واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: خاطراتی از سپهبد خلبان نادر جهانبانی متولد سال 1307که پدرش ایرانی و مادرش روسی بود به خاطر همین شباهت زیادی به روس ها داشت . سال 1322 براي خلباني به روسيه رفت و از دانشگاه با درجه ستوان يكم ارشد فارغ التحصيل شد و به نيروي هوايي پيوست .سال 1336 براي گذراندن دوره جت به آلمان رفت و بعد از بازگشت معلم خلبان يگانهاي شكاري شد .پس از ورود F-84 ها و F-86 ها كار تشكيل تيم آكروجت را آغاز كرد و پدر آكروجت ايران محسوب ميشه.
و سرانجام در سال 1357 توسط نیروی های انقلابی تیر باران شد .به نظر من یکی از اشتباه ترین اعدام های انقلاب همین اعدام بوده.
گريز از چنگال دشمن
در زمان فرمانروايي " حسن البكر " حاكم وقت عراق كه به دست صدام حسين در پي كودتايي خونين سرنگون شد ، اختلافات مرزي با دولت ايران به وجود مي آيد . طرفين در آماده باش كامل به سر مي برند . در اون هنگام جت هاي جنگنده ايران مرتب در خط مرزي به گشت زني مي پردازند . در يكي از روزهايي كه ژنرال نادر جهانباني مشغول گشت زني بود به ناگاه توسط پنج جت جنگنده ارتش عراق محاصره مي شود . در اين گونه شرايط خلبان چاره اي جز تسليم ندارد . چون چهار فروند هواپيماي متخاصم از چهار طرف شكاري ايران رو محاصره كرده و يك فروند هم از جلو در حركت است تا راه را نشون دهد . تيمسار خيلي خونسرد به همراه شكاري هاي دشمن راهي عراق مي شود . با نزديك شدن به منظقه فرودگاه ، هواپيماي جلويي به زمين مي نشيند .. چهانباني دور موتور را كم مي كند .. و بعد از دقايقي چرخ هاي هواپيما رو هم پائين مي آورد ... خلبانان دشمن وقتي وضعيت جت جنگنده ايراني رو مي بينند كه در حال فرود است ، هر يك به سمتي رفته تا جت جنگنده ايراني به زمين بشيند . تيمسار آروم آروم به سمت باند فرود دشمن نزديك و نزديك تر مي شود . سرعت هر لحظه كم تر مي گردد . تا جايي كه از اون بالا شكاري هاي عراقي مي بينند كه هواپيما سر باند و در حال فرود است .... اما به محض اين كه چرخ هواپيما سطح باند رو لمس مي نمايد .... ژنرال چشم آبي با فشار آوردن مجدد بر دسته گاز ، به صورت وارون از زمين كنده مي شود و با استفاده از نيروي كمكي پس سوز ، همان طور در حالت پشت هواپيما به سمت زمين و چرخ ها رو به آسمان ، با سرعت سرسام آوري از منطقه دور مي شود ... هواپيماهاي عراقي كه سرعت خود را كم كرده بودند و براي فرود آمده مي شدند ، ناگهان مشاهده كردند كه جا تره ولي از بچه خبري نيست ... !! تا به خود آمده و بر سرعت خود افزودند ، هواپيما در خاك ايران به زمين نشسته بود !!
فرود اضطراري شكاري در جاده
روزی يك فروند فانتوم نيروي هوايي كه براي گشت زني رفته بود . وقتي به حوالي آسمان شهر ساوه مي رسد دچار نقص فني گشته و كنترل هواپيما نا ممكن مي گردد . اكثر خلبانان به خاطر تعلق خاطري كه به پرنده آهنين خويش دارند ، علي رغم تآكيد قانون مبني بر پرش به وسيله چتر نجات ، ولي آن ها تا آخرين ثانيه ها سعي در كنترل آن دارند . ما در جنگ با عراق خيلي از بهترين خلبان هايمون را به خاطر اين مسئله از دست داديم . و آن ها موفق به پرش به موقع نشدند . همون طور كه مي دانيد اگه ارتفاع يك فروند شكاري خيلي به زمين نزديك بشه ، عملكرد چتر نجات قطعي نيست . و ممكنه به سمت زمين راكب خود را بكوبد . به هرحال آن روز هم آن افسر خلبان نهايت سعي خود رو مي كنه و هواپيماي فانتوم خود رو در جاده ساوه به زمين مي نشاند با فرود اضطراري هواپيما در جاده ... كه با دشواري خاصي هم همراه بود. اون هم هواپيماي شكاري كه در باند آسفالت طولاني با چتري كه از عقب هواپيما باز مي شود به زحمت مي نشيند . چه برسه به جاده پر چاله و چوله اون زمان كه ماشين ها و كاميون ها هم در حال عبور بودند !! كلي مستشار امريكايي به همراه مسئولين نيروي هوايي و متخصصان مربوطه مي ريزند اون جا . هر كس يك نظري مي دهد . آخرين نظر كارشناسي چنين بود كه شكاري فوق با جدا نمودن بال هايش آن را سوار تريلي كرده و جهت تعمير به مهرآباد ببرند . وقتي موضوع به گوش جهانباني مي رسد . خود به منطقه رفته و از نزديك آن جا رو بررسي مي نمايد . و سپس اظهار مي دارد هواپيما رو همين جا تعمير نمائيد خودم با آن به سوي تهران پرواز مي كنم .
مستشاران امريكايي با دليل و مدرك ثابت مي كنند كه اين پرواز امكان پذير نيست . زيرا با موانعي كه در سر راه است امكان بلند شدن در حد صفر است . حتي پا را فراتر گذاشته و با قاطعيت مي گويند تنها يك در صد اين امكان وجود دارد و نود و نه درصد شكاري به ساختمان برخورد مي نمايد. جواب جهانباني به امريكايي ها ، اونا رو واقعآ شوكه مي كنه . ژنرال مي گويد اگه يك درصد امكان پذير باشه من با همون يك درصد بلند مي شوم . در نهايت بعد از چند روز تلاش متخصصان نيروي هوايي روز موعود فرا مي رسه .. تيمسار پشت كابين اف - ۴ اي نشسته و موتور هاي آن رو روشن مي نمايد . نفس تو سينه همگان حبس شده بود . همه يقين داشتند كه شكاري به ساختمان بر خورد خواهد نمود . حتي خوش بينانه ترين متخصصان هم چنين برداشتي داشتند . ژنرال خوش تيپ با خونسردي درپوش كابين را مي بندد . با اشاره دست او موانع چوبي از زير چرخ هاي هواپيما برداشته مي شود . و در حالي كه لبخند به لب داشت با جلو بردن دسته گاز حداكثر نيرو را به موتور ها وارد مي كند . صداي غرش موتورهاي جت جنگنده تا كيلومتر ها شنيده مي شود . و در يك آن با آزاد كردن ترمز ها هواپيما در جاده به راه مي افتد ... با هر تكان هواپيما ، آگاهان منتظر وقوع فاجعه اي مي شوند .. و عاقبت هواپيما در نزديكي ساختمان از زمين كنده مي شود .. به گفته شاهدان ميلي متري از روي ساختمان مرگ پرنده رو به آسمان مي برد . و دقايقي بعد به ارابه هاي فرود اجازه لمس باند مهر آباد رو مي دهد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 322]