانه محسوب ميشود اين در حالي است كه جدا از ادعاهاي گسترده مبني بر اين كه ايران براي اين گروهها بودجه و سلاح و آموزش تدارك ميبينند هيچ گونه مدركي و نيز جزيياتي براي اثبات اين ادعا ارايه نشده است. علاوه بر آن در اين گزارش اشارهاي به اين نكته نشده است كه حماس و حزب الله توسط مردم انتخاب نشدهاند و بخش اعظم فعاليتهايشان نيز عليه اشغالگريهاي غيرقانوني اسراييل انجام ميگيرد. اين ادعا كه حمايت ايران براي اين گروههاي منتخب (البته اگر چنين حمايتي وجود داشته باشد) ايران را در فهرست كشورهاي حامي تروريسم قرار مي دهد هيچ اعتباري ندارد چه رسد به اين كه حق حمله به تهران را به آمريكا بدهد.
در ادامه اين گزارش تحليلي ميخوانيم: اين ادعا كه ايران مسوول مرگ سربازان آمريكايي در عراق است نادرست است. شكي وجود ندارد كه به خاطر مرز مشترك طولاني ايران و عراق ايرانيها (تاجران، ديپلماتها، امدادگران و غيره) در عراق فعاليت دارند اما به جز برخي ادعاي هيچ گونه مدركي براي اثبات اين كه دولت ايران براي شبه نظاميان عراقي" نفوذگرهاي انفجاري" يا هر سلاح ديگري تهيه ميكند، وجود ندارد.
نويسنده اين گزارش تحليلي در ادامه به واكنش ايران در برابر حمله احتمالي آمريكا پرداخته و نوشت: ايران گزينههاي مختلفي خواهد داشت؛ اگر چه مقامات آمريكايي ممكن است حمله نظامي را يك حمله هدفمند بخوانند ايران مطمئنا آن را يك جنگ تمام عيار خواهد خواند؛ اصطلاحي كه كاملا درست خواهد بود. ايران مي تواند از طريق مرز عراق و ايران به داخل عراق نيرو بفرستد تا به نيروهاي آمريكايي در عراق حمله كند يا با موشك به منطقه الخزرا كه تحت كنترل آمريكا قرار داد حمله كند. نيروهاي ايراني جنوب عراق را اشغال ميكنند؛ ايران علاوه بر آن مي تواند به نيروهاي آمريكايي در كويت، عمان، قطر يا ديگر نقاط منطقه حمله كند؛ يا به سراغ كشتيهاي آمريكا در بحرين برود. مي تواند تنگه هرمز را كه حدود ٤٥ درصد نفت جهان از آنجا عبور ميكند ببندد. تاثيري كه اين كار بر نظامي اقتصاد جهاني خواهد گذاشت سريع و وحشتناك خواهد بود.
در ادامه اين گزارش تحليلي درباره تاثير تحريمها آمده است: تحريمها و انزواي ايران در كل دهه ٩٠ ميلادي استراتژي واشنگتن محسوب ميشد؛ گرچه تحريمهاي آمريكا عليه ايران به اندازه تحريمهايي كه به نام سازمان ملل عليه عراق اعمال كرد شديد نبود، اما مردم ايران هزينه گزافي را پرداختند وقتي تحريمها به طور يك جانبه توسط يكي از بزرگترين كشورهاي اقتصادي جهان اعمال ميشود ناخودآگاه جنبه چندجانبه ميگيرد؛ چرا كه ساير كشورها مايلند روابط خوب خود با آمريكا را حفظ كنند؛ حتي تحريمهايي كه به اصطلاح هوشمند نام داشته و براي هدف قرار دادن افراد وابسته به صنعت هستهيي ايران طراحي شدهاند در نهايت تعداد زيادي از مردم را تحت تاثير قرار مي دهند.
در ادامه اين گزارش تحليلي با اشاره به روابط ايران و آمريكا آمده است: هر گونه تلاش جدي براي به حداقل رساندن تنشها و عادي سازي روابط بين آمريكا و ايران بايد اين مساله را در نظر بگيردكه مذاكرات و ديپلماسي، نه تحريمها و تهديدات و حملات نظامي بايد مبناي مواضع آمريكا در قبال ايران قرار بگيرد. آمريكا علاوه بر آن بايد درك كند كه سازمان ملل از طريق آژانس بين المللي انرژي اتمي بايد بازيكن محوري در تنظيم مذاكرات بين المللي با ايران باشد.
واشنگتن علاوه بر آن بايد ممنوعيت هاي قانوني بين المللي و نيز اجماع نظرجهاني عليه هر گونه حمله نظامي به ايران را قبول كند. هر گونه مذاكرهاي بين ايران و آمريكا بايد چيزهايي را كه ايران خواستار آن است مدنظر داشته باشد. يك ضمانت امنيتي ( كه عدم وجود هر گونه حمله به كشور يا تاسيسات هستهي و تلاش براي تغيير رژيم را تضمين كند)، به رسميت شناختن نقش ايران به عنوان يك قدرت منطقه اي و تاييد حقوق ايران تحت معاهده ان.پي.تي پس از آنكه اين حقوق به طور بين المللي به رسميت شناخته شدند به عهده ايران خواهد بود كه تصميم بگيرد با چه كسي درباره اين كه آن حقوق چگونه بايد به اجرا گذاشته شود مذاكره كند؛ علاوه بر مسايل گفته شده عواقب قطع روابط ديپلماتيك آمريكا با ايران از سال ١٩٧٩ تاكنون بايد به رسميت شناخته شده و واشنگتن بايد به سرعت براي برقراري مجدد همه روابط ديپلماتيك خود با تهران اقدام كند.
در پايان اين گزارش تحليلي ميخوانيم: ما بايد تاوان سياسي هر سياستمدار يا سياستگذاري را كه ايران را به يك اقدام نظامي تهديد مي كند يا حتي اين كار را مدنظر مي گيرد افزايش دهيم. بسيج فعالانه عليه هر گونه حمله به ايران بسيار ضروري است؛ بخش اعظم جمعيت آمريكا و جهان تاييد مي كند كه جنگ عراق براي آمريكا، منطقه و جهان فاجعه آميز بوده است و اين كه حمايت اندكي از آغاز جنگي ديگر در ايران كه ميتواند حتي از جنگ عراق فاجعه آميزتر باشد وجود دارد.
انتهاي پيام
چهارشنبه 24 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]