واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: نويسنده بزنگاه:اتفاقا مي خواستيم مردم خوششان نيايد
عطاران در ادامه با بيان اينكه مردم بيشتر از معترض بودند، انگار از تماشاي اين تصاوير شوكه شدهاند مي افزايد: من قبل از توليد كردن سريال هم حدس بروز چنين واكنشهايي را ميزدم.
سروش صحت معتقد است بعضي شوخي ها وابسته به اجرا هستند و رضا عطاران خيلي خوب شوخيها را اجرا ميكند.
به گزارش «فردا»، نويسنده سريال بزنگاه كه اين روزها از صداوسيما در حال پخش است و انتقادات زيادي را به دنبال داشته است در پاسخ به سوال خبرنگار شهروند كه از وي مي پرسد به نظر ميرسد كه با روحيه ايرانيها خيلي آشنا هستي مي گويد: خدا كند كه اين طور باشد. اگر چيزي كه ميگويي درآمده اين بهترين تعريفي است كه دوست داشتم بشنوم.
وي درباره بدآموزي هاي احتمالي اين سريال مي گويد: اين چيزي است كه راستش الان خيلي دارم بهش فكر ميكنم. چون اين روزها آنقدر دربارهاش شنيدهام كه نميتوانم خيلي صريح و سخت جوابت را بدهم. يك زماني فكر ميكردم كه آره بدآموزي هست. بعد از آن يك دورهاي فكر كردم كه نه بدآموزي يعني چه؟ آدم وقتي در خيابان راه ميرود همه چيز را ميبيند. همين پارك بغل، آن مردي كه روي چمنها خوابيده نگاه كن معتاد است. اين طرفمان هم يكي دارد كتاب ميخواند. هم اين را ميبينيم و هم آن را. يكي اينجا كتاب ميخواند، يكي مينويسد، يكي سيگار ميكشد. در نتيجه فكر ميكردم كه چيزي آنقدر رو به اسم بدآموزي وجود ندارد. يعني صرف نشان دادن چيزي بگوييم كه بدآموزي است. اما الان بايد بنشينم و كمي دربارهاش فكر كنم.
سروش صحت درباره انتقادات مردمي از اين سريال مي گويد: متاسفانه الان جواب خيلي دقيق و روشني ندارم كه در اين باره بدهم. آنقدر ما شبانه روز درگير نوشتن بقيه قسمتهاي سريال هستيم كه فرصتي براي فكر كردن در اين باره نداريم اما گفتم كه ميخواهم دوباره روي اين مساله دقيق فكر كنم. اما مثل اين كه مردم ما ـ نمي دانم خوب است يا بد ـ ولي به آموزش چيزهاي خوب از طريق تلويزيون اعتقاد و علاقه دارند. يعني معتقدند كه بهتر است چيزهاي بد از تلويزيون نشان داده نشود. نميدانم اين حرف تا چه حد درست يا غلط است.
وي در ادامه مي افزايد: خلاصه درست است كه كل كار كمدي است ولي صحنههاي تلخ هم دارد. مثلاً هيچ كس از اين صحنه خوشش نميآيد ولي ما تعمداً اين صحنه را گذاشتيم كه بگوييم اين شخصيت ما هر چند باعث خنده شما ميشود ولي كار بد هم ميكند. بالاخره معتاد است. اين صحنه را گذاشتيم كه اتفاقاً مردم خوششان نيايد.
بالاخره كار خودم را كردم
از سوي ديگر رضا عطاران نيز با بيان اينكه حساسيتها نسبت به سريالقبلياش خيلي بيشتر بوده مي گويد: من در سريالهاي قبليام تجربه كسب ميكردم. يعني ميخواستم تبديل به كسي بشوم كه مردم مينشينند و به حرفهايش گوش ميدهند و خب حالا ديگر احساس كردم كه ميتوانم يك حرفهايي هم بزنم. يعني ميشود گفت كه در كارهاي قبليام مشتري جمع ميكردم تا اينكه بتوانم اين سريال را بسازم و مردم بيننده آن شوند. قبليها براي كسب تجربه بودند. اين بار شرايط شروع كار من فرق داشت. در واقع قرار بود كه من اصلاً كار نكنم. چون واقعاً خودم نميخواستم كه كار كنم. بعد گفتند كه نه تو حتماً بايد در اين مناسبت يك سريال داشته باشي.
عطاران در ادامه با بيان اينكه مردم بيشتر از معترض بودند، انگار از تماشاي اين تصاوير شوكه شدهاند مي افزايد: من قبل از توليد كردن سريال هم حدس بروز چنين واكنشهايي را ميزدم.
وي در خصوص اينكه چرا با وجود پيش بيني اين نوع واكنش مردم به ساخت اين مجموعه پرداخنه مي گويد: آخر اين طرح را خيلي دوست داشتم. قبل از شروع كار وقتي طرح اوليه را با محمدرضا آريان مينوشتيم گفتم كه با اين كار كلي دشمن براي خودمان ميسازيم. نه حتي فقط سر ماجراي اعتياد سر قضاياي ديگر هم ميدانستم كه برخي دوستانمان هم دشمنمان خواهند شد. حالا در اين حد نه ولي كلا ميدانستم كه تبعات دارد. واكنش مردم عادي را هم حدس ميزدم.
عطاران در پاسخ به اينكه قصد اوليهات همين بود كه چنين سريالي بسازي يا در طول زمان پيش آمد؟ مي گويد: در طول زمان اتفاق افتاد. همين طور يلخي و ديدم كه الان وقتش است.
وي درباره علت نمايش برخي شوخي ها در اين سريال كه انتقاداتي در پي داشته مي گويد: خيلي از اين اتفاقهاي بامزه را از آن چه در اطرافام اتفاق ميافتد ميگيرم. ماشنين ندارم و بيشتر پياده راه ميروم تا خوب به دور و برم نگاه كنم. مثلاً صحنهاي كه گربه روي جنازه ميافتد را من در يك سفري كه دو سال پيش به يك شهرستان كوچك داشتم در يك خاكسپاري ديده بودم. اصلاً در آن خاكسپاري آنقدر اتفاقات جالب افتاد كه اگر با دوربين ضبط كرده بودم بهترين مستند سال ميشد. ماجراي گربه كه اصلاً در مقابل بقيه چيزها مهم نبود. مثلاً وقتي مرده را خاك كردند و تلقين را كه گفتند؛ رويش را باز كردند كه براي آخرين بار دنيا را ببيند بعد ديديم كه به جاي سر، پاي طرف را گرفته بودند. خب اين را اگر من الان تعرييف كنم يعني همين چيزي كه با چشمم ديدم، ميگويي كه امكارن ندارد. مگر ميشود سر را با پا اشتباه بگيرند. اما گرفته بودند.
جمعه 5 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]