واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها - منشور اصولگرایی یکبار از سوی جبهه پیروان خط امام و رهبری در آستانه انتخابات شوراهای سوم تدوین شد. نسرین وزیری: اما پس از آن در اردیبهشت ماه سال 86، محمدرضا باهنر در کسوت دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین از تدوین منشور دیگری سخن گفت که دیگر اعضای جبهه پیروان از آن ابراز بیاطلاعی کردند. تدوین منشور جامع اصولگرایی از آن سال تا کنون مشمول مرور زمان شده و علیزغم تاکیدات پیاپی بر لزوم تدوین آن تا کنون عملیاتی نشده است. در حال حاضر علی مطهری نماینده اصولگرای تهران، معتقد است که چون انتخاباتی در پیش رو نیست، میتوان منشور اصولگرایی را فارغ از گرایشات سیاسی و بر اساس مواضع علمی و کارشناسی نوشت. پیشنهاد او این است که این منشور از مبانی فکری و سخنان امام (ره)، رهبری و استاد مطهری استخراج شده و در کنگرهای با حضور سران اصولگرا و نمایندگان گروههای اصولگرا به تصویب برسد. آنچه در پی میآید مشروح گفتوگوی خبر با این نماینده تهران است. *** مقام معظم رهبری اخیراً در جمع مسئولان نظام یکبار دیگر بر لزوم جذب حداکثری و دفع حداقلی تأکید کردند. ایشان سال گذشته نیز چنین تأکیدی داشتند. در این میان برخی معتقدند که دامنه جذب حداکثری همه طیفهای سیاسی کشور حتی مطرودین انتخابات ریاست جمهوری گذشته را نیز دربرمیگیرد اما برخی دیگر بر این باورند که با اینگونه افراد نمیتوان وحدت کرد. نظر شما در این مورد چیست؟به نظر من منظور مقام معظم رهبری جذب همه افراد است. حتی اگر کسی کافر شده باشد نیز ما مأمور به جذب او هستیم. از این رو جذب حداکثری افراد هیچ حد و مرزی ندارد. به عبارت دیگر، همانطور که درهای توبه به روی مسلمانانی که گناه کردهاند باز است، چهرههای سیاسی نیز میتوانند توبه کنند و مشمول این جذب حداکثری شوند. اما برخی بر این باورند که برخی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری گذشته، به کلی از دامنه نظام خارج شدهاند.حتی اگر این افراد از دامنه نظام خارج شده باشند راه بازگشت برای آنها باز است. البته به شرط آنکه آنها به اشتباهشان اعتراف کنند و اعلام کنند که به مبانی انقلاب پایبند هستند. فراموش نکنیم که پیامبر هم با ابوسفیان مذاکره کرد و با اینکه میدانست او به ظاهر ایمان آورده است، وی را در جرگه مسلمانان پذیرفت. به نظر شما در حال حاضر برای تحقق منویات رهبری در ایجاد وحدت میان گروههای مختلف چه باید کرد؟به نظر من باید ابتدا مبانی و اصول را به نحو جزئی مطرح کنیم و اعلام کنیم که هرکس آن مبانی را قبول دارد، در دایره نظام و انقلاب قرار میگیرد. اگر ما مبانی و اصول را دقیقاً معرفی کنیم، برخی اصولگرایان خارج از این دایره قرار میگیرند و اتفاقاً برخی اصلاحطلبان، در داخل دایره نظام و انقلاب واقع میشوند. به عبارت دیگر با تعریف اصول و مبانی، دامنه دستهبندیها تغییر میکند. اگرچه برخی معتقدند که این اصول تعریف شده است اما حتی در میان اصولگرایان نیز اختلاف تعریف از مبانی اصولگرایی وجود دارد. پیشنهاد شما برای رفع چنین اختلافی چیست؟من هم معتقدم که مبانی و اصول به طور دقیق مشخص نشده است و به همین دلیل برخی از این ابهام موجود سوء استفاده میکنند. این در حالی است که در سخنان امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری و استاد شهید مطهری این مبانی و اصول آمده است و باید گردآوری و تدوین شود. به این ترتیب روشن خواهد شد که برداشت ما از ولایت فقیه، آزادی بیان و عدالت اجتماعی و نوع برخورد با مسائل فرهنگی و مواردی از این دست چه خواهد بود. در حال حاضر ما مشکلات زیادی در این زمینه داریم. مثلاً رئیسجمهور که جزو اصولگرایان است به صراحت میگوید که اعتقادی به نظارت دولت بر مسائل فرهنگی ندارد. این در حالی است که چنین نظریهای برخلاف اصول انقلاب بوده و نزدیک به دیدگاه اصلاحطلبان است. مواردی از این دست نشان میدهد که ابهام در اصول و مبانی وجود دارد. چه کسانی متولی استخراج مبانی و اصول از سخنان امام و رهبری و استاد مطهری باید شوند؟برخی افراد مسلط به آراء این سه بزرگوار. مثلا چه کسانی؟شاید نیاز نباشد که از افراد خاصی اسم ببریم. نیازی هم نیست که این افراد اسلامشناس باشند اما باید مسلط به آراء امام، رهبری و شهید مطهری باشند تا بتوانند اصول و مبانی را از سخنان آنها استخراج کرده و مدون کنند و منشور اصولگرایی را ارائه دهند. به این ترتیب هرکس مواد منشور را قبول داشته باشد اصولگرا محسوب میشود و هرکس قبول نداشته باشد خارج از دایره اصولگرایی قلمداد میشود. در نتیجه جلوی بسیاری از سوءاستفادهها گرفته میشود. به نظر میرسد که چهرههای مورد وثوق همه اصولگرایان باید متولی تدوین چنین منشوری شوند که متن نهایی آن مورد تأیید همه گروههای اصولگرا باشد. به نظر شما چه کسانی دارای چنین وجههای در میان اصولگرایان هستند؟مهم نیست که چه کسانی این منشور را تدوین میکنند، مهم آن است که بعد از تدوین و ارائه آن، این منشور در کنگرهای با حضور اصولگرایان به بحث و بررسی گذاشته شده و نهایتاً به تصویب برسد. و در این کنگره چه کسانی حق رأی و تصویب منشور اصولگرایی را دارند؟سران اصولگرا و نمایندگان گروههای مختلف اصولگرا میتوانند این منشور را به تصویب برسانند. اگر هریک از گروهها نمایندگانی به چنین کنگرهای معرفی کنند تا در آن مبانی اصولگرایی به بحث علمی و فکری گذاشته شود و فارغ از گرایشات سیاسی به تصویب برسد، مشخص خواهد شد که چه کسانی واقعا اصولگرا هستند و چه کسانی خارج از حوزه اصولگرایی قلمداد میشوند. تجربه کار جمعی در اصولگرایان را در تشکیل شورای هماهنگی نیروهای انقلاب در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نهم شاهد بودیم. اگرچه در این شورا سران اصولگرا و نمایندگانی از تمامی گروههای اصولگرا حضور داشتند، اما نتیجه نهایی آن مورد تأیید این گروهها قرار نگرفت. فکر نمیکنید سرنوشت منشور اصولگرایی که در کنگره مدنظر شما به تصویب برسد، نیز چنین شود؟شورای هماهنگی نیروهای انقلاب برای انتخابات ریاست جمهوری نهم تشکیل شده بود که آقای احمدینژاد محصول آن را نادیده گرفت و به شکل مستقل کاندیدا شد. در حال حاضر که هیچ انتخاباتی پیش رو نیست، وقت مناسبی است تا کسانی آستینها را بالا بزنند و منشور اصولگرایی را تدوین کنند. اگرچه این سؤال تکراریست اما اصرار دارم که بفرمایید چه کسانی باید آستینهایشان را برای تدوین منشور اصولگرایی بالا بزنند؟هرکسی علاقهمند و مایل به این کار است باید وارد عمل شود و این مبانی را در اختیار همه قرار دهد. چه ضمانت اجرایی وجود دارد که پس از تدوین منشور اصولگرایی، تمامی اصولگرایان پایبند به مفاد آن باشند؟ وقتی همه گروههای اصولگرا نمایندگان واقعی خود را به کنگره اصولگرایی برای تصویب منشور اصولگرایی بفرستند و پای آن را امضا کنند باید از آن پس به این منشور به عنوان یک عهدنامه و مانیفست پایبند باشند. در غیر این صورت تنها کلیگوییهایی درباره مبانی اصولگرایی مطرح میشود که برداشتهای متفاوتی از آن خواهد شد. مثلاً در مورد اینکه آیا در غیر احکام حکومتی میتوان نظری برخلاف نظر رهبری داشت یا نه، مرز آزادی بیان چیست، به مسائل فرهنگی چگونه باید نگریست و مفهوم عدالت اجتماعی و راه وصول به ان چیست، اختلافنظرهایی به وجود میآید، کما اینکه در حالحاضر نیز چنین تشتتی در میان اصولگرایان مشهود است. البته برخی دوستان اصولگرای شما وجود چنین تشتتی را تکذیب میکنند و برخی دیگر معتقدند که اتفاقاً منظور رهبری از ایجاد وحدت در میان گروههای سیاسی، ایجاد وحدت بین خود اصولگراهاست. نظر شما در این مورد چیست؟مقام معظم رهبری نظری به این نوع دستهبندیها ندارند. ایشان بر وحدت با حفظ اصول تأکید دارند. بر این اساس اگر اصول زیرپا گذاشته شود، وحدت پسندیده نیست و اتفاقاً اختلافنظر با حفظ اصول ممدوح و پسندیده است و وحدت با نقض اصول، ناپسند است. بنابراین رهبری طرفدار هرگونه وحدتی نیستند، خواستار وحدت با حفظ اصول میباشند. کما اینکه در استفتایی که اخیراً درباره مرز التزام به ولایت فقیه از ایشان شد، فرمودند مرز التزام به ولایت فقیه، احکام حکومتی است. یعنی در مابقی مسائل ما آزاد هستیم که نظری متفاوت با نظر ولی فقیه داشته باشیم. به نظر من این استفتاء نقطه عطفی برای اصولگرایان است و آنها را دارای ابتکار عمل می کند. چرا تاکنون گامی برای تدوین منشور اصولگرایی برداشته نشده است؟بیتوجهی برخی افراد از یکسو و تمایل افراد فرصتطلب برای عدم شفافیت در مبانی و اصول علت اصلی بوده است. آنها از مقولههایی همچون ولایتفقیه به عنوان یک ابزار برای نیل به اهداف خود استفاده میکنند. مصداق افراد فرصتطلب در میان اصولگرایان چه کسانی هستند؟من کاری به مصادیق ندارم. تقریباً منظور بنده روشن است. *در ابتدای سخنانتان عنوان کردید که مطرودین انتخابات گذشته به شرط پذیرش اشتباهشان و پایبندی به اصول میتوانند مشمول جذب حداکثری شوند. این کار چطور امکانپذیر است؟گفتوگو بهترین راهحل است. باید به آنها هم امکان صحبت کردن داده شود. اما شنیدم که پس از سخنان اخیر مقام معظم رهبری مبنی بر جذب حداکثری ودفع حداقلی عده ای بدنبال این بودندکه اعلام اسم آقای خاتمی در رسانه ها ممنوع شوددر حالی که این دستور تا کنون شامل آقایان کروبی و موسوی میشد اگر این نکته صحت داشته باشد با نظر رهبری مبنی بر جذب حداکثری و دفع حداقلی منافات دارد. باید فضا داده شود تا آنها هم حرفهایشان را بزنند. البته باید به اتهاماتشان نیز در جای خودش رسیدگی شود. همان طور که باید به اتهام کسانی که زمینه این فتنه را فراهم کردند نیز رسیدگی شود. اما این نافی آن نیست که افراد بتوانند حرفشان را بزنند. به نظر من باید هیأتهایی مأمور گفتوگو با طرفین بحران پس از انتخابات شوند. شاید آنها حرفهای نویی داشته باشند. در هر حال به نظر بنده همه این مسائل قابل حل است. هیأتهایی که به آنها اشاره کردید باید از سوی چه کسانی باشد؟افرادی که حسن نیت دارند و دلسوز هستند، میتوانند متولی چنین گفتوگوهایی شوند، چرا که در اسلام نیز به آشتی دادن دو گروه مؤمن و به اصطلاح، اسلاح ذات البین توصیه شده است. به نظر شما چه کسانی باید در چنین هیأتهایی حضور داشته باشند تا حرفشان از سوی طرفین بحران انتخابات گذشته مورد پذیرش واقع شود؟نمیتوان از کسی نام برد. خود افراد باید چنین انگیزهای داشته باشند. بنده یک بار در سال گذشته از آیتالله مهدویکنی به عنوان چهره مورد وثوق طرفین نام بردم تا وارد عرصه شوند اما خود ایشان چنین انگیزهای نداشتند. به طور کلی مراجع تقلید، علمای سرشناس و چهرههای شناخته شده سیاسی میتوانند به عنوان اعضای هیأتهای گفتوگو با طرفین وارد عمل شوند. سال گذشته اموری همچون دعوت طرفین از آیتالله مهدویکنی و پذیرش نظر نهایی ایشان را به عنوان شرط حضورشان در عرصه میانجیگری مطرح کردید. در حالحاضر نیز ایشان چنین شرایطی برای ورود به عرصه دارند؟به نظر میرسد که آیتالله مهدویکنی تمایلی به حضور در عرصه ندارند. حضور در چنین عرصهای باید خودجوش و با تمایل شخصی باشد. اینکه عدهای ایشان را ترغیب کنند که میانجی شوند ولی خودشان انگیزهای نداشته باشند، کار جالبی نیست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 429]