واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: ازدواج اجباري، يعني پايان زندگي
يك دختر 15ساله وقتي متوجه شد والدينش با دريافت 10 ميليون قصد دارند او را به عقد مردي 60ساله درآورند از خانه فرار كرد.
به گزارش امين جامعه (ارگان ناجا)، علي دلداري، داديار دادسراي جنايي تهران با اشاره به اين خبر به «امينجامعه» گفت: يك هفته پيش والدين دختر 15سالهاي به نام «مرجان» با مراجعه به دادسراي جنايي با ارايه شكايتي عنوان كردند، فرزند آنها به دلايل نامعلومي از خانه فرار كرده است و در اين مدت تلاشها براي يافتن او بينتيجه باقي مانده است.
به دنبال اين شكايت دستور قضايي براي بررسي و تحقيق درباره پيدا كردن دختر فراري از خانه صادر و پرونده به شعبه 11 پليس آگاهي تهران ارجاع شد.
با بررسي و تحقيق مقدماتي از سوي ماموران مشخص شد اين دختر از چندي پيش به جوان 24سالهاي كه كارگر يك كارخانه است علاقهمند بوده و با وجود آنكه اين جوان در 3مرحله مرجان (دختر فراري) را از خانوادهاش خواستگاري كرده، اما به دليل آنكه شرايط مناسب مالي نداشته، والدين دختر 15ساله با اين ازدواج مخالفت كردهاند.
رازگشايي
نماينده دادستان در دادگاه كيفري استان تهران اضافه كرد: با به دست آمدن اين سرنخ جستوجو براي يافتن دختر جوان آغاز شد و اين فرضيه كه ممكن است دختر فراري به همراه جوان مورد علاقه خود متواري شده باشد، قوت گرفت.
با شناسايي اين جوان معلوم شد وي نيز همزمان با فرار دختر 15ساله محل سكونت خود را ترك كرده و حتي در محل كار خود نيز حاضر نميشود. با مشخص شدن اين موضوع در مرحله بعدي از تحقيقات خواهر اين جوان (كه هويت وي نادر اعلام شده بود)، مورد شناسايي قرار گرفت و با دستور نيابت قضايي و رفتن ماموران به محل سكونت خواهر فرد مظنون، دختر فراري به همراه اين جوان دستگير و براي تحقيقات به دادسراي جنايي منتقل شدند.
ازدواج اجباري
دلداري تصريح كرد: با تحقيق از دختر 15 ساله وي در حالي كه به شدت ميگريست، گفت: والدينم از شرايط خوب مالي برخوردار نيستند. من و نادر به يكديگر علاقهمند بوديم و قصد ازدواج داشتيم، اما والدينم به خاطر آنكه وي يك كارگر ساده بود، با اين ازدواج مخالف بودند.
مرجان افزود: در حالي كه درگيري ميان من و والدينم براي ازدواج با نادر ادامه داشت، متوجه شدم يكي از دوستان پدرم كه مرد 60 سالهاي است با فريب پدرم در مقابل پرداخت 10ميليون تومان مرا از والدينم خواستگاري كرده است و آنها نيز اين درخواست را پذيرفتهاند. وي ادامه داد: با شنيدن اين موضوع تصميم به فرار از خانه گرفتم و پس از بازگو كردن موضوع به نادر هر دو تصميم به فرار گرفتيم.
داديار جنايي در ادامه بيان كرد: پس از اظهارات دختر فراري از خانه والدين او به دادسرا احضار و تحقيق از آنها آغاز شد.
پدر اين دختر در تحقيقات گفت: من به فرزندم علاقه دارم و همه در آرزوي سعادت و خوشبختي فرزند خود هستند. زماني كه نادر يعني همان كارگر جوان به خواستگاري آمد، متوجه شدم او نيز توانايي نگهداري از دخترم را ندارد، زيرا حقوق او كفاف يك زندگي ساده را نميدهد.
وي افزود: نميخواستم دخترم همچنان در زندگي با مشكلات روبهرو شود، به همين دليل با خواستگاري وي مخالفت كردم.
پدر اين دختر ادامه داد: يكي از دوستانم كه از قديم با او رفت و آمد دارم، همسر خود را چند سال پيش از دست داده بود و از توانايي و امكانات خوب مالي برخوردار بود. به همين دليل به درخواست او مبني برخواستگاري رضايت دادم و قرار بود او 10 ميليون تومان براي خريد جهيزيه به من پرداخت كند و...
به دنبال اين اظهارات دستور قضايي لازم در اين ارتباط صادر و پرونده براي ادامه تحقيقات به پليس آگاهي ارسال شد.
سه شنبه 9 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 157]