واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: گزارش ايسنا از مشكلات بخش قلب بيمارستان قائم(عج) مشهد؛ وجود سوسك در بخش قلب! و گلايه بيماران: اينجا از آرامش و بهداشت خبري نيست بهداشت اينجا صفر است
خبرگزاري دانشجويان ايران - مشهد
سرويس: شهرستانها
بخش قلب بيمارستان قائم مشهد راهرويي است كه شايد روزگاري سفيد بوده، اما امروز تيره و شكسته به نظر ميرسد، بيماراني كه در اتاقهاي دو طرف راهرو بستري هستند، اغلب دل خوشي از وضعيت بيمارستان ندارند، ساختمان بيمارستان خيلي قديمي و خراب است، گچ و رنگ ديوارها جابجا ريخته و نمايي ناجور و نامتناسب و زشت برجا گذاشته است. تقريبا همه درها شكستهاند، حتي چهارچوب درها نيز قديمي و خراباند و گويا سالهاي زيادي قاب درهاي بخش قلب بيمارستان قائم بودهاند. توري پنجرهها پاره و سوراخ شده و ديوارها ترك برداشتهاند.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، منطقه خراسان، شك ميكنم اينجا واقعا بيمارستان است يا يك اثر تاريخي تخريب شده، كليد و پريزها شكسته و قديمياند، خيلي از آنها چسبكاري شدهاند تا باز هم بتوانند حداقل تا 10 الي 15 سال ديگر چراغهاي بخش قلب را روشن كنند. بعضي از لامپها و مهتابيها شكستهاند و بعضيهاشان قاب ندارند.
پرونده بيماران در كيسهاي متصل به تخت قرار گرفته، فكر ميكنم به استانداردهاي جهاني بيمارستانها و بخش قلب بيمارستان قائم؛ تمام بخش سن زياد و عدم رسيدگي را فرياد ميزند.
سطل مخصوص زبالههاي عفوني در هر اتاق ظرفي است كه روي آن نوشته شده "خطر عفونت" و به طور خندهداري كنار دستشويي هر اتاق آويزان است؛ معلوم است كه امنيت و بهداشت بيمارستان خيلي بالاست!
از هر كسي كه درباره بخش قلب ميپرسم "سوسك" اولين چيزي است كه از آن حرف ميزند و ميگويد: چطور مگر شما خودتان سوسكها را نديديد؟
يكي از پرستارها روي ديواري كه رنگش ريخته و ترك برداشته است آب ميريزد و ميگويد: الان سوسكها ميآيند بيرون!
اتاق لباسها، دخمهاي است كه لباسهاي چروك را كنار هم گلوله كردهاند. هيچ كدام تا نشده نيستند، چه برسد به اين كه داخل كيسه فريزر و مرتب قرار گرفته باشند.
از يكي از بيماران خندان بخش درباره مشكلات و وضعيت بيمارستان ميپرسم كه پاسخ ميدهد: از چه بگويم؟ از توالت فرنگي كه يك هفته خراب است و هرچه اعتراض كردهايم فايده نداشته يا از درد و عذابي كه ميكشيم.
برايم از شبهاي بيمارستان ميگويد كه سوسكها توي ليوانها، ظرفها و غذاهايي كه بيرون ميگذارند رژه ميروند، ميگويد: اينجا براي همه بيماران فقط 2 تا يخچال داريم.
اين بيمار كه 25 روز در اين بخش بستري است و به گفته خودش 20 ليوان خون از ريهاش خارج كردهاند، در نگاهش كوهي از صبر و صميمت است. خودم را مقايسه ميكنم كه حتي يك ساعت هم تحمل بيمارستان را ندارم، با او كه 25 روز روي اين تخت رو به ديوارهاي ريخته و پنجرههاي كثيف و سقف ترك خورده دراز كشيده است و صبورانه از زحمات پزشكها تشكر ميكند و از پرستار گلايه دارد.
ميپرسم چه حرفي با رييس بيمارستان داريد؟ بغضش ميتركد، گريه ميكند. تحمل گريه مردانهاش برايم سخت است ولي او ميگويد: خيلي حرفها با رييس بيمارستان دارم، با رييسي كه اصلا رييس نيست.
وي ادامه داد: يك مسوول بايد وجدان كاري داشته باشد و به گفته دكتر شريعتي تنها محكمهاي است كه نياز به قاضي و دادگاه ندارد آقاي رييس فقط يك دقيقه چشمهايت را ببند و با خودت فكر كن چه كار كرده و چه كار نكردهاي؟ چند بار به بيمارستان و بيماران سر زدهاي؟ وجدان همه چيز را به تو ميگويد.
دستش را كه تمام آن كبود و خوني است، نشانم ميدهد و ميگويد: در يكي از بيمارستانها شلنگ اكسيژن خوابيد و اگر خودم با دندان آن را راست نميكردم، خفه شده بودم.
از آسم و حساسيتش به دود سيگار ميگويد و اين كه يك نفر هميشه داخل دستشوييهاي بخش، سيگار ميكشد و او هم بيبهره نميماند.
و ادامه ميدهد: بيمار احتياج به محبت و مراقبت و روحيه دارد وقتي اين همه استرس و ناراحتي به بيمار وارد ميشود، تمام درمانها و داروها بيفايده است. بيمارستان جايي است كه بيمار ميآيد تا خوب شود نه اينكه بدتر شود.
اين بيمار در پايان صحبتهايش به خبرنگار ايسنا ميگويد: اين صحبتها را به گوش مسوولان برسانيد، خصوصا به كساني كه خيلي شعار ميدهند.
يكي ديگر از بيماران به وضعيت شلوغ و آشفته بخش قلب اشاره ميكند و ميافزايد: در بخش قلب كمي آرامش و سكوت خيلي مهم است و بيمار بايد بتواند با يك قرص آرام بخش راحت بخوابد، ولي اينجا از آرامش خبري نيست.
ميگويد: بهداشت اينجا صفر است، دستشوييها افتضاح است و سوسك و موشها فراوانند، از سقف دستشوييها آب چكهچكه روي سرمان ميريزد.
اين بيمار كه از امكانات و نحوه رسيدگي پرستارها راضي است، به خبرنگار ايسنا _ منطقه خراسان ميگويد: 12 سال پيش كه اينجا آمدم، همه چيز مثل امروز بود، حتي بخش از نظر وضعيت غذا بدتر شده است و غذاها تكراري است. صبح يك تكه نان سنگك و پنير بيمزه به ما ميدهند در حالي كه رژيم غذايي هر بيمار بايد متناسب با شرايط همان بيمار باشد.
وي ميافزايد: تا وقتي خودمان نگوييم هيچ كس لباسها و ملحفهها را عوض نميكند.
اين بيمار ادامه ميدهد: لازم است حداقل يك نيمكت براي همراهي بيماران بگذارند، نه اينكه شرايط طوري باشد كه مادرم روي چهار پايهاي بنشيند كه من با آن دستشويي ميروم.
بيمار ديگري از غذاهاي بيمارستان كه قابل خوردن نيست و بوي بدي دارد، شكايت ميكند و ميگويد: وقتي من از ccu به بخش منتقل شدم، لباسي برايم آوردند كه هنوز چسبهاي بيمار قبلي روي آن بود.
از او ميپرسم چه توصيهاي براي مردم دارد تا دچار بيماريهاي قلبي نشوند كه در جوابم ميگويد: خيلي از كساني كه به اورژانس مراجعه ميكنند ناراحتي قلبي دارند، همه ناراحتيهاي قلبي به خاطر اعصاب ناراحت، فشار زندگي و روحيه خراب است.
اين بيمار ادامه ميدهد: پسرم تازه از سربازي آمده و بيكار است. بهر حال من هم يك مادرم و نگراني زيادي از بابت او دارم، كه در نهايت باعث نارحتي قلبم مي شود.
بخش قلب بيمارستان قائم را با ديوارهاي در حال ريزش و درهاي شكسته و سوسكها و كثيفياش ترك ميكنم و به بيماران مهرباني فكر ميكنم كه دلهايشان آن قدر بزرگ است كه ترك برداشته و تاب غم و غصه را ندارد. اشكهاشان زود جاري ميشود و نگراني پسرشان قلبشان را شكسته است.
انتهاي پيام
شنبه 13 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]