واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: هلال ابرو
ما را به دعا كاش فراموش نسازند
رندان سحرخيز كه صاحب نفسانند
«پيامك» در دنياي ديني هم حضور يافته است. «اس.ام.اس.»هاي موبايلي يا پيامكهاي ردّ و بدل شده از سوي تلفنهاي همراه، اكنون به يك تلاش چشمگير رسانهاي تبديل شده است. اين بيت را در شبهاي ماه رمضان برروي صفحه تلفن همراه بسيار ديدهايم و خواندهايم. و نيز اينبيت:دعاي گوشهنشينان بلا بگرداند
چرا به گوشه چشمي به ما نمي نگري؟
البته هلال عيد سال 87 شمسي ناز نكرد و با اندكي تأخير نقاب از چهره برداشت، امّا در سالهاي پيشتر گويا از اين سخن حافظ ميتوانست حسن استفاده كند كه «يار ناز نمايد، شما نياز كنيد». و به همين سبب، جگرها خون ميشد تا معلوم شود كه بالاخره كدام روز عيد فطر است؟ وگاه از حسن اتفاق(!) در يك كشور نه در دو كشور، دو روز ميتوانست عيد فطر باشد. يك روز براي اين گروه و روز ديگر براي گروهي ديگر. يادش به خير باد آن سال، كه دوست صاحب ذوقي (عابس قدسي) در اثناي همين كشمكش، اين پيامك را فرستاده بود: بگذار پيش و پس بشود روز عيد فطرمن با هلال ابرويت افطار ميكنم!معمولاً در اين ميان، اهل طعن و طنز و طيبت هم فعّال ميشوند. و البته جاي شكرش باقي است كه طعن بهتر از لعن است و طنز خوشتر از نه طنز(!) و طيبت به مراتب پاكيزهتر از غيبت. به عنوان مثال اين پيامك را ملاحظه كنيد: «با تمام شدن ماه مبارك، درهاي رحمت خاصّ خداوند كه ويژهي رمضان است بسته ميشود...». تا اينجا خواننده پيامك، ميپنداشت كه با يك متن عرفاني و حزنانگيز و دلگداز روبروست. به همين اميد هم خواندن را ادامه ميداد. امّا ناگهان لبخند ميزد. درست در دنبالة همان جمله، چنين آمده بود: «... به هرحال از الآن به شما اطلاع دادم كه يك وقت لاي در نمانيد»!پيامك يكي از شاعران طنزسرا نيز جالب بود. جالب و در عين حال ظريف و نكته پرداز و معنادار. پيامك پرداز ما، همان است كه در سرودهي معروف ديگري گفته بود: «يك دست جام باده و يك دست زلف يار، پس من چگونه پيرهنم را عوض كنم»؟!... باري، مسيج يا پيامك رمضايي ناصر فيض، دلداري و تسلاّدهي به روزهخورانيست كه با عذر و بيعذر، آب و نان قاچاق ميل فرمودهاند:پاك است گناهي كه در انظار نكردي
خورديّ و به غير از خودت اصرار نكردي
امّيد كه فيضي ببري از قِبَل فطر
حتّي تو كه يك بار هم افطار نكردي!از سوي ديگر پيامرساني ديگر گفته است: «ماه رمضان را دوازده ماهه ببينيم. با ترك گناه، سرزدن به يتيمان، مهرباني با مردم، ديگران را در سفره خود سهيم كردن، رضاي خدا را در نظر آوردن، رنج و سختي را تاب آوردن، دروغ و دشمني و غيبت و تهمت را از ياد بردن». امّا در ميانه و بعد از ميانهي ماه رمضان كه برخي از گرسنگان و تشنگان راگاهي كم طاقتي و كژتابي دست ميدهد، اين پيامك طنزآميز هم لااقل با نشاندن شنونده بر سر سفره طنز، مخاطبش را قوّت قلب ميبخشد. ناگهان در پانزدهم رمضان: «فرا رسيدن ماه شوّال و عيد سعيد فطر را به شما روزهداران تبريك ميگويم! ديدي چه زود تمام شد؟ ـ امضاء: ستاد روحيّهدادن به روزهداران»!پيامك بعدي، توجه روزهدار را به سريال تلويزيوني «اغما» جلب ميكند كه هر شب در رمضان 86 شمسي پخش ميشد و شيطانك سريال در لباس اهل مذهب تا آنجا كه ميتوانست با كلمات و ادبيّات خاصّي، وسوسههاي ظاهراً روشنفكرانه را در دل پزشك بيمارستان القا ميكرد. ناگهان در پانزدهم رمضان: «عيد سعيد فطر مبارك! تعجب نكن. درست شنيدي. اوني كه توي رسالهها نوشته، مال عوامه. ولي تو فرق داري. نظر كردهيي. قربانت الياس»!الياس، نام جواني بود كه نقش شيطان ظاهرالصّلاح(!) را ايفا ميكرد و آدمهاي تحصيل كرده و هوشمندي مانند دكتر پژوهان را به راحتي و رواني، فيلم ميفرمود. البته در رمضان 86، علاوهبر «اغما»، سريالهاي ديگري هم با اسامي شكرانه و ميوه ممنوعه، توجه عموم بينندگان را به «صدا و سيما» معطوف ميكرد. هنرمندان بازيگر نيز نامهايي داشتند كه ورد زبان مردم بود. خصوصاً مجموعه «ميوه ممنوعه» و بازي هنرمندانهي علي نصيريان در نقش حاج يونس فتوحي و عشق شورانگيز وي به دختركي «هستي» نام، زندهكنندهي داستان تاريخي و عرفاني شيخ صنعان بود و در جهت جلب حواس بينندگان واقعاً بيشترين جاذبه را داشت. هر كدام از اين مجموعههاي تصويري به نحوي با مفهوم «گناه» ارتباط پيدا ميكرد. حالا اين پيامك منظوم را بخوانيد و ببينيد كه چگونه با همين سريال ها و با هنرپيشههايش رابطهي معنادار داشته است. نام شاعر را نميدانم امّا نام دوست را كه فرستندهاش اوست، ميدانم. پيامك عزيزخاني، چنين بود:ما غرق گناهيم ولي پاك سرشتيم
حسرت زدهي يك وجب از خاك بهشتيم
«شكرانه»ي زايل شدنِ حالت «اغما»از خوردن آن «ميوه ممنوعه» گذشتيمهر چند كه «الياس» بسي وسوسهها كرد
امّا چو «پري» بندهي خنّاس نگشتيمغفلت بكشد «يونسِ» جان در دل ماهيچون غمزهي «هستي» به دل مزرعه كشتيم
افسوس كه اين ماه مبارك به سر آمد
در دفتر اعمال، ثوابي ننوشتيم
البته اينهم حرفي است كه گفتهاند: هركس، ماه مهماني خداوند را در ظرفيّت كوچك و بزرگ وجود خودش معنا ميكند. و معروف است كه ناصرالدين شاه هميشه ميفرموده است: «كي باشد ماه مبارك رمضان بيايد و ما يك شكم سير زولبيا باميه بخوريم». خَلَّدَاللّه مُلكَه و سلطانَه!* دريچه 13 مهر 87 (فطريّه فرشتگان) ستون دوم، بخش چهارم، سطر چهارم، «اَه» صحيح است. (الف مفتوح، نه آي با كلاه).* دريچه 6 مهر 87 (شب شعر شاتيلا) ستون دوم، بخش پنجم، سطر يكم، «اِغمِس» صحيح است. اغمس يد يك في دمي، دستهايت را در خونم فرو كن.
يکشنبه 14 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]