واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: سياست - فرصت يا تهديد
سياست - فرصت يا تهديد
مهدي حسينپورمطلق:يكي از شاخصهاي مهم تاثيرگذار در اتخاذ سياستهاي ملي و بينالمللي، نقش عوامل طبيعي و جايگاه يك كشور در مجموعه نظام جهاني است. واحدهاي سياسي از حيث دسترسي به درياها و اقيانوسها، همسايگي با قدرتهاي بزرگ و نقشي كه در نظام بينالمللي بر عهده دارند، هر يك بهگونهاي با ديگر كشورها در تعامل مثبت يا منفي قرار ميگيرند. بدين جهت اهميت موقعيت نسبي يك كشور به مراتب بيشتر از موقعيت رياضي آن است. آلن چرچيل سمپل معتقد است كه «موقعيت جغرافيايي هر كشور و جامعهاي در تاريخآفريني آنها از عوامل بسيار مهم بهشمار ميآيد». توجه به موقعيت جغرافيايي كشور ما را با نقاط ضعف و قدرت كشور آشنا ساخته و باعث ميشود كه سياست مناسبي را تدوين و با عمل به آن كاستيها را جبران و از موقعيت جغرافيايي خود حداكثر بهره را بهدست آوريم، چه آنكه عدم توجه و درك موقعيت جغرافيايي و بهرهگيري از آن سبب گسترش مشكلات ژئوپليتيكي و بيثباتي خواهد شد. كشور ايران داراي موقعيتهاي مختلف جغرافيايي است كه هر يك از اين موقعيتها را در حالتهاي مختلف كسب مينمايد. وجود درياي خزر در شمال كه از طريق كانال ولگا-دن به درياي سياه و آبهاي آزاد راه دارد و خليجفارس و درياي عمان كه بنادر جنوبي ايران را به اقيانوس هند و آبهاي آزاد متصل ميسازد ايران را داراي موقعيت بحري مينمايد. وجود جزاير متعدد و كوچك و بزرگ در خليجفارس كه نقش ژئواستراتژيكي دارند بيانگر اهميت موقعيت دريايي ايران است. از طرف ديگر ايران به دليل سواحل طولاني خود داراي موقعيت ساحلي نيز ميباشد. همچنين ايران به دليل قرار گرفتن تنگه هرمز در آبهاي جنوبياش داراي موقعيت گذرگاهي و استراتژيكي ميباشد. در دوران جنگ سرد و نظام دو قطبي و تا قبل از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي ايران به دليل همجواري با شوروي سابق و داشتن مرزهاي طولاني مشترك در خشكي و دريا با آن قدرت، داشتن منابع غني نفتي، كنترل نيمي از سواحل خليجفارس و درياي عمان و اشراف بر تنگه هرمز كه مدخل ورودي خليجفارس محسوب ميشود ارزش ژئوپليتيكي فراواني برابر با تمامي كشورهاي عرب حوزه خليجفارس داشت. همچنين برخورد دو قلمرو ژئواستراتژيك بر امتداد سواحل جنوبي ايران باعث ميشد كه ايران از جايگاه بسيار مهمي در معادلات سياسي و نظامي دو ابرقدرت برخوردار باشد و به همين خاطر در نظام دوقطبي سابق ايران در قلمرو ژئواستراتژي بحري قرار داشته و در غالب پيمانهاي مختلف نظامي و سياسي كه جهت جلوگيري از نفوذ شوروي سابق توسط آمريكا رهبري ميشد عضويت داشت. پيمانهايي نظير بغداد، سنتو، سيتو، آرماسي، اكو... كه ايران به لحاظ برخورداري از موقعيت جغرافيايي منحصر به فرد همواره يكي از اعضاي مهم و كليدي اين پيمانها به حساب ميآمد. در اواخر دهه 1980 و سالهاي آغازين دهه 90 ميلادي وقوع دو رويداد بزرگ، اشغال كويت توسط عراق و فروپاشي اتحاد جماهير شوروي سابق جنگ سرد پايان يافت و نظام دوقطبي كه مبتني بر تضاد و ايدئولوژيك و نظاميگري بود فرو ريخت و يك حالت سردرگمي در ساختار نظام بينالملل بهوجود آمد. با اين حال فروپاشي اتحاد شوروي و بهوجود آمدن جمهوريهاي تازه استقلاليافته آسياي مركزي و قفقاز سبب گسترش اين پندار شد كه دامنه ژئوپليتيك ايران در شمال گسترش يافته و قرارگيري بين دو منطقه نفتخير خزر- آسياي مركزي و خليجفارس و مسئله انتقال انرژي اهميت ايران را دو چندان كرده است، بهطوريكه ناديده انگاشتن اين كشور در نظام آينده غيرممكن است. از طرف ديگر از بين رفتن نظام دوقطبي پديد آمدن شرايط جديد را در نظام بينالمللي سبب شد كه از آن به عنوان دوران گذرا نام برده ميشود. دوراني كه هيچ ثبات و دوامي در روابط بين دولتها و عرصه بينالملل وجود ندارد. بنابراين براي دور ماندن از تهديدات و چالشهاي منتج از اين دوران و آمادگي براي ورود و بازيگري در نظام جهاني قرن بيستويكم، درك شرايط به وجود آمده در عرصه بينالمللي و پيشبيني تحولات آن ضرورتي انكارناپذير است تا براساس آن و با در نظر گرفتن امكانات جغرافيايي و تواناييهاي بالقوه سياسي- نظامي، اقتصادي و انساني ايران برنامهريزي دقيق و اصولي براي آمادگي پذيرفتن نقش و مسووليت در نظام كنوني صورت گيرد؛ بهطوريكه كمترين تهديدات متوجه منافع ملي گشته و سود عادلانهاي از مشاركت در سيستم بينالمللي نصيب ايران گردد. بدين منظور ايران با توجه به موقعيت جغرافيايي خود از قابليت و تواناييهاي ويژهاي براي شكل دادن پيمانها و اتحاديههاي منطقهاي برخوردار است. اصولا پيمانهاي منطقهاي را ميتوان در قالب دو عنوان «گروهبندي منطقهاي» «Regional Grouping» كه به معني گردهم آمدن شماري از كشورها براي ايجاد نظامي منطقهاي و «Regional Intergrestion» به معني در هم آميزي ژئوپليتيك و ژئواكنوميك و ژئواستراتژيك كشورها و ملتهاست بيان نمود. بر اين اساس ايران توانايي شكل دادن هر دو نوع پيمانهاي منطقه را در ژئوپلتيك كنوني جهان كه بهسوي نظام چندقطبي پيش ميرود، دارد زيرا براي ايران كه همچون تركيه و پاكستان از داشتن متحد طبيعي در منطقه بيبهره است، يافتن متحديني منطقهاي از اهميت خاصي براي تامين منافع ملي و رفع تهديدات سرزميني برخوردار است. در سيستم پديدار شونده كه در حال سر بر آوردن در قرن بيستويكم ميباشد و به صورت جهانگرايي و جهانيشدن اقتصاد بازار همراه با گسترش سريع تكنولوژي و ارتباطات جلوهگري مينمايد موقعيت بسيار ممتاز جغرافيايي ايران چه به لحاظ حلقه اتصال اروپا و آسيا و چه به لحاظ كثرت همسايگان بهويژه راهيابي به درياي آزاد و پل ارتباطي آسياي مركزي با خليجفارس و درياي عمان از اهميت بسيار زيادي برخوردار است، لذا پيمانهاي اقتصادي با كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس و همزمان با آن كشورهاي آسياي مركزي و قفقاز و در صورت لزوم با مشاركت روسيه، ايران را به صورت حلقه ارتباطي اين دو منطقه در خواهد آورد. هرچند كه گسترش روابط همهجانبه با شرق هم براي ايران در حال حاضر يك اولويت است و از طرفي نيز نبايد از جاذبههاي متنوع براي جلب مشاركت سرمايهگذاري توليد تبادل ترانزيت كالا با اتحاد اروپا غافل شد چه آنكه اتحاديه اروپا پس از آمريكا بزرگترين مصرفكننده انرژي جهان به شمار ميرود.
سه شنبه 2 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 176]