واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: مرگ پل نيومن خاموشي آخرين ستاره كلاسيك
با يادداشتي از جمشيد ارجمند
آرش خوشخو ؛شار آخر را با چوب بيلياردش زد و گفت؛ «مي دونيد چيه؟ من بهترينم، حتي اگر اين بازي را ببازم، بازم بهترينم.»
معروف است كه پل نيومن موفقيت سينمايي اش را مديون مرگ زودهنگام جيمز دين است. بسياري از نقش هايي كه او را به شهرت رساند براي قامت جيمز دين دوخته شده بود. نيومن با فيزيكي مشابه با جيمز دين، ياغي بي هدف را شكل و شمايلي متفاوت تر بخشيد. آن حس ترحم خواهي و خودخواهي نوجوانانه كه در بازي جيمز دين موج مي زد، در كاراكتر پل نيومن با نوعي اعتماد به نفس وحشيانه تعديل مي شد. ظرفيت بالقوه او براي نمايش بزهكاري بدون آنكه نفرت تماشاگر را برانگيزد او را بازيگر ايده آل تمام فيلمسازان چپگرايي كرد كه از دريچه سينما به نقد جامعه امريكايي مي پرداختند. در فيلم هايي مثل گربه روي شيرواني داغ، پرنده شيرين جواني، بيليارد باز، هاد، تيرانداز چپ دست و تابستان گرم و طولاني، او جواني جاه طلب است كه نه اصول اخلاقي پدرانش را قبول دارد و نه قواعد بازي آنها را. او طغيان مي كرد اما به ندرت پا در خارج از محدوده هاي مجاز اجتماعي مي گذاشت. فيلمسازان روشنفكر و نوگرايي مثل ريچارد بروكس، مارتين ريت، رابرت راسن، آرتورپن و استوارت روزنبرگ در قامت اين جوان متوسط قامت، ياغي محبوب خود را مي ديدند؛ ياغي جذابي كه پس از هر طغيان - هر چند گاه به بهايي گزاف - به محدوده اجتماع بازمي گشت، بي آنكه كوچك ترين نشانه يي از تفرعن يا خود دلسوزي مرسوم در بازي جيمز دين و حتي مارلون براندو را به نمايش بگذارد. مرد جواني كه در ايده آل هاي نابهنجار خود، مي تواند چندان درستكار نباشد اما هميشه آنقدر وجدان دارد كه دست آخر به محدوده هنجارها بازگردد. او حتي وقتي در يكي از غرغروترين كاراكترهاي تاريخ سينما در فيلم گربه روي شيرواني داغ ظاهر مي شود، باز هم براي تماشاگر جذاب و شيرين است. تماشاگر با حضور او روي پرده مطمئن مي شود كه اين دنياي رو به اضمحلال، هنوز تا فروپاشي كامل راه زيادي دارد. مجموعه فيلم هايي كه او از سال 58 تا 65 در آنها نقش ايفا مي كند، يكي از شكوهمندترين كارنامه هاي سينمايي بازيگران هاليوود است؛ اتودهايي متنوع بر كاراكتر جوان ناآرام و دمدمي مزاج، جاه طلب و بزهكار.با فيلم مرد (ساخته مارتين ريت) پل نيومن به آرامي پا در قالب قهرمان كلاسيك هاليوودي گذاشت و آرام آرام از پيله جواني ناآرام خارج شد. هاليوود، پل نيومن حالا 40 ساله را به قالب آشناي «قهرمان» كشاند. از آن پس پل نيومن همچنان سوپر استار اول هاليوود باقي ماند اما ديگر نتوانست آن دوران بي نظير 1958 تا 1965 را تكرار كند. در فيلم هايي چون پرده پاره، مامور ما مكينتاش و قاضي روي بين، او يك بازيگر معمولي هاليوودي است، بدون آن لحظات جادويي دوران اوجش. در اين سال ها تنها اين جرج روي هيل است كه مي تواند آن كاراكتر رند و شوخ طبع و كمي نابهنجار پل نيومن را به داخل دو درام مفرح و پرطراوت بياورد و شمايل هايي به يادماندني از اين ستاره بزرگ به يادگار بگذارد؛ بوچ كسيدي و ساندنس كيد (1968) و نيش (1973) در نقش شارلاتان هاي دوست داشتني كه حتي در بدترين اوقات بذله گويي خود را حفظ مي كند و گويي به همه مي گويد؛ سخت نگيريد.اين جزء ضايعات اسكار است كه پل نيومن براي هيچ كدام از آن نقش آفريني هاي جادويي اش در بيلياردباز، هاد يا پرنده شيرين جواني اسكار دريافت نكرد و عاقبت در سال 1986، هاليوود در ژستي ترحم برانگيز مجسمه برنزي را براي فيلم متوسط رنگ پول تقديم او كرد. بعد از اسكار نيومن حضور كمرنگ تري در سينما داشت. در اين 20 سال آخر از 62 سالگي تا 82 سالگي، بازي هاي مهم او به انگشتان يك دست هم نمي رسيد؛ وكيل هاد ساكر، Nobodysfool و جاده پرديشن از مهم ترين نقش آفريني هاي اين ستاره ديرپاي سينمايي بودند. اما در همان حضورهاي گاه به گاهش چهره رند و متبسم او، همچون شمايل ديگر سينماي كلاسيك -كري گرانت- حتي در اوج كهنسالي، نشانه هايي از حيات و شيطنت را در خود داشت؛ نوعي نمايش بازيگوشي كه همان ذات سينماست.مرگ پل نيومن مرگ آخرين ستاره كلاسيك سينماي امريكاست، تمام چهره هاي بزرگ باقيمانده از رابرت ردفورد گرفته تا آل پاچينو، ديگر همه محصول دهه هاي شصت و هفتاد هستند. نقشي را كه مارلون براندو و جيمزدين نخواستند ايفا كنند، پل نيومن ايفا كرد؛ پل ارتباط ميان ستارگان كلاسيك و بازيگران موج نو.باز هم به بيلياردباز فكر مي كنم، به او كه مغرورانه مي گويد؛ «حتي اگر ببازم بهترينم.» او عاقبت بازي زندگي را به مرگ باخت، اما قبول كنيد كه او بهترين بود.
پل نيومن؛ تا مرزهاي اسطوره
جمشيد ارجمند
در سيستم ستاره سازي هاليوود، بعضي از بازيگران به سبب شباهت به سوپرستاره ها و فرض و احتمال يادآوري آنها و جايگزيني شان وارد ميدان شدند. منظور تنها شباهت ظاهري هم نيست. به هر حال پل نيومن گويا به عنوان يادآور مارلون براندو به سينما راه پيدا كرد اما خود زود تبديل به ستوني استوار در سينماي هاليوود شد و دوره يي را آغاز كرد يا پايه گذاشت كه بسياري از خصوصيات او سنگ پي هاي آن شمرده مي شدند؛ نرمش و انعطاف بازيگري پل نيومن، به ويژه در اواخر دهه 50 و اوايل دهه 60 تا حد بنيان يك مكتب دلنشين و آموزنده بود. در 1925 زاده شد و در 1955 بازيگر سينما شد با فيلم «جام سيمين». اما شاهكارش را كه تحت تاثير شيوه تئاتر- سينماي تنسي ويليامزي بود، يعني گربه روي شيرواني داغ در 1958 بازي كرد و چه «تسلط» و صميميتي از خود نشان داد. البته در كنار تكميل كننده توانايي چون اليزابت تيلور و تحت رهبري ريچارد بروكز با آن سلطه تئاتري در فضاسازي نفسگير اين فيلم. پل نيومن به درستي توفيق جهانگير و پايدار خود را مديون عواملي بسيار بود. اگر ده، بيست سال زودتر وارد كار شده بود، از آن رمانتيست هاي جاوداني مي شد؛ چشمان روشن نافذ، رفتار نرم و آرام و شيوه زندگي بي جنجال و كم وبيش پايبند به اخلاقيتش او را بسيار در دل هاي مردم جا داد. بخصوص كه پيكره مفصل آثارش طبقات مختلفي از تماشاگران را به او علاقه مند ساخت. بانوي سينما دوستي را ديدم كه به شنيدن خبر مرگش گريست و مرد ميانسالي (همچنان سينمادوست) او را همچون پسر عموي نزديك و مهربان برشمرد. ادراك دراماتيك پل نيومن از نقش هاي سنگين و دشوار و چيرگي اش در حلول به پرسوناژهاي بسيار گوناگون از وسترن (بيلي كيد) - تيرانداز چپ دست- گرفته تا درام بسيار مشهور بيلياردباز (رابرت راسن) و شخصيت هاي پيچيده هيچكاكي (پرده پاره) يا تئاتري تنسي ويليامزي (گربه روي شيرواني داغ)، او را به درستي در جايگاه اسطوره سينمايي قرار داد. پل نيومن توانايي آن را داشت كه نقش خود را تا مرزهاي دقيق روانشناختي بالا ببرد و اهميت ببخشد، هر نقشي مي خواهد باشد. او را در آسمان پرستاره سينما، در قدر اول مي بينيم. خوشبختانه عمر دراز پرثمري داشت كه دنياي سينما را بسيار مديون خود ساخت. در فرصت بسيار كوتاهي كه اين يادداشت نوشته مي شود هرگز مجال نيست كه بهايي كه لازمه اوست به وي داده شود. يادش بخير كه لحظات خوبي براي دهه هاي پيش سينما و ما آفريد.
يکشنبه 7 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 261]