واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: پس از شهادت حضرت علي(ع) در ماه رمضان سال 40 هجري، عصر امامت و دوران حكومت امام حسن(ع) آغاز گرديد و این در حالی بود که معاوية بن ابي سفيان در شام مدعی خلافت بود و حاضر به بیعت با امام حسن(ع) بهعنوان حاكم جامعه اسلامي نبود. فضلاللهکمپانی مینویسد: تمامی ایالات اسلامی بیعت امام حسن(ع) را پذیرفتند، مگر شام که تحت نفوذ و سلطه معاویه بود. معاویه به همان روش سابق خود که در مورد امام علی(ع) داشت باقی بود. از اينرو با امام حسن(ع) از در ستيزه جويي در آمد.[1]
معاويه سعي كرد با حيله و نيرنگ، در كار امام حسن(ع) كارشكني و خلل ايجاد كند. در همين زمان دو نفر از جاسوسان وي، يكي در كوفه و ديگري در بصره توسط ياران امام(ع) دستگير و سپس اعدام شدند.[2] امام حسن كه خواستار اتحاد جامعه اسلامي بود، باب مكاتبه با معاويه را باز نمود تا در صورت امكان او را راهنمايي و هدايت كرده و از عواقب سود تفرقه و خونريزي بر حذر نمايد...[3] سرانجام مكاتبات امام حسن(ع) و معاويه اين شد كه معاويه به نمايندگان آن حضرت گفت: ميان ما و شما شمشير داوري خواهد كرد. سپس به فرمانداران خويش دستور داد خود را براي جنگ مهيا و مجهز سازند. در اندك زماني 60 هزار نفر سواره و پياده نزد وي جمع شدند.[4] ابن خلدون مينويسد:
«معاويه با سپاهي از شام به جانب كوفه آمد امام حسن(ع) نيز با سپاه خود براي مقابله با آنان بيرون آمد».[5]
امام حسن(ع) عبيدالله بن عباس را با 12 هزار نفر براي نبرد با معاويه اعزام كرد. و قيس بن سعد بن عباده انصاري را همراه وي ساخت.[6]
عوامل و زمینههای صلح:
1- عدم تمایل مردم به جنگ: از منابع تاريخي برميآيد كه مردم كوفه چندان تمايلي به جنگ با معاويه نداشته و براي حفظ جان خويش خواستار صلح بودند. به نظر ميرسد تنها عده محدودي از ياران حضرت خواستار جنگ با معاويه بودهاند. ابن خلدون مینویسد:
«ایشان به یاران خویش فرمود: معاویه ما را به چیزی دعوت میکند که در آن نه عزت است و نه عدالت. شما خواستار مرگ (در راه خدا) باشید، دعوتش را به او باز میگردانیم. مردم از اطراف، ندا سر دادند و خواستار صلح شدند.»[7]
بهنظر میرسد تنها عده معدودی از یاران حضرت خواستار جنگ با معاویه بودهاند. در منابع آمده که معاويه يك ميليون درهم نزد عبيدالله بن عباس فرستاد. عبيدالله با هشت هزار نفر از همراهانش نزد معاويه رفتند.[8]
2- توطئهها و فريب افكار عمومي توسط معاویه؛
معاويه كساني را پنهاني ميان لشكر امامحسن(ع) ميفرستاد كه ميگفتند؛ حسن با معاويه صلح كرد و پيشنهاد او را پذيرفت و به همین جهت نظم لشكر به هم خورد.[9]
3- وجود عدهاي از خوارج در سپاه امام حسن(ع)؛
امام حسن(ع) به هر قيمتي خواستار جنگ با معاويه بودند و هجوم آنها به خيمه امام حسن(ع) و غارت خيمه حضرت و مجروح ساختن ايشان، موجبات پراكندگي هر چه بيشتر ياران آن حضرت را فراهم ساخت.[10]
ابن اعثم كوفي مينويسد:
جراح بن سنان، ضربتي به ران حضرت زد. امام حسن(ع) از اسب افتاد و بيهوش شد.[11]
وقتي امام حسن(ع) ديد نيرويي ندارد و يارانش پايداري نكرده و از گرد او پراكنده گشتهاند، با معاويه صلح كرد و بالاي منبر رفت و فرمود:
«اي مردم همانا خدا شما را به اول ما هدايت كرد و خونهاي شما را به آخر ما حفظ كرد...»[12]
سپس حضرت، عبدالله بن حارث را نزد معاويه فرستاد و به او گفت به معاويه بگو که من در اين كار انديشه كردهام اگر تو با بندگان خداي تعالي زندگاني نيكو خواهي كرد و ايشان را بر جان و مال و فرزند ايمن خواهي داشت و به اوامر و نواهي خداي تعالي و سنن محمد(ص) قيام خواهي نمود، اين كار را به تو سپارم و با تو صلح كنم.[13]معاويه تمام شرايط را پذيرفت. امام حسن(ع) در صلح نامه نوشت:
«اين مصالحهاي است ميان حسن بن علي(ع) و معاوية بن ابي سفيان، بر آن قرار با او صلح ميكند و امر خلافت را به او واميگذارد كه چون وفات او نزديك شود هيچ كسي را به وليعهدي منصوب نكند و كار خلافت را به شورا واگذارد. مسلمانان و خصوصاً شيعيان علي(ع) هر كجا باشند، از دست او ايمن باشند. معاويه قسم ياد كرد و قبول كرد كه به اين عهد و شرط وفا كند و هيچ مكر و كيدي نداشته باشد.»[14]
شهيد مطهري(ره) مينويسدکه اگر امام حسن(ع) با اين شرايط، صلح را قبول نميكرد، امروز در مقابل تاريخ محكوم بود. قبول كرد و تاريخ، آن طرف (معاويه)را محكوم كرد.[15] صلح امام حسن(ع)، زمينه را براي قيام امام حسين(ع) فراهم كرد. لازم بود امام حسن(ع) يك مدتي كناره گيري كند تا ماهيت امويها كه بر مردم مخفي و مستور بود آشكار شود، تا قيامي كه بنا بود بعدا انجام گيرد از نظر تاريخ قيام موجهي باشد.[16]
صلح امام حسن(ع) با معاويه در ماه ربيع الاول سال 41 هجري صورت گرفت.[17] بعضي گفتهاند صلح در جمادي الثاني يا اول سال 41 هجري بوده است. مسعودي پس از نقل اين قول مينويسد:
گفته اول (ماه ربيع الاول) به نظر ما معروفتر و درستتر است.[18] شيخ عباس قمي مينويسد:
روز 26 ماه ربيع الاول سال 41 هجري امام حسن(ع) با معاويه صلح كرد.[19]
<hr align="left" width="33%" size="1"> [1]- كمياني، فضل الله؛ حسن كيت، تهران، مؤسسه انتشارات فراهاني، چاپ سوم، بيتا، ص 81.
[2]- همان، ص 85.
[3]- همان، ص 86-85.
[4]- همان، ص 108، 104.
[5]- ابن خلدون، عبدالرحمن؛ العبر، ترجمه عبدالمحمد آيتي، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، 1363، چاپ اول، ج1، ص 641.
[6]- يعقوبي، ابن واضح؛ تاريخ يعقوبي: ترجمه محمدابراهيم آيتي؛ تهران، علمي و فرهنگي، 1382، ج2، ص 141.
[7]- ابن خلدون
[8]- يعقوبي، ابن واضح؛ پيشين، ج2، ص 142-141.
[9]- همان.
[10]- همان.
[11]- كوفي، ابن اعثم؛ الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفي هروي، تهران، آموزش و انقلاب اسلامي، 1372، ص 762-761.
[12]- يعقوبي، ابن واضح؛ پيشين، ص 142.
[13]- كوفي، ابن اعثم؛ پيشين، ص 764.
[14]- همان، ص 766-765.
[15]- مطهري، مرتضي؛ سيري در سيره ائمه اطهار، تهران، صدرا، 1384، چاپ 27، ص 85.
[16]- همان، ص 86.
[17]- مسعودي، علي بن حسين؛ التبيه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، علمي و فرهنگي، 1365، ص 278.
[18]- همان.
[19]- قمي، شيخ عباس؛ وقايع الايام، قم، صبح پيروزي، 1385، ص 287.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 80]