واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: سينماي قرآني؛ تعاريف و چارچوبها / 13 بررسي قياسي كاربرد مفاهيم قرآني و مكاتب انساني در سينما
گروه هنر: سينما چه در غرب چه در شرق همواره توجهاي ويژه به مفاهيم ديني داشته كه گاه اين رويكرد به اديان آسماني بوده و گاه به مكاتب انساني. البته در كاملترين نوع اين رويكرد كه راهكارهاي جاودانه عملي براي مسايل دنيوي و اخروي ارائه شده، آنچه محور توجه بوده آموزههاي اديان الهي است نه مكاتب دستساز بشريت.
گفتوگوي زير حاصل يك نشست موضوعي با سه تن از طلاب حوزه علميه شهر ري با موضوع تعاريف و چارچوبهاي سينماي قرآني است كه توسط گروه هنر خبرگزاري قرآني ايران(ايكنا) در محل آن حوزه انجام شده است.
در شروع اين نشست خبرنگار ايكنا از اين طلاب جوان سوال كرد كه شما به عنوان يك طلبه از سينماي قرآني چه تعريفي داريد؟
«كاظم حسيني» در ابتداي اين نشست تعريف خود را چنين بيان كرد: فيلم قرآني آثاري را دربرميگيرد كه در آن روح قرآن به وضوح مشاهده شود، حال اين رويكرد ميتواند با توجه به قصص تاريخي بلوغ پيدا كند يا در آن آيهاي به شكلي مستقيم مورد توجه قرار گيرد.
توليدات مبتني بر مكاتب اخلاقي را ميتوان جزو سينماي معناگرا محسوب كرد نه قرآني
وي افزود: البته در اين ميان ذكر اين نكته حائز اهميت است كه ممكن است برخي متذكر شوند كه فيلم قرآني را ميتوان به آثاري كه دربرگيرنده مفاهيم ديني و اخلاقي نيز هست تعميم داد كه به عقيده من اينگونه توليدات را ميتوان جزو سينماي معناگرا محسوب كرد نه قرآني.
اين طلبه در ادامه مطلب فوق اضافه كرد: با توجه به تعريفي كه ارائه شد بايد گفت كه ساخت فيلم قرآني به خواست مردم ولي به سفارش دولت توليد ميشود، چراكه دولت با سرمايهاي كه در اختيار دارد قادر است سرمايه لازم را در اختيار سازندگان اينچنين آثاري قرار دهد.
هر اثري كه بتواند به طريقي ذهن مخاطب را به سمت احديت سوق دهد، آن اثر قرآني است
«هادي محسني» از ديگر طلبههاي حاضر در اين نشست در ادامه درباره موضوع مورد نظر تعريفي متفاوت با حسيني ارائه داد و اعلام كرد: تعريفي كه دوستمان ارائه كرد به نظر من توضيحي كامل از سينماي قرآني نيست، چراكه به نحوي در آن قرآن محصور در قالبي خاص است درصورتيكه هر اثري كه بتواند به طريقي ذهن مخاطب را به سمت احديت سوق دهد، آن اثر يك كار قرآني است.
وي يادآور شد: نكته ديگر اينكه سفارش دولتي هيچگاه نميتواند جواب لازم را در ساخت يك فيلم قرآني ددهد، زيرا فيلم يا اثر قرآني كه به واسطه سفارش ساخته شود از اعتقاد لازم بري ميشود و بيشتر به شكل ظاهري كار توجه ميشود.
سوال ديگر ما اين بود كه امروزه در جهان شاهد شيوع مكاتب عرفاني مختلف هستيم كه تحت تاثير تفكرات مادي به شكلهاي مختلف در هنر نمود پيدا كردهاند، تفكراتي كه در برخي مواقع اخلاقي نيز است، اما متصل به تفكرات الهي نيست، شما گرايش هنر به اينگونه مكاتب را چگونه ميبينيد؟
مكاتب انساني و قياس آن با مكاتب الهي
«محمدعلي نائيني» ديگر طلبه شركتكننده در اين نشست در جواب سوال فوق متذكر شد: اگر بخواهيم جدا از تعصب درباره موضوعي كه شما به آن اشاره كرديد بررسيهاي لازم را انجام دهيم متوجه خواهيم شد كه برخي از تفكرات اومانيستي به نحوي بيانگر برخي از ارزشهاي انساني است كه اسلام و قرآن با آن مخالفتي ندارد، اما نكته حايز اهميت اين است كه در اينگونه تفكرات معمولاً فقط بيان ارزشها مورد تاكيد قرار ميگيرد، ولي هيچگاه راه و ابزار رسيدن به آن فراهم نميشود كه از اين مهم ميتوان به عنوان ضعف عرفانهاي وارداتي نام برد.
كاظمي نيز در تكميل توضيح فوق متذكر شد: اومانيسم نو به معناي اصالت انسان، انسانمداري و خودبنيادي، انسان را مركز ثقل و محور تمام ارزشها ميداند؛ يعني اصالت به اراده و خواست او داده ميشود و انسان به تنهايي محور تمام معيارها ميشود. در اين نظريه همه چيز از انسان شروع و به انسان ختم ميشود و هيچ حقيقتي برتر از انسان وجود ندارد.
وي افزود: در حقيقت اومانيسم انسانمحور، در مقابل مكتب خدامحور، قرار مي گيرد. در اومانيسم جديد مكتب وسيلهاي شده است، براي انسانمحوري. در حاكميت اين نوع تفكر جامعه نيز نجات خود را در بروز و ظهور انسانهايي ميداند كه خود را بهتر محور قرار ميدهند و به عنوان ليدر شخصيتي كاريزماتيك پيدا ميكنند.
اومانيسم انسانمحور سه مرحله را پشت سر گذاشته و امروز به ضد خود تبديل شده است
محسني نيز در ادامه به سير شكلگيري اومانيسم در تاريخ اشاره كرد و گفت: اومانيسم انسانمحور سه مرحله را پشت سر گذاشته و امروز به ضد خود تبديل شده است، يعني با اينكه هنوز نامي از اومانيسم و حقوق بشر باقي است، ولي به روشني اين واژگان براي رفتارهاي ضد انساني و ضد حقوق بشر بهكار ميرود.
وي ادامه داد: مرحله اولي كه انگاره اومانيسم گذرانيد، آن بود كه ريشههاي تغذيه كنندهاش را به فراموشي سپرد؛ زيرا در آغاز، اومانيسم با مطالعه آثار يونان باستان نظير افلاطون و ارسطو و آرزوي بازگشت به آن دوران شكوفايي هنر و انديشه پديدار شد، اما در قرون شانزده و هفده، روند اومانيسم به اينجا رسيد كه براساس قدرت عقل انساني تمدني تازه بسازد. در اين دوران هنوز زير تأثير رفورميسم مسيحي عمل ميكرد و شايد بتوان آن را دوره طبيعتگرايي مسيحي ناميد.
اين طلبه اضافه كرد: «مرحله دوم، قرون هجده و نوزده يا عصر روشنگري بود كه خود را از استانداردهاي فوق طبيعي جدا ساخت و معتقد شد كه بايد خويشتن را از خرافات مذهب وحياني رها كرد و در معرض خوبي و نيكي طبيعي و فطري قرار داد.
اين دوره خويشبيني بر اين آموزه آزموده نشده «روسو» استوار بود كه اگر انسان به حال خود رها شود، وضعيت طبيعي عادلانهتر و بهترين زندگي را رقم ميزند. چون اين پندار نادرست بود و اومانيستها توجه نداشتند كه اعتقاد به خدا ضامن هر خير در زندگي بشر است، مرحله سوم اومانيسم صورتبندي شد.»
نيچه با اعلام مرگ خدا، مرگ همه ارزشهاي انساني را اعلام كرد
محسني مرحله سوم را نيز اينچنين تشريح كرد: «در مرحله سوم كه قرن بيستم را پوشش داد و به قرن بيستويكم نيز رسيد، اومانيسم نتيجهاي مبني بر براندازي همه ارزشهاي انساني براي رسيدن انسان برتر به قدرت و سلطه مطلق، زندگي انسانها را در جهان زير تأثير دارد. نيچه با اعلام مرگ خدا، مرگ همه ارزشهاي انساني را اعلام كرد و تنها ارزش، رسيدن به قدرت است، آن هم براي كسي كه ميتواند.
جمع كردن ميان انسان و خدا يا فراموشي خدا و ملاحظه انسان به عنوان محور هستي در تفكر هندوييسم و بوديسم به خوبي وجود دارد. در بوديسم اساساً اعتقاد به خدا وجود ندارد؛ بلكه محور در آن، مرام عرفاني «دارما» يا همان زنجيره علّي است كه از جهل آغاز و به رنج ختم ميشود كه سايه موهوم خود را بر همه جهان زيست انسان افكند و عارف كسي است كه با تمركز و رعايت هشت راه رهايي، حقيقت پوچ آن را كشف كرده و به نيروانا يا فراشناخت (پرگيا) برسد و پوچي و خلأ (شونيتا) را دريابد.»
خبرنگار ايكنا در اين بخش از گفتوگو به ردپاي صهيونيسم در اشاعه «اومانيسم» اشاره كرد و گفت: «با مرور اجمالي اسناد و مكتوبات و اعمال صهيونيستها به سهولت ميتوان دريافت كه صهيونيسم بينالملل به هدفي كمتر از تصاحب كامل دنيا و تشكيل حكومت واحد جهاني نميانديشد و براي نيل به اين مقصود، ترويج خرافات ديني را به عنوان يكي از راهكارهاي اساسي خود برگزيده است.
سوءاستفاده از برخي فرازهاي تحريف شده كتاب تورات و ترويج اين خرافات از طريق فيلمهاي سينمايي از همان آغاز در دستور كار صهيونيسم بينالملل قرار داشته و همين امر حجم گستردهاي از فيلمهاي ظاهراً ديني ولي در باطن خرافي را در تاريخ سينماي جهان پديد آورده است.
فيلمهاي قرآني ما از جذابيتهاي سينمايي كمتر برخوردار هستند
نائيني در ادامه بحث متذكر شد: «نكتهاي كه نبايد در اين بحث فراموش شود اين است كه معمولاً فيلمهاي قرآني ما چه در ژانر تاريخي و چه در گونههاي معاصر از جذابيتهاي سينمايي كمتر برخوردار هستند كه ميتوان براي آن چند دليل عمده در نظر گرفت.
شايد مهمترين دليل ضعف ساختاري فيلمهاي قرآني را بتوان در سرمايهگذاري اينگونه آثار جستجو كرد، زيرا معمولاً فيلمهاي قرآني يا ديني كه در قالب ژانر تاريخي ساخته ميشود در مقايسه با توليدات تاريخي هاليوود از جذابيت كمتري برخوردار است و همين عامل سبب ميشود كه مقايسهاي نابرابر در ذهن مخاطب شكل گيرد.»
وي تصريح كرد: با توجه به توضيح فوق، ميبينيم كه فيلم يا سريالي كه از سرمايه لازم برخوردار است از جذابيت مناسبي نيز براي مخاطبان برخوردار است كه «سريال امام علي» و «روز واقعه» نمونه بارز اين ادعا است.
ادامه دارد...
شنبه 20 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 219]