واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: 1- همه مسلمین قائلند که دراین دنیا روح با بدن جسمانی است.
2- ونیز همه متفقند که در عالم برزخ روح با بدن مثالی است.
3- ونیز دراین جهت که در روز قیامت روح زنده است اتفاق دارند.
4- ولی اختلاف در معاد جسمانی است یا روحانی؟
مشائین :( بو علی سینا و..) قائل هستند که معاد فقط روحانی است. زیرا با مرگ عین بدن دنیوی از بین میرود و اعاده معدوم عقلا محال است. یعنی امکان ندارد که زمان قیامت به زمان دنیوی برگردد.
اشراقیین: (شیخ اشراق سهروردی و..) قائلند به بدن مثالی درقیامت به همون دلیل مشائین.
صدرالمتالهین: معاد هم جسمانی وهم روحانی است.
این دو قول را رد میکند. اما قول اول زیرا آیات متعدد داریم که مثل همین بدن در روز قیامت زنده میشود.
واما رد قول دوم به اینکه : دو مثل از نظر عقلی امکان نداره که در تمام ویژگی مثل هم باشند زیرا دراین صورت یکی میشوند ولازمه مثل بودن دوچیز است. ودو چیز هم ما به الامتیاز میخواهد.
ولی ملاصدرا قائل به اعاده عین بدن دنیوی هست .
( اصولا اگر معاد روحانی بود آیات احیاءالموتی در روز قیامت بی معنی بود زیرا روح که نمیمیرد همیشه هست. چون مجرد است از ماده.
با توضیح و دلائل ملا صدرا
1- شی بودن بدن به صورتش هست نه به ماده اش
مثلا شما گل را به آجر تبدیل کردید همزمان هم گل هسا از نظر ماده وهم آجر هست از نظر صورت وهیئت. با دو حیث یک چیزدو چیز میشود .
همانطوریکه تخته را تخنه میگوئیم از جهت تخته بودن نه چوب بودن. وانسان هم انسان است از جهت انسان بودن نه جسد بودن
2- تشخص شی به شخصیتش هست نه به عوارزش مانند انسان زمان جوانی وپیری که هر دو یک انسانند
3- اشتداد وجودی وطول هم بودن . زیرا واحد شخصی دارای درجات متفاضله هست ودارای شدت وضعف هست. پس صورت برزخی و اخروی شدیدتر از این صورت دنیوی است (نه ماده ) بالحرکه الجوهری و مباینتی هم نیست. مانند یک انسان که دارای قوای فراوان رحمانی – شیطانی- ترس –شجاعت و..غیره دارد اما فقط یک نفس بیشتر نیست.
4-صورت =مابه الشی بالفعل .وماده = مابه الشی بالقوة
وفعلیة الشی هوالشی والمادة لیس هو الشی .پس ماده هر شی حامل صورت شی است که درحقیقت ماهیت شی را میرساندو نیاز صورت به ماده بدلیل ناقص بودن جوهریت صورت است مثل طفلی که نیاز به گهواره دارد ولی گهواره داخل وجزء قوام وجود شی نیست ولذا خصوصیت ماده برای صورت معتبر نیست بلکه همین قدر که بتواند حامل صورت باشد کافی است مادامی که اعتبار حملیت را داشته باشد. وچه بسا صورت به حدی میرسد که دیگر نیازی به حامل (ماده)ندارد مانند بی نیایی کودک به گهواره بعد از بزرگ شدن. .پس نفس (صورت) همون صورت اخیر است . حالا با هر جسدی که معیت داشته باشد اگر چه با اون جسد اولیه تفاوت دارد ولی هئیت و شکل آن محفوظ است. و به همین دلیل است که هر کس پیامبر ما را درخواب دید خطا نکرده لذا پیامبر فرمود : من رانی فی المنام فقد رانی فان الشیطان لایتمثل بی . هر کس منو درخواب دید پس منو حقیقتا دیده زیرا شیطان به صورت من در نمی اید . لذا در یک شب هزار نفر پیامبر را در خواب ممکن است ببینند هر کس هم ممکنه با صورت خاصی ببیند مثلا یکی پیامبر را خندان ببیند ویکی ناراحت و.. در حالی که جسد عنصری اولیه ودنیوی پیامبر مقیدبه مرتبه خاص است که مدفون درمدینه استبا برای عبرت به وحدت نفس است و این بودن نفس .(1)
بعبارت دیگر :
1- چنانچه ذرات وسلولهای بدن انسان درطول عمر درهمین دنیا بارها تغییر میکنند و صفات خود از جمله رنگ و قیافه و..را به سلولهای تازه میدهند. پس انسان با همون صفات قبلی هست هرچند اون ذرات مای قبلی از بین رفت.
2- روح وجسم درهم تاثیر متقابل دارند. مانند تاثیر سرخی صورت ا ز ترس و... وروح بدون جسم امکان ندارد پرورش یابد وبه کمال برسد یا.. مگر با مرکبیت جسم .
3- انسان از تک سلول اولیه وتقسیم آن به دوتا و چهار تا و.. پدید آمد. پس هر یک از سلولهای بدن انسان شعبه ای از اون تک سلول اولیه است و در روز قیامت نیز اون سلول اولیه از بین نمیرود حتی اگر بدن دنیوی غذای فرد دیگری گردد یا سوخته شود ویا... با این بیان شبهه آکل وماکول هم براحتی پاسخ داده میشود.(2)
با این بیان همه آیات درباره معاد حسمانی تفسیر و ترجمه صحیح میشود.
نتیجه اینکه. معاد با همین بدن جسمانی است بعینه (به صورت و هئیت) ونه به بدن عنصری مادی (چون زمان اون بدن با این بدن از نظر ماده فرق دارد) ونه بدن مثالی زیرا متماثلان فردان متشارکان فی الماهیه ولی درهویت وعینیت فرق دارند)
پی نوشت:
1- ر.ک. شرح منظومه حاجی سبزواری ج5ص 332 تا 340
2- تفسیر نمونه ج2 ص 233
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 398]