واضح آرشیو وب فارسی:سياست روز: مهره سوزي، زخمي كهنه
مهدي طلايي
نداشتن برنامهمشخص براي ساماندهي،حفظ و حمايت از قهرمانان،زخم كهنهاي است كه ساليان سال ورزش كشور را رنج ميدهد.
در چند سال گذشته چه بسيار قهرمانان با اخلاق و فني كه به امان خدا رها شدند و يا با يك تصميم احساسي و بدون برنامه، توسط مديران زير بار مسئوليت رفتند و پس از مدت كوتاهي بدليل همان بي تدبيري خط قرمز روي اسمشان كشيده و از ورزش اوت شدند.
به خيلي دور نميخواهيم نگاه كنيم، چون خودمان هم زياد يادمان نميآيد ؛ رسول و امير رضا خادم دو برادر افتخار آفرين در كشتي آزاد بعد از كسب مدال طلا و برنز بازيهاي المپيك 1996 آتلا نتا، چهارگوشه تشك را بوسيدند و دنياي قهرماني را ترك كردند، اما دو سال بعد رسول خادم بار ديگر وارد صحنه شد و در وزن 120 كيلوگرم كشتي گرفت و به مدال نقره رسيد. رسول در سا ل2002 هم به صحنه بازگشت و به عنوان رقيب شماره يك عليرضا حيدري ظاهر شد، اما در آزمون بين المللي جام لا يپزيك آلمان به علت آسيب ديدگي به اين نتيجه رسيد كه از كشتي گرفتن صرف نظركند و به عنوان سرپرست تيم در خدمت فدراسيون امير رضا خادم باشد.
امير رضا خادم نيز پس ازكناره گيري از كشتي به عنوان مدير تيمهاي ملي، قهرماني كشتي جهان در سال 1998 را بدست آورد.
دو سال بعد يك بار ديگر به روي تشك آمد و در المپيك 2000 سيدني به مقام چهارم رسيد. پس از آن به سمت رياست فدراسيون كشتي انتخاب گرديد و در دوره رياست او، تيم ملي كشتي آزاد ايران قهرمان جهان در سال 2002 شد و البته او را كنار گذاشتند.
علي رضا حيدري هم،چون برادران خادم قبل از پايان واقعي دوران قهرمانياش به عنوان سرمربي تيم ملي معرفي و به دليل عدم حمايت لازم مجبور به كنارهگيري و بازگشت مجدد به كشتي ميشود و البته در اوج آمادگي قبل از المپيك مجبور به خداحافظي ميشود.
حسن رنگرز در 24 سالگي از دوران قهرماني كنار ميرود و سرمربي جوانان ميشود كه خوشبختانه هنوز تيغ حذف، او را از كورس خارج نكرده است.
حسين رضازاده به دليل بيماري، المپيك پكن را از دست ميدهد و بلا فاصله با تمام شدن بازيهاي المپيك سرمربي و مدير فني فدراسيون وزنه برداري ميشود.
با شكست آرش ميراسماعيلي روي تاتاميالمپيك پكن، اين قهرمان كشورمان و دارنده سه نشان جهاني با تيم ملي خداحافظي كرد تا پس از آن بحث بر سر جايگاه آتي او شود و نهايتاً سرمربيگري تيم ملي را برعهده بگيرد. او هفته گذشته سرمربي تيم ملي شد. محمود ميران قهرمان دو دهه سنگين وزن جودو كشورمان نيز پس از خداحافظي اجباري قبل از المپيك هفته گذشته سرپرستي فدراسيون جودو را عهده دار شد.
در تمام اين انتصابهاي صورت گرفته يك وجه تشابه ديده ميشود، غير از رضازاده تمامي قهرمانان كشورمان زودتر از موعد بازنشست شدهاند. برادران خادم و حيدري پس از خداحافظ بازگشتي موفقيت آميز داشتند و ميراسماعيلي هماكنون در ليگ آلمان توان روي تاتامي رفتن را دارد ولي كشورمان را از گرفتن مدال محروم كرده و به امور اجرايي روي آورده است. دلايل اين بازنشستگيهاي زودتر از موعد را همان عدم ساماندهي،حفظ و حمايت از قهرمانان ميتوان دانست كه شامل رضازاده و رنگرز و تعداد بي شماري از استعدادهاي اين كشور نيز ميشود؛ نبود برنامه مدون براي پرورش، حفظ و استفاده مناسب ازاستعدادهاي ورزش، مشكلات بسياري را براي ورزش در عرصه داخلي و بين المللي ايجاد كرده و ميكند. تشابه ديگر اين انتصابها اين است كه قهرمانان ملي مان پس از خداحافظي زود هنگام به عنوان سرمربي يا مدير و... معرفي ميشود در حالي كه نه تجربهاي دارند و نه كلاسي رفتهاند و از علم مربيگري آگاهند و با اين فاصله اندك از وداع با دنياي قهرماني، عنان هدايت تيم ملي را برعهده ميگيرند.
البته دليل اين تصميمات علاوه بر عدم استفاده مناسب به بي تدبيري يا سوء استفاده از نام اين قهرمانان براي مخفي ساختن ناكاميها و نقصانها نيز است كه اين رويه ورزش كشور را به ناكجاآباد ميبرد.
خواسته يا ناخواسته،اسم قهرمانان كشور سپري است براي مخفي سازي ناكاميها و بي مديريتيهاي مديران كارنابلد.
لازم به ذكر است كه در اين ميان، بسياري از ورزشكاران خوش نامينيز از دنياي حرفهاي خداحافظي كردند و افسوس كه آنها به فراموشي مطلق سپرده شدند و نه كسي برايشان بستر رشد در حرفهمربيگري را مهيا كرد و نه كسي از آنها به عنوان پيشكسوت حتي يادي ميكند.
يکشنبه 21 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سياست روز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 92]