واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: امام علی علیه السلام و حقوق بشر
و سواء لدی الحقیقه و التاریخ اعرفت هذا العظیم ام لم تعرفه ، فالتاریخ و الحقیقه یشهد ان انه الضمیر العملاق الشهید ابوالشهداء علی بن ابیطالب صوت العداله الانسانیه و شخصیه الشرف والخالده ... و ماذا علیک یا دنیا لوحشدت قواک فاعطیت فی کل زمن علیا بعقله و قلبه و لسانه و ذی فقاره .
امام علی علیه السلام محصور و منحصر به زمان خودش نبوده و نیست . او امام همه زمانها و همه انسانها د رطول تاریخ است . او در زمان حکومتش حقوق بشر را به طور عملی نهادینه کرد و علاوه بر تبیین جایگاه انسان و حقوق او ، عدالت و حقوق بشر را تحقق بخشید وبا وجود تحمیل سه جنگ خانمان برانداز و نسبتا طولانی معنای حقوق بشر و مفهوم عدالت را جامه عمل پوشاند به طوری که مورخین نوشته اند : ما اصبح بالکوفه احد الا تاعما ان ادناهم منزله لیاکل البر و یجلس فی الظل و شرب من ماء الفرات .
و در مورد رعایت حقوق اقلیت های دینی با لحنی عجیب به کارگزارانش برخورد می کرد و رسیدگی نکردن و رعایت ننمودن حقوق مردم را در حکومت اسلامی غیر منتظره و شگفت می دید :
« مرشیخ مکفوف کبیر یسال ، فقال امیر المومنین علیه السلام ما هذا؟ قالوا یا امیر المومنین نصرانی . فقال علیه السلام : استعملتموه حتی اذا کبر وعجز منعتموه ؟! انفقوا
علیه من بیت المال. »
و در مورد زندانی و حقوق او به شدت مراعات می کرد : وقال ان علیا علیه السلام کان بطعم من خلد فی السجن من بیت مال المسلمین .و قال علیه السلام اطعام الاسیر و الحسان الیه حق واجب و ان قتلته من الغد.(وسائل الشیعه 11/69)
واین دستور را با اعمال وحشیانه مدعیان حقوق بشر در زندانهای ابوغریب و گوانتانامو مقایسه کنید تا به اوج عدالت ، علم و فرهنگ حقوق بشر در مکتب آن بزرگوار پی ببرید.
و از این بالاتر که در مورد قاتل خودش که زندانی بود و از سوی مردم سخت مطرود و مغضوب و در خطر بود ، چنین سفارش می فرمود: « فلما ضربه عبدالرحمان بن ملجم لعنه الله بالسیف علی ام راسه فوقع علی رکبته و حمل علیه السلام حتی افاق ثم قال للحسن و الحسین علیهما السلام : احسبوا هذا الاسیر و اطعموه و اسقوه واحسنوا اساره .»
و فی اخر فلما افاق ناوله الحسن علیه السلام قعبا من لبن و شرب منه قلیلا ثم نجاه عن فمه و قال احملوه الی اسرکم . ثم قال للحسن علیه السلام بحقی علیک یا بنی الا ماطیبتم مطعمه و مشربه و ارفقوا به الی حین موتی و تطعمه مما تاکل و تسقیه مما تشرب حتی تکون اکرم منه .»
واین تحقق بخشیدن به مکتب عدالت علوی است که در سخت ترین حالات و خطر مرگ حقوق بشر را به شدت مراعات می فرمود و به یارانش تاکید می کرد برخلاف آن عمل نکنند. به این جمله تکان دهنده وجاودانه حضرت توجه کنید : « والله لان ابیت علی حسک السعدان مسهدا او اجر فی الاغلال مصفدا احب الی من القی الله و رسوله یوم القیامه ظالما لبعض العباد و غاصبا لشی من الحطام ... والله لو اعطیت الاقالیم السبعه بما تحت افلا کها علی ان اعصی الله فی نمله سبلها جلب شعیره ما فعلته»
نکته مهم در سیره امام علی علیه السلام این است که بیت المال و غنائم را به طور مساوی تقسیم می فرمود و حقوق توده مسلمانان را به خاطر افزون خواهی گروهی از خواص تضعیع نمی کرد و در مقابل آنها قاطعانه می ایستاد . به این حدیث زیبا و تکان دهنده در این باره توجه فرمایید:« ان علیا علیه السلام امر عمار بن یاسر و عبیدالله بن ابی رافع و ابا الهیثم بن التهیان ، ان یقسموا مالا من الفی بین المسلمین و قال : اعدلوا بینهم و لا تفضلوا احدا علی احد . فحسبوا فوجدوا الذی یصیب کل رجل من المسلمین ثلاثه دنانیر فاتوا الناس . فاقبل علیهم طلحه و زبیر و مع کل واحد ابنه فدفعوا الی کل واحد منهم ثلاثه دنانیر . فقال طلحه و الزبیر : لیس هکذا یعطیناعمر، فهذا منکم و عن امر صاحبکم؟قالوا هکذا امرنا امیر المومنین علیه السلام ، فمضیا الیه فوجداه فی بعض احواله قائما فی الشمس علی اجیر له یعمل بین یدیه فقال له :
تری ان ترتفع معنا الی الظل ، فقال نعم ، فقال له : انا اتینا الی عمالک علی قسمه هذا الفی فاعطونا کما اعطی سائر الناس ، قال : «فما تریدان ؟» قالا : لیس کذلک کان یعطنا عمر، قال : «فماکان یعطیکما رسول الله؟» فسکتا . فقال :«الیس کان النبی یقسم بین المسلمین بالسویه؟ » قالا : نعم . قال :« فسنه رسول الله اولی بالاتباح عندکمال ام سنه عمر ؟» قالا: سنه رسول اللله ولکن لنا یا امیر المومنین سابقه و عنا و قرابه ، فان رایت ان لا تسوینا بالناس فافعل . قال :« فقرابتکما اقرب ام قرابتی ؟» قالا: قرابتک . قال :«و دفعناوکما اعظم ام عنانی؟ » قالا: بل انت یا امیر المومنین اعظم عنا.قال :« فوالله ما انا و اجیری هذالمال ان بمنزله واحده » و او مابیده الی الاجیر الذی بین یدیه ... الخبر.
محور اصلی این مقاله توجه به یک نکته مهم در سیمای عدالت علی علیه السلام و تجلی حقوق بشر در حکومت آن حضرت و الگو گرفتن حاکمان بشری در طول تاریخ از آن بزرگوار است و ان نکته حساس که زیربنای تحقق عدالت و حقوق بشر در دنیاست ، اعتقاد به خدا و توجه به دستورهای الهی در مورد رعایت حقوق ا نسانها در نزد حاکمان جامعه می باشد. یعنی اگر رهبران کشورها خود را در برابر خداوند مسئول بدانند و بندگان خدا را امانت های پروردگار و عیال الله تلقی کنند که باید حقوق آنها را اداکرده و اگر کوتاهی کنند در پیشگاه او مواخذه خواهند شد، عدالت اجتماعی تحقق یافته و حقوق بشر به طور کامل استیفا خواهد شد.
اینکه ما امروز در دنیا و کشورهایی که مدعی دموکراسی و رعایت حقوق بشر هستند این همه ***** و ظلم و حق کشی می بینیم به خاطر این است که اعتقاد به خدا و توجه به پاداش وعقوبت الهی از بین رفته است و سردمداران یاغی وطاغی و استعمارگر در فکر جاه طلبی و ثروت اندوزی هستند.
در این باره مطلبی در کتاب « الامام علی صوت العداله الانسانیه » از ادیب و دانشمند لبنانی آمده است که وقتی می خواهد از امیرالمومنین ستایش کند و زندگی او را در این مورد تحلیل و تفسیر نماید می گوید: « فالایمان عند علی کان نابعا من اصوله الانسانیه ومن نظرته العامه الی الحیاه والوجود...»
در واقع عدالت و رعایت حقوق بشر را منتسب به انسانیت و نشات گرفته از پایگاه بشری می داند . یعنی خاصیت بشر بودن ، عادل بودن و رعایت حقوق دیگر انسانهاست در حالیکه مطلب عمیق تر از این است و ان اینکه ایمان علی علیه السلام به خدا و روز جزا منشا رعایت حقوق بشر و اجرای عدالت بوده است که اینک شواهد آن تقدیم می گردد:
1- «... اما و الذی فلق الحبه و برا النمسه لولا حضور الحاضر و قیام الحجه موجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء الا یقار و اعلی کظه ظالم و لا سغب مظلوم لالقیت حبلها علی غاربها و لسقیت اخرها بکاس اولها...» خطبه 3
همان طور که ملاحظه می کنید امام در این فراز از خطبه ، علت پذیرش خلافت را پیمان الهی در رابطه با رعایت حقوق مظلومان معرفی می کند یعنی اگر امر و فرمان خدا در این مورد نبود خلافت را نمی پذیرفت .
امام نفرمود که من برای اقامه نماز و روزه وتهذیب اخلاق ، خلافت را پذیرفتم ، بلکه برای اینکه جلوی پرخوری و ***** و سوءاستفاده ستمگران و م*****ان را بگیرم و گرسنگی و محرومیت مظلومان را برطرف کنم و این کار به انگیزه فرمان الهی است .
2- آنگاه که درباره ایتام و رسیدگی به حقوق و اوضاع زندگی آنان سفارش می کند و یا درمورد رعایت حقوق همسایگان هشدار می دهد . از پایگاه اعتقاد به خدا و نظارت فرمان الهی سخن می گوید:«...الله الله فی الایتام فلا تغبوا اخواههم و لا تضیعوا بحضرتکم . و الله الله فی جیرانکم فانهم وصیته نبیکم .مازال یوصی بهم حتی ظننا انه سیورثهم »
و از همه مهمتر پس از انکه ابن ملجم آن حضرت را ترور می کند ، حضرت دستور میدهد و تاکیدمی کند قاتل را مثله نکنند زیرا پیامبر اکرم از این کار بر حذر داشته است یعنی حتی رعایت حق قاتل خویش را به دستور خدا و پیامبر سفارش می کند:
« انظروا اذا انا مت من ضربته هذه ، فاضربوه ضربه بضربه و لاتمثلوا بالرجل فانی سمعت رسول الله یقول : ایاکم و المثله ولو بالکلب العقور »
3- «... و اشعر قلبك الرحمه للرعيه والمحبه لهم و اللطف بهم و لاتكونن عليهم سبعا ضاريا تغتنم اكلهم فانهم صنفان : اما اخ لك في الدين او نظير لك في الخلق ...»
نكته مهم در رعايت حقوق بشر در حكومت علوي آن است كه همه افرادي كه تحت پوشش اين حكومتند اعم از مسلمان و غير مسلمان نه تنها در موارد رسمي وعمومي برابرند حتي از نظر ابراز رحمت و محبت و لطف هم از حاكم اسلامي بايد برخوردار باشند و اخوت اسلامي چونان بندگي خدا و مخلوق الهي بودن جزء نظام حكومتي اسلامي و علوي مي باشد كه مثل اعلاي حقوق بشر است .
و آن گاه پس از بيان مطالبي در اين باره به نكته اصلي و زيربنايي مساله توجه مي دهد كه ا گر قدرت حكومت تو را بر جاه طلبي و افزون خواهي وسوسه كرد تا از اين طريق حقوق مردم زير پا قرار گيرد ، عظمت الهي را مجسم كن تا از اين فكر شيطاني نجات يابي :
«و اذا احدث لك ما انت فيه من سلطانك ابهه او مخيله فانظر الي عظم ملك الله فوقك و قدرته منك علي ما تقدر عليه من نفسك ، فان ذلك يطامن اليك من طماحک و يكف عنك من غربك ...»(نامه 53)
آري ! آن چه مانع از رعايت حقوق بشر مي شود آن است كه حاكم خود را صاحب اختيار و مالك رقاب مردم بداند و حقي براي آنان قائل نباشد . نگاه و توجه به عظمت خداوند و حاكميت مطلق او بر همه به ويژه بر حاكمان جلوي اين خود كامگي و تضعيع حقوق مردم را مي گيرد.
4- «... انصف الله وانصف الناس من نفسك ومن خاصه اهلك ... فانك الا تفعل تظلم و من ظلم عباد الله كان الله خصمه دون عباده ومن خاصمه الله ادحض حجته ... و ليس شي ادعي الي تغيير نعمه الله و تعجيل نقمته من اقامته علي ظلم ،فان الله سميع دعوه المضطهدين و هو للظالمين بالمرصاد.»
آري ظلم به بندگان خدا و تضعيع حقوق آنان در واقع ظلم به خدا و تضعيع حقوق الهي است و خداوند ظالم را رها نمي كند و خصم او خواهد بود.
يعني ا صل اصيل در جلوگيري حاكم از ظلم و ***** نهي و مواخذه شديد الهي است .
5-«... ثم الله في الطبقه اسفلي من الذين لاحيله لهم من المساكين و المحتاجين واهل البوسي و الزمني فان في هذه الطبقه قانعا و معترا و احفظ الله ما استحفظك من حقه فيهم ...ثم اعمل فيهم بالعذار الي الله يوم تلقاه ... فاعذر الي الله في تاديه حقه اليه ...» (نامه 53)
جمله مهم مورد شاهد اين است كه رعايت امر الهي است كه حاكمان را به اداي حقوق مردم وادار مي كند و از همه مهمتر آنكه براي روز قيامت بايد در برابر دادگاه عدل الهي عذر و دليلي داشته باشد كه آيا حقوق مردم را ادا كرده است يا خير ؟ و اين اصل بسيار حساس و زير بنايي در تحقق عدالت و رعايت حقوق بشر است اگر حاكمان جامعه ها به اين مطلب اعتقاد داتشته باشند كه در روز رستاخيز بايد در رابطه با حقوق مردم به خداوند پاسخگو باشند قطعا رعايت خواهند كرد.
6- رعايت حقوق مردم برا ي حاكمان افضل طاعات و عبادات است كه خطاب به مالك اشتر چنين مي فرمايد:
«... ثم امور من امورك لابد لك من مباشرتها ؛ منها اجابه عمالك بما يعيا عنه كتابك ... واجعل لنفسك فيما بينك وبين الله افضل تلك المواقيت .»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 518]