واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: سيدعبدالاعلي سبزواري؛ فقيه مفسر/ 11آيتالله عالمي:مرحوم آيتالله سبزواري بيشتر از ساير فقها از قرآن براي فقه بهره برده است
گروه انديشه: آيتالله «سيدعبدالاعلي سبزواري» در مسائل فقهي قرآن، مبسوطتر بحث كرده و فقه را از درون آيات قرآن درآورده است و خيلي بيشتر از ساير فقها از قرآن براي فقه بهره برده است.
سرويس انديشه و علم خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، در مشهد به حضور آيتالله «حسن عالمي» رسيد و در باب آثار و شخصيت علمي مرحوم آيتالله سيدعبدالاعلي سبزواري با او به گفتوگو نشست. ايشان در بخش اول اين مصاحبه كه تقديم حضورتان شد، با بيان اين مطلب كه عرضه تفسير «مواهبالرحمن» در فضاي علمي حوزهها يكي از ضرورتهاست، اذعان كرد: مطرح كردن تفسير «مواهبالرحمن» آيتالله سبزواري، اكنون در فضاي علمي و تفسيري حوزههاي علميه يكي از ضرورتهاست و بايد تلاش كرد تا اذهان عمومي حوزههاي علميه با اين تفسير آشنا شود.
قسمت قبلي مصاحبه را اينجا بخوانيد!
ايكنا: اگر تفسير «مواهبالرحمن» مرحوم سيد سبزواري چاپ شود، چند جلد خواهد شد؟
تفسير «مواهبالرحمن» به همين سبكي كه تاكنون چاپ شده است، حدود 23 جلدي ميشود. در صحبتي كه در نجف داشتيم هم اين مسئله مطرح شد. اين تفسير، تفسير ترتيبي است كه از ابتداي سوره مباركه «حمد» شروع ميشود و تا پايان قرآن كريم ادامه دارد.
ايكنا: آيا شما به وجود امتياز خاصي در تفسير «مواهبالرحمن» معتقد هستيد كه در ديگر تفاسير قرآن كريم نمود ندارد؟
در مورد امتيازات مواهبالرحمن بايد بگويم كه اولا اين تفسير از رواني بسيار خوبي برخوردار است. مقايسهاي ميكنم و شايد مقايسهام خيلي متناسب نباشد، ولي به لحاظ اينكه فهم خوبي از مطلب به وجود بياي،د اين را عرض ميكنم. فلسفه با همه پيچيدگيهايي كه دارد و كتابهاي فلسفي با همه عبارات سخت و دشواري كه در آنها به كار رفته است، اما همين فلسفه و آن هم متعاليه آن را وقتي در اسفار ملاصدرا مطالعه ميكنيم، در مييابيم كه ملاصدرا بسيار قلم روان و قشنگي داشته است.
شايد در فهميدن فلسفه ـ به طور مثال من عرض كنم ـ اگر ما بخواهيم وجود ذهني را در «منظومه» حاج ملاهادي سبزواري فهم كنيم، بايد چندين شرح ببينيم تا بتوانيم كاملا به عمق مباحث حاجي سبزواري در مسئله وجود ذهني برسيم و اين در حالي است كه همين مسئله وجود ذهني در اسفار ملاصدرا بسيار روان مورد بحث قرار گرفته است. فقط كافي است كه انسان اسكلت فلسفه را بلد باشد و بعد اسفار را مطالعه كند و نظريات ملاصدرا را در اسفار بيابد. انسان به آساني ميتواند در اسفار نظرات ملاصدرا را پيدا كند و نقض و ابرامهايي كه نسبت به ساير نظرات فلسفي وجود دارد، ايشان در اسفار مطرح ميكند و محقق به راحتي ميتواند به آنها برسد.
حالا شما اين وضعيت را در مورد «مواهبالرحمن» مرحوم سيدعبدالاعلي سبزواري ميبينيد كه ميتوان آن را مقايسه كرد؛ يعني بسياري از مباحث تفسيري كه در ساير تفسيرها با سنگيني؛ يعني سنگيني در عبارت كه فهمش براي همه مطالعهكنندگان آسان نيست، مطرح شده، اما مرحوم سبزواري در مواهبالرحمن، ضمن اينكه وجهه علمي تفسير را حفظ كرده، فهم آن را نيز روان كرده است.
ما دو گونه روانسازي داريم؛ يكي آنچنان است كه يك عالم كاملا كاركرده عميق در تفسير وقتي به آن نظر كند، برايش جالب نيست، اما يك روانسازي وجود دارد كه حتي براي عميقترين مفسر هم لذتبخش است. در اين اثر روانسازي هست، اما وجهه و عمق علمي اين تفسير را نكاسته است. اين يكي از ويژگيهاي اين تفسير است و من تا آنجايي كه به اين تفسير مراجعه كردهام، فكر نميكنم در جايي اندماجي در مطلب موجود باشد. ساده بيان كردن در زبان علم، كار آساني نيست و اين هنري خاص است.
ايكنا: مثل مرحوم آقاي مطهري؟
بله، كاملا مثال قشنگي است. مثلا آقاي مطهري در كتاب «جامعه و تاريخ» خود، مطالب بسيار پيچيدهاي را با يك بيان خيلي روشن و همهفهم بيان كرده است، مانند بقيه كتب ديگر ايشان كه در اين باب است. در هر حال ميخواهم بگويم كه اين يكي از ويژگيهاي اين تفسير است.
يكي ديگر از ويژگيهاي اين تفسير اين است كه ايشان دقت داشته در اينكه مطلب تفسيري را كه بيان ميكند، كجا اغلاق دارد كه همانجا را مكث كند و توضيح دهد. توضيح متين دهد. بعضي از نويسندگان هستند كه به فهم خودشان اعتقاد دارند، اما آن بنده خدايي كه ده سال ديگر، بيشتر يا كمتر يا فرضا يك قرن ديگر ميخواهد به اين كتاب مراجعه كند، بايد به فكر او باشيم كه او هم همانگونه كه در ذهن نويسنده است، بتواند بفهمد و آن مفهوم را بتوان به او منتقل كرد تا به عمق مسئله برسد كه مرحوم سيدعبدالاعلي از اين ويژگي برخوردار بوده و تفسيرش از اين خصوصيت هم برخوردار است.
نكته ديگر اينكه ايشان در تفسير خود، مباحث اعتقادي را هم به خوبي بيان كرده است. استحضار داريد كه مطالب كلامي و بخشي از آنها كه گاهي برخورد ميكند به مباحث فلسفي، در مباحث اعتقادي بيان كردنش، آن هم به شكل روان، كار آساني نيست و مسائل كلامي و اعتقادي در اين تفسير به خوبي و رواني بيان شده است.
نكته ديگري كه در اين تفسير ديدم و واقعا امتياز است و به تعبيري امتياز برجستهاي است، اين است كه ترتيبي كه در عرضه مطالب ميشود، بعد از بيان معاني لغتها و كلمات و ترتيب مطالب، ايشان در چند بخش مطالب را دستهبندي ميكند؛ بحث اعتقادي و كلامي، مباحث فلسفي، مباحث روايي و قبل از مباحث روايي هم مباحث فقهي را عنوان ميكند. آن برجستگي كه به اعتقاد من در اين تفسير است و خيلي لازم است كه اين بخش در گفتوگو از اين تفسير به صورت برجسته مطرح شود، جنبههاي فقهي اين تفسير است. علت آنكه عرض ميكنم جنبهاي فقهي اين تفسير خيلي اهميت دارد، اين است كه ما از زمانيكه طلبه شديم، از آياتالاحكام كه براي ما بحث ميكردند؛ يعني آياتي از قرآن كه مربوط به احكام فقهي است و از آنها احكام فقهي استنباط ميشود؛ مثل آياتي كه در مورد طهارت است؛ يعني نجسي و پاكي، مثل آياتي كه در مورد طهارت از حدث است؛ مانند آياتي كه در مورد وضو، تيمم و غسل هست، آيات مربوط به نماز، روزه، خمس، جهاد، امر به معروف و نهي از منكر، بيع، معاملات و ...، براي مجموع اين احكام، بزرگان ما كتب آياتالاحكام مستقل تأليف ميكردند و به ما هم اينگونه گفته ميشد كه تعداد آياتالاحكام حدود 500 آيه است (514 تا 530) كه از جمله اين كتب ميتوان به كتاب «زبدةالبيان» مرحوم مقدس اردبيلي اشاره كرد.
اما كاري كه مرحوم آقاي سبزواري انجام داده، اين است كه به فهم فقه و درآوردن و استفاده و استنباط كردن مسائل فقهي از آيات قرآني، توسعهاي فراواني داده و در بخشهاي مختلفي از قرآن؛ مثل مرحوم طباطبايي كه بعد از تفسير هر بخش از آيات ذيل آنها بحث فلسفي يا روايي ميكند و اين ترتيب درستي هم هست، مرحوم سيدعبدالاعلي سبزواري به اين دليل كه الميزان در اختيار ايشان بوده است، در حقيقت مسئله فقهي را هم در اين تفسير آورده است. البته مرحوم طباطبايي هم مباحث فقهي دارد، به خصوص در آياتالاحكام، اما مرحوم سبزواري در اين بخش، مبسوطتر و فنيتر بحث كرده و فقه را از درون آيات قرآن، خيلي بيشتر از آنچه كه ساير فقها از قرآن براي فقه استفاده كردهاند، درآورده است.
ادامه اين مصاحبه را به زودي در همين سايت مطالعه كنيد.
شنبه 6 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 174]