تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):كوتاه كردن ناخن، از آن رو لازم است كه پناهگاه شيطان است و فراموشى مى آورد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831512049




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: محمدصابر جعفري مهدويّت و موانع فراروي، بررسي تعامل مهدويّت و دنياطلبي (قسمت دوم)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: محمدصابر جعفري مهدويّت و موانع فراروي، بررسي تعامل مهدويّت و دنياطلبي (قسمت دوم)
خبرگزاري فارس: روش ما در اين مقاله، بيان يكي از گروه‌هاي مانع و معاند، ويژگي‌ها و معاندت‌هاي آن، سپس نحوه برخورد مصلحان و مؤمنان با آن از منظر قرآن و روايات، بالأخره بيان راهكارهاي حضرت مهدي(عج) و منتظران، در مواجهه با آن با رويكرد قرآني و روايي است.


ويژگي هاي دنيا خواهان

فريفته دنيا شدند
الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هذا وَ ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ؛ همانها كه دين و آيين خود را سرگرمى و بازيچه گرفتند و زندگى دنيا آنان را مغرور ساخت امروز ما آنها را فراموش مى‏كنيم، همان گونه كه لقاى چنين روزى را فراموش كردند و آيات ما را انكار نمودند. (اعراف/51)

دلبسته دنيا و ماندن در آنند
وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى‏ حَياةٍ وَ مِنَ الَّذينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصيرٌ بِما يَعْمَلُونَ؛ و آنها را حريص‏ترين مردم- حتى حريصتر از مشركان- بر زندگى (اين دنيا، و اندوختن ثروت) خواهى يافت (تا آنجا) كه هر يك از آنها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود! در حالى كه اين عمر طولانى، او را از كيفر (الهى) باز نخواهد داشت.. و خداوند به اعمال آنها بيناست. (بقره/ 96)

محبت خداگونه نسبت به غير خدا
ومِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ؛ بعضى از مردم، معبودهايى غير از خداوند براى خود انتخاب مى‏كنند و آنها را همچون خدا دوست مى‏دارند. امّا آنها كه ايمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشركان نسبت به معبودهاشان،) شديدتر است…. (بقره/ 165)

دنيا را بر آخرت ترجيح مي دهند
ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ؛ اين به خاطر آن است كه زندگى دنيا (و پست را) بر آخرت ترجيح دادند و خداوند افراد بى‏ايمان (لجوج) را هدايت نمى‏كند. (نحل/107)

كفر به آيات الهي
يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتي‏ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا شَهِدْنا عَلى‏ أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ شَهِدُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرينَ؛ (در آن روز به آنها مى‏گويد:) اى گروه جنّ و انس! آيا رسولانى از شما به سوى شما نيامدند كه آيات مرا برايتان بازگو مى‏كردند، و شما را از ملاقات چنين روزى بيم مى دادند؟! آنها مى‏گويند: «بر ضدّ خودمان گواهى مى‏دهيم (آرى،) ما بد كرديم)» و زندگى (پر زرق و برق) دنيا آنها را فريب داد و به زيان خود گواهى مى‏دهند كه كافر بودند! (انعام/ 130)

عدم فهم جايگاه امام و ولايت
در زيارت حضرت امير مي گوييم: بَلْ لَكَ الْمَنُّ عَلَيَّ إِذْ وَفَّقْتَنِي لِذَلِكَ وَ هَدَيْتَنِي لَهُ وَ... فَوَرَدْتُ إِلَيْهِ إِذْ رَغِبَ عَنْ زِيَارَتِهِ أَهْلُ الدُّنْيَا وَ اتَّخَذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَلَكَ الْمَنُّ يَا سَيِّدِي عَلَى مَا عَرَّفْتَنِي مِمَّا جَهِلَهُ أَهْلُ الدُّنْيَا وَ مَالُوا إِلَى سِوَاهُ، خدايا شكرت كه مرا بر اين زيارت موفق ساختي.....در حالي كه اهل دنيا و آناني كه آيات خدا را به تمسخر گرفته و فريفته دنيا شدند از زيارت او سر باز زدند.شكر تو را كه مر ا معرفتي دادي كه اهل دنيا جاهل آنند و به ديگران روي آوردند. [27]

زياده خواهي
وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى‏ لَنْ نَصْبِرَ عَلى‏ طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذي هُوَ أَدْنى‏ بِالَّذي هُوَ خَيْر اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ؛

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چرا هنگامى كه به شما گفته مى‏شود: «به سوى جهاد در راه خدا حركت كنيد!» بر زمين سنگينى مى‏كنيد (و سستى به خرج مى‏دهيد)؟! آيا به زندگى دنيا به جاى آخرت راضى شده‏ايد؟! با اينكه متاع زندگى دنيا، در برابر آخرت، جز اندكى نيست! (توبه 38)و (نيز به خاطر بياوريد) زمانى را كه گفتيد: «اى موسى! هرگز حاضر نيستيم به يك نوع غذا اكتفاء كنيم! از خداى خود بخواه كه از آنچه زمين مى‏روياند، از سبزيجات و خيار و سير و عدس و پيازش، براى ما فراهم سازد.» موسى گفت: «آيا غذاى پست‏تر را به جاى غذاى بهتر انتخاب مى‏كنيد؟! (اكنون كه چنين است، بكوشيد از اين بيابان) در شهرى فرود آئيد زيرا هر چه خواستيد، در آنجا براى شما هست.» و (مهر) ذلت و نياز، بر پيشانى آنها زده شد و باز گرفتار خشم خدايى شدند چرا كه آنان نسبت به آيات الهى، كفر مى‏ورزيدند و پيامبران را به ناحق مى‏كشتند. اينها به خاطر آن بود كه گناهكار و متجاوز بودند. (بقره/ 61)

رفتار و منش اسيران دنيا در دوران غيبت

نوع مبارزات اسيران دنيا در دوران غيبت

آنان بندة دنيايند و هر آنكه متاعي از آن را داشته باشد. (قَدْ خَرَقَتِ الشَّهَوَاتُ عَقْلَهُ وَ أَمَاتَتِ الدُّنْيَا قَلْبَهُ وَ وَلِهَتْ عَلَيْهَا نَفْسُهُ فَهُوَ عَبْدٌ لَهَا وَ لِمَنْ فِي يَدَيْهِ شَيْ‏ءٌ مِنْهَا حَيْثُمَا زَالَتْ زَالَ إِلَيْهَا (‏نهج‏البلاغة، خطبه 109)

پس در مقابل آنكه بخواهد آنان را از محبوب و بت و الهشان جدا كند، مي‌ايستند،

در دوران غيبت، اين ويژگي ابعاد متفاوت مي‌يابد.

1. براي دنيا از امام سخن مي گويند ومنتظر اويند:
امام صادق(ع) فرمود: مردم درباره ما سه گروهند: گروهي ما را دوست دارند، سخن ما را‌ مي‌گويند، منتظر فرج ما هستند ولي عمل ما را انجام نمي‌دهند اينان اهل دوزخند- گروه دوم نيز ما را دوست دارند، سخن ما را‌ مي‌گويند، منتظر فرج ما هم هستند، عمل ما را انجام‌ مي‌دهند، براي رسيدن به دنيا و دريدن مردمان. اينان نيز جايگاهشان دوزخ است و گروه سوم مرا دوست دارند، سخن ما را گفته، منتظر فرج ما هستند، عمل‌ مي‌كنند (براي خدا) اينان از ما و ما از آنانيم.

سخن اينجاست، ما كداميم. همان دلبستگان دنيايي كه فقط اهل بيت را دوست داريم
أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ افْتَرَقَ النَّاسُ فِينَا عَلَى ثَلَاثِ فِرَقٍ فِرْقَةٍ أَحَبُّونَا انْتِظَارَ قَائِمِنَا لِيُصِيبُوا مِنْ دُنْيَانَا فَقَالُوا وَ حَفِظُوا كَلَامَنَا وَ قَصَّرُوا عَنْ فِعْلِنَا فَسَيَحْشُرُهُمُ اللَّهُ إِلَى النَّارِ وَ فِرْقَةٍ أَحَبُّونَا وَ سَمِعُوا كَلَامَنَا وَ لَمْ يُقَصِّرُوا عَنْ فِعْلِنَا لِيَسْتَأْكِلُوا النَّاسَ بِنَا فَيَمْلَأُ اللَّهُ بُطُونَهُمْ نَاراً يُسَلِّطُ عَلَيْهِمُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ وَ فِرْقَةٍ أَحَبُّونَا وَ حَفِظُوا قَوْلَنَا وَ أَطَاعُوا أَمْرَنَا وَ لَمْ يُخَالِفُوا فِعْلَنَا فَأُولَئِكَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُم. [28]‏
همان سخن معروف به امام حسين (ع) در وصف كوفيان كه؛ قلوبهم معك و سيوفهم عليك،قلب هايشان با تو وشمشير هايشان بر توست. [29]

2- عدم ياري راه حق:
آنكه عاشق و اسير دنيا شد، فقط به محبوب خود فكر مي‌كند؛ لذا بين خود و امام رابطه‌اي نمي‌بيند تا سخن او را بشنود، زمينه سازي كند و حركتي نمايد.

3-عدم اداي حقوق الهي چون زكات، خمس

4. عدم زمينه سازي همراهي و ياري بيشتر افراد (بخاطر ثروت اندوزي آنان) ديگران درگير مشكلات مي‌شوند. و هان بحث كاد الفقر ان يكون كفرا دغدغه معاش آنان را از فكر دين و رهبران دين و معاد باز مي‌دارد، حتي آناني كه از فشار اعتقادي و مشكلاتي كه دنيا بردگان ايجاد نموده‌اند، فرياد فرج خواهي مي‌كشند، في الواقع فرياد مظاهر دنيا مي‌زنند نه فرياد ولايت و فرياد ظهور امام، لذا دنيا خواهان در كوته فكري منتظران نيز دخيل‌اند.

5. عدم اطاعت و همراهي و گاه نفرت از نواب عام امام، اسارت دنيا و نگاه دنيايي آنان را از هر كه سخني غير از محبوبشان بگويد متنفر مي سازد.

6. همراهي با دشمنان دين و ولايت، از آنجا كه بنده دنيا، بنده هر آنكس است كه ذره‌اي از آن را داراست، پس دنيا بردگان، بردگان دنياداران و زرمداران عالمند. به آساني دين خود را براي دنيا مي‌فروشند و براحتي دشمنان را همراهي مي‌كنند. در مقابل ظلم آنان ساكت و گاه براي متاعي از متاع دنيا و تصاحب جاه و مقامي نزد آنان، حق را به مسلخ مي‌برند.

7- سستي و تنبلي
انسان اسير دنيا و دلبسته به آن در امور معنوي و تكاليف خود سست و كسل است.چون تمام همت او و عشق او رسيدن بيشتر به دنياست. قران چنين به آنان خطاب مي كند: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ما لَكُمْ إِذا قيلَ لَكُمُ انْفِرُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ قَليلٌ»؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چرا هنگامى كه به شما گفته مى‏شود: «به سوى جهاد در راه خدا حركت كنيد!» بر زمين سنگينى مى‏كنيد (و سستى به خرج مى‏دهيد)؟! آيا به زندگى دنيا به جاى آخرت راضى شده‏ايد؟! با اينكه متاع زندگى دنيا، در برابر آخرت، جز اندكى نيست! (توبه/ 38)

8-تمسخر مومنين
«زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ اتَّقَواْ فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللّهُ يَرْزُقُ مَن يَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ»؛ زندگى دنيا براى كافران زينت داده شده است، از اين رو افراد باايمان را (كه گاهى دستشان تهى است)، مسخره مى‏كنند در حالى كه پرهيزگاران در قيامت، بالاتر از آنان هستند (چرا كه ارزشهاى حقيقى در آنجا آشكار مى‏گردد، و صورت عينى به خود مى‏گيرد) و خداوند، هر كس را بخواهد بدون حساب روزى مى‏دهد. (بقره/ 212)

9- صدّ از راه خدا و تحريف
دلبستگان دنيا چون نگاهشان فقط دنيايي است و مي پندارند دنيا باقي است و آن را اصل مي دانند لذا ديگران را نيز از انجام تكاليف و مسؤليت‌ها باز مي دارند. تا بيشتر از دنيا بهره گيرند يا آنان را بيشتر استثمار كنند يا اين كه برايشان فعاليتي غير دنيوي معنا ندارد.پس از تحقق راه خدا كه با خود مجاهدت،سختي، جهاد، عدالت و ياري محرومان را دارد، گريزانند و در مقابل دين صف آرايي مي كنند.

«الَّذينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِكَ في‏ ضَلالٍ بَعيدٍ»؛ همانها كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مى‏دهند و (مردم را) از راه خدا باز مى‏دارند و مى‏خواهند راه حق را منحرف سازند آنها در گمراهى دورى هستند! (ابراهيم/3)

نوع مبارزات اسيران دنيا در دوران ظهور

1-عدم ياري و سستي در كار‌ها
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ما لَكُمْ إِذا قيلَ لَكُمُ انْفِرُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ قَليلٌ»؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چرا هنگامى كه به شما گفته مى‏شود: «به سوى جهاد در راه خدا حركت كنيد!» بر زمين سنگينى مى‏كنيد (و سستى به خرج مى‏دهيد)؟! آيا به زندگى دنيا به جاى آخرت راضى شده‏ايد؟! با اينكه متاع زندگى دنيا، در برابر آخرت، جز اندكى نيست! (توبه/38)
حضرت علي (ع) به ياران سست پيمان خود كه هرچه آن‌ها را به مبارزه فرا مي خواند اطاعت نمي كردند فرمود: أ فٍّ لَكُمْ لَقَدْ سَئِمْتُ عِتَابَكُمْ أَ رَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ عِوَضاً وَ بِالذُّلِّ مِنَ الْعِزِّ خَلَفاً إِذَا دَعَوْتُكُمْ إِلَى جِهَادِ عَدُوِّكُمْ دَارَتْ أَعْيُنُكُمْ كَأَنَّكُمْ مِنَ الْمَوْتِ فِي غَمْرَةٍ؛ اف بر شما باد.از عتاب كردن شما خسته شدم. آيا به جاي آخرت به دنيا راضي شديد. وذلت را جاي عزت قرار داده ايد ؟چون شما را به جهاد فرا مي خوانم... [30]

2-افشا اسرار دين و اهلبيت (ع)

اسحاق بن عمار از امام صادق (ع)نقل كند كه حضرت اين آيه را خواندند: ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ و فرمودند: وَ اللَّهِ مَا قَتَلُوهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَ لَا ضَرَبُوهُمْ بِأَسْيَافِهِمْ وَ لَكِنَّهُمْ سَمِعُوا أَحَادِيثَهُمْ فَأَذَاعُوهَا فَأُخِذُوا عَلَيْهَا فَقُتِلُوا فَصَارَ قَتْلًا وَ اعْتِدَاءً وَ مَعْصِيَةً؛[31]
قسم به خدا آنها با دستان و ضربه شمشير خود آنان را نكشتند بلكه احاديث آنها را كه شنيدند افشا كردند و دشمن را بر آنان مسلط ساختند و آنان كشته شدند.پس قتل و تعدي و معصيت رخ داد

3-جايگزيني ديگران به جاي ائمه

حسن بصري نامه اي به امام حسن مجتبي(ع) نوشت.در آن چنين آورد:شما اهل بيت پيامبريد و معدن حكمت ها. خداوند شما را كشتي هاي نجات در درياهاي طوفاني قرار داد.پناه پناه خواهانيد.به ريسمان مستحكم شما... تمسك مي جويند. كسي كه پيرو شما باشد هدايت و نجات يافته و كسي كه از شما سر پيچد هلاك شده است و گمراه.من اين نامه را به خاطر حيرت و سر در گمي و اختلاف امت در بحث قضا و قدر خدمتتان نوشته ام. ازآنچه خدا به شما آموخته به ما هم بياموزيد.
امام در پاسخ او نوشتند:بله چنان كه نوشتي ما اهل بيتيم نزد خدا و پيامبر اما پيش تو و اصحابت. اگر چنان كه گفتي بود ديگران را بر ما مقدم نمي داشتيد. به جانم سوگند خداوند شما را در قران چنين مثال زده: أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنى‏ بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اين در باره شما و اصحاب توست.....،[32]

4-ديگران را امام قرار دادند

ثَابِتٍ عَنْ جَابِرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ قَالَ هُمْ وَ اللَّهِ أَوْلِيَاءُ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ اتَّخَذُوهُمْ أَئِمَّةً دُونَ الْإِمَامِ الَّذِي جَعَلَهُ اللَّهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلِذَلِكَ قَالَ وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذابِ. إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ. وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع هُمْ وَ اللَّهِ يَا جَابِرُ أَئِمَّةُ الظَّلَمَةِ وَ أَشْيَاعُهُمْ[33]
ثابت بن جابر گويد از امام باقر (ع) در باره اين آيه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ» پرسيدم.فرمود: قسم به خدا منظور مواليان فلاني و فلاني است كه آنها را به جاي امامي كه خدا او را امام قرار داده؛ پيشواي خود قرار دادند. به خاطر همين خدا فرموده: وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذابِ. إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ. وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ[34]؛ در آن هنگام، رهبران (گمراه و گمراه‏كننده) از پيروانِ خود، بيزارى مى‏جويند و كيفر خدا را مشاهده مى‏كنند و دستشان از همه جا كوتاه مى‏شود. و (در اين هنگام) پيروان مى‏گويند: «كاش بار ديگر به دنيا برمى‏گشتيم، تا از آنها [پيشوايان گمراه‏] بيزارى جوييم، آن چنان كه آنان (امروز) از ما بيزارى جستند! (آرى،) خداوند اين چنين اعمال آنها را به صورت حسرت‏زايى به آنان نشان مى‏دهد و هرگز از آتش (دوزخ) خارج نخواهند شد! به خدا سوگند اي جابر! آنها پيشوايان ستمكار و طرفدارانشان هستند.

5-ولايت را انكار مي كنند

‹فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هذا وَ ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ»[35] وَ هِيَ وَ اللَّهِ آيَاتُنَا وَ هَذِهِ أَحَدُهَا وَ هِيَ وَ اللَّهِ وَلَايَتُنَا يَا جَابِرُ مَا تَقُولُ فِي قَوْمٍ أَمَاتُوا سُنَّتَنَا وَ تَوَالَوْا أَعْدَاءَنَا وَ انْتَهَكُوا حُرْمَتَنَا فَظَلَمُونَا وَ غَصَبُونَا وَ أَحْيَوْا سُنَنَ الظَّالِمِينَ وَ سَارُوا بِسِيرَةِ الْفَاسِقِينَ قَالَ جَابِرٌ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنَّ عَلَيَّ بِمَعْرِفَتِكُمْ وَ أَلْهَمَنِي فَضْلَكُمْ وَ وَفَّقَنِي لِطَاعَتِكُمْ مُوَالَاةَ مَوَالِيكُمْ وَ مُعَادَاةَ أَعْدَائِكُم[36]؛ قسم به خدا آيات ما را انكار كردند.اي جابر! چه مي گويي در باره آناني كه سنت و راه ما را نابود كرده و دشمنان ما را اطاعت نموده و حرمت ما را هتك كردند. به ما ظلم روا داشته و حق ما را غصب نمودند.سنت و روش ظالمان را به پا داشته و راه و مسير فاسقان را پيمودند. جابر گفت: خدا را شكر كه به من معرفت شما را عنايت نمود..فضل و برتري شما را به من فهماند. و مرا به اطاعت تان توفيق داد.و دوستي با دوستانتان و دشمني با دشمنانتان را ارزاني داد.

6-تمسخر مومنين

زُيِّنَ لِلَّذينَ كَفَرُوا الْحَياةُ الدُّنْيا وَ يَسْخَرُونَ مِنَ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ؛ زندگى دنيا براى كافران زينت داده شده است، از اين رو افراد باايمان را (كه گاهى دستشان تهى است)، مسخره مى‏كنند در حالى كه پرهيزگاران در قيامت، بالاتر از آنان هستند (چرا كه ارزشهاى حقيقى در آنجا آشكار مى‏گردد، و صورت عينى به خود مى‏گيرد) و خداوند، هر كس را بخواهد بدون حساب روزى مى‏دهد. (بقره/ 212).

7-صد از راه خدا و تحريف

الَّذينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِكَ في‏ ضَلالٍ بَعيدٍ؛ همانها كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مى‏دهند و (مردم را) از راه خدا باز مى‏دارند و مى‏خواهند راه حق را منحرف سازند آنها در گمراهى دورى هستند! (ابراهيم/3)

8-مبارزه و رويارويي و مبارزه با امام

گروهي از كوفه چون سليمان بن صرد خزاعي- حبيب بن نحبه- رفاعه بن شداد و حبيب بن مظاهر از نويسندگان نامه به امام حسين(ع) بودند و مشتاق او، به هر وسيله و سختي بود خود را به امام رسانده و تا آخرين نفس از او دفاع نمودند و بر پيمان خود و بيعت با امام، باقي ماندند.
گروهي ديگر چون شبث بن ربعي - حماد بن ابجر- يزيد بن حارث – قيس بن الاشعث- عمرو بن حجاج زيدي، تمام گفته‌ها، نوشته خود تعبير «جند مجند؛ لشكر آماده» و عهد و سوگندها را فراموش كرده و در مقابل سخن و احتجاج امام حسين(ع)، نامه را انكار كردند، اينان به خيال پست و مقام و مسئوليت آمده بودند، لذا به خيل نامه‌نگاران پيوستند و روزي با آمدن ابن زياد از اين فرقه برون آمده و خرقه و لباس جنگ با حسين (ع) را به تن كردند. اينان بندگان دنيا بودند و هر كس كه ذره‌اي از آن را داشت يا به آنها وعدة آن را‌ مي‌داد، بندگي‌ مي‌نمودند.
گروه ديگر، بي‌طرفان ي كه شيطان آنان را فريفته به زعم خود بي‌طرفند و حال آنكه با تماشا و سكوت خود، ياري گر دشمن‌اند.
گروهي بودند،‌ مي‌گريستند و دعا‌ مي‌كردند كه خدايا حسين را ياري كن. همين و فقط همين. [37]

پيشگيري و درمان

دوران غيبت

1. تبيين جايگاه دنيا با رعايت عدم افراط و تفريط
2. تذكر نامانايي دنيا
حضرت پيامبر گرامي اسلام(ص) مقرّب ترين افراد به خدا را در روز قيامت چنين وصف مي كند: آنان چون سگان بر جيفه و مرداري به هم نپريده‌اند. لذا مردمان آنان را بيمار پندارند (عقب افتاده ) يا اينكه عقلشان از بين رفته . در حالي كه چنين نيست. آنان به سختي هاي قيامت نظاره كرده‌اند. آن را در نظر دارند. لذا دلبستگي دنيا از قلوبشان رخت بر بسته. آنجا كه ديگران عقول خود به كار نگرفتند؛ آنان انديشه كردند. پس شما هم مانند آنان باشيد.
لم يتكالبوا على الدنيا تكالب الكلاب على الجيف شعثا غبرا يراهم الناس فيظنون أن بهم داء أو قد خولطوا أو ذهبت عقولهم و ما ذهبت بل نظروا إلى أهوال الآخرة فزال حب الدنيا عن قلوبهم عقلوا حيث ذهبت عقول الناس فكونوا أمثالهم[38]

3. مراجعه به علماي واقعي: علماي واقعي همان‌ها كه دنيا را به خدمت دين گرفته‌اند.خود اسير دنيا نشده.كوشيده‌اند ديگران را هم برهانند راه نجات در دوران غيبت‌اند. در روايات ما از سويي ما را از اطاعت عالم نمايان دنيا خواه برحذر داشته‌اند و فرموده‌اند اگر زماني عالمان دنيا زده شدند بر اي دينتان از آنها برحذر باشيد و از سوي ديگر تاكيد كرده‌اند كه بايد به عالمان خويشتن دار كه اسير نفس خود نيستند مراجعه نمود.

كَذَلِكَ عَوَامُّنَا إِذَا عَرَفُوا مِنْ عُلَمَائِهِمُ الْفِسْقَ الظَّاهِرَ وَ الْعَصَبِيَّةَ الشَّدِيدَةَ وَ التَّكَالُبَ عَلَى الدُّنْيَا وَ حَرَامِهَا فَمَنْ قَلَّدَ مِثْلَ هَؤُلَاءِ فَهُوَ مِثْلُ الْيَهُودِ الَّذِينَ ذَمَّهُمُ اللَّهُ بِالتَّقْلِيدِ لِفَسَقَةِ عُلَمَائِهِمْ فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّيعَةِ لَا كُلَّهُمْ.[39]

4. بهتر فراهم كردن رفاه عمومي تا عده اي بخاطر فقر و ناداري از مسير الهي جدا نگردند همان تعبير معروف كه "كاد الفقر ان يكون كفرا"و برداشت از امام و انتظار فرج فقط فراهم كردن حداقل دنيا نباشد و نگاه به امام و مفهوم انتظار وتوقع از فرج بيش از رفاه و امور دنيوي باشد.

5. تحذير از تجمل گرايي

6. شناسايي و ميدان ندادن به دنياپرستان (آياتي كه به دستور مي دهد:"ذرهم …؛[40] رهايشان كن " ميدان ندادن در عرصه‌هاي متفاوت را هم شايد شامل شود)

7. مبارزه با نظام‌ها و جريانات دنياطلب

8. تلاش براي تشكيل حكومتي كه زمامداران، اسيران دنيا نباشد و به تعبير اميرالمؤمنين (ع) در مسيري باشند كه دنيا به جهت احقاق حق و ابطال باطل و دفاع از مظلومان ارزشمند باشد.

وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ، وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَنْ لَا يَقِرُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ، لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا، وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا، وَ لَأَلْفَيْتُمْ دُنْيَاكُمْ هَذِهِ عِنْدِي أَزْهَدَ مِنْ خَبْقَةِ عَنْزٍ…[41]

ظهور

گام‌هاي مبارزه با دنياپرستي

1. تغيير فرهنگ

رشد و كمال عقلي بشر، بشر قدر و منزلت خويش در مي‌يابد پس جهان و مافيها را هم سنگ و وزن خود نمي‌داند از دنيا مدد مي‌گيرد، به آن تعلق دارد امام اسير آن نيست. روح انسانها تعالي يافته، ديگر چون كودكان كه بر گردويي نزاع مي‌كنند بر پست و مقام و خاك و سنگي نزاع نمي‌كنند، كه استعدادها و جانشان بزرگ شده است.
حضرت چون قيام مي كنند خداوند بر سر مردمان دست عنايت مي نهد و عقول و اخلاقشان كامل مي گردد.
إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ كَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ[42]؛
وَ لَذَهَبَتِ الشَّحْنَاءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبَاد؛ و كينه توزي از دلهاي بندگان بركنده خواهد شد.[43]

2. تغيير عملي

ـ الگوي عملي رهبر قيام، حضرت مهدي (عج) كه نگاهش به دنيا چون اجداد بزرگوارش ارزشي كمتر از عطسة بز (دُنْيَاكُمْ هَذِهِ عِنْدِي أَزْهَدَ مِنْ خَبْقَةِ عَنْزٍ..)[44] از سويي و از سويي ديگر محل تجارت و مزرعة ارزشمند آخرت و وسيله‌اي براي احقاق حق و ابطال باطل. حضرت چنان كه در در روايات آمده: لباسش خشن است و غذايش غذاي نرم و گوارايي نيست. فَوَ اللَّهِ مَا لِبَاسُهُ إِلَّا الْغَلِيظُ وَ لَا طَعَامُهُ إِلَّا الْجَشِبُ؛[45]
ـ كارگزاران، دنيا به اسارت گرفته، آناني كه رهبرشان در آغاز از آنان پيمان گرفته كه به مظاهر و زخارف دنيوي، زخرف نبندند و بر آن دل و ايمان وابسته نسازند، آناني كه در امتحان‌هاي سخت قبل از ظهور، نفس خود را در امتحانهاي متفاوت پيروز بدر آورده‌اند و از صهباي عشق الهي، چنان نوشيده‌اند كه خدا در جانشان چنان بزرگ آمده كه هيچ چيزي در چشم‌شان ارزشمند نمي‌آيد[46] اميران دنيايند ـ و فراهم كنندگان عدالت و آسايش و فراواني براي مردمان بي‌آنكه خود بر آن دلبسته گردند. حضرت از يارانش در آغاز پيمان مي گيرد كه زر وسيم نيندوزند. گندم و جو احتكار نكنند. لباس خز نپوشند. لباس حرير و ابريشم نپوشند. و اصحاب اين امور و آنچه امام از آنان پيمان مي گيرد را به جان ودل مي پذيرند.
به حكم و فرمايش روايت كه «الناس علي دين ملوكهم»[47] چون چنين فرمانرواياني، فرمانفرماي عالم گردند، مردمان نيز راه و روش و سيرة خود را با آنان هماهنگ سازند.
ـ فراواني نعمت ها، بسياري از بزهكاري ها، حرص زدن‌ها، بخاطر كمي برخي امور و گاه ترس از نداري و پايان يافتن نعمت‌هاي الهي است. با فراواني نعمت ها، برون ريختن كينه‌ها، مساوات و عدالت حاكم بر امور، آرامش فراد و جوامع را مي‌گيرد و نتيجه آن ريشه كن شدن حرص و طمع است.

وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا لَأَنْزَلَتِ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ لَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ نَبَاتَهَا؛ چون قائم ما قيام مي كند آسمان بارانش را فرو ريزد و زمين گياهانش را برون ريزد.[48]

- امام (ع) به دنياپرستان ميدان نمي‌دهد. ديگر قرار نيست بندگان جاه و مقام و مظاهر دنيوي حاكم بر گروه‌ها و سرنوشت انسان‌ها گردند و انسانيت آنان را لگدمال كنند.

- در آن دوران ارزشها تغيير يافته است، دارايي، مال و ثروت ملاك ارزشي نيست كه معيار فرمانروايي بر خويش بر دنياست و بهره گيري از دنيا براي پيشبرد دين خود و دين و دنياي ديگران است.

- بالاخره مبارزه جدي پس از اتمام حجت‌ها، با چنگ زدگان به دنيا، بر گروه سوار شدگان مظلومين، رخ مي‌دهد، جنگي كه تمام دنيا پرستان و اربابان زر و زور و تزوير بر امام تحميل مي‌كنند و امام چون طبيبي كه … در عين محبت و مهرباني و در كنار تمام دارو و درمان‌ها، به ناچار تيغ جراحي به كف دارد. پس از تمام اتمام حجت‌ها ريشة دنياپرستي را كنده و بُت دنيا را با تبر عدالت خود مي‌شكند و چون محمد (ص) و علي (ع) كه بت‌ها را از ساحت كعبه بيرون ريختند، بت را از كعبة دلها برون مي‌ريزد.

پي نوشت ها:

[1]. ما مي‏خواهيم بر مستضعفان زمين منّت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان قرار دهيم. (قصص:5).
[2]. در زبور، بعد از ذكر]=تورات[ نوشتيم: «بندگان شايسته‏ام، وارث زمين خواهند شد» (انبياء:105).
[3]. خداوند، به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام داده‏اند وعده مي‏دهد كه قطعاً آنان را حكمران روي زمين خواهد كرد؛ همان‌گونه كه به پيشينيان آن‌ها خلافت روي زمين را بخشيد و دين و آييني را كه براي آنان پسنديده است، پابرجا و ريشه‏دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنيّت و آرامش تبديل مي‏كند؛ آن چنان كه تنها مرا پرستيده و چيزي را شريك من نخواهند ساخت. كساني كه پس از آن كافر شوند، آن‌ها فاسقانند. (نور:55).
[4]. گاندي با روش زاهدانه خويش امپراتوري انگلستان را به زانو در آورد.يعقوب ليث صفار به قولخودش نان و پياز را رها نكرد كه توانست حاكمان زمان خود را به و حشت افكند.(سيري در نهج البلاغه، شهيد مرتضي مطهري، ص 236)
[5].«قَالُواْ حَرِّقُوهُ وَ انصُرُواْ ءَالِهَتَكُمْ إِن كُنتُمْ فَعِلِينَ»
گفتند: «اوا-ابراهيم(ع) - را بسوزانيد و خدايان خود را يارى كنيد، اگر كارى از شما ساخته است!» (انبيا68)
[6] . كتاب‏العين، ج8، ص 75.
[7] مستدرك‏الوسائل، ج12، ص40
[8]مستدرك‏الوسائل، ج12،41
[9] الكافي، ج2، ص136 ‏
[10] شرح‏نهج‏البلاغة، ص 200.
[11] . كافي، ج2، ص135.
[12] . كافي، ج2، ص130.
[13] . همان، ص289.
[14]. سوره روم، آيه 20.
[15]. نهج‌البلاغه، خطبه 214.
[16]. يونس/7.
[17] . سيري در نهج‌البلاغه، شهيد مرتضي مطهري، ص257.
[18] . نهج‏البلاغة، ص483، كلمات قصار93.
[19] . كهف /7.
[20] . نهج‌البلاغه، ص483، كلمات قصار92.
[21] . «الدُّنْيا مَزْرعَةُ الاخِرَة» (حديث نبوي)؛ كنوز الحقايق، باب دال.
[22] . «اَلا و اِنَّ اليَوْمَ المِضمارُ وَ غَداً السِّباقُ»؛ نهج‌البلاغه، خطبه 28.
[23] . «الدُّنْيا … مَتْجَرُ اَوْلياءِ الله»؛ نهج‌البلاغه، حكمت 131.
[24] . «الدُّنْيا … مَسْجِدُ اَحِبّاءِ اللهِ»؛ نهج‌البلاغه، حكمت 131.
[25] . مجموعه آثار، شهيد مطهري، ح106.
[26] . همان، ص590.
[27] . بحارالانوار، ج97، ص336.
[28] . تحف‌العقول، ص513.
[29] . دلائل الامامة،ص74.
[30] . نهج‌البلاغه، خطبه 24.
[31] . كافي، ج2، ص371.
[32]. بحارالأنوار، ج10، ص136 .
[33]. الكافي، ج1، ص374 .
[34] . بقره/ 165-167.
[35] . اعراف/ 51.
[36].بحارالأنوار، ج26، ص12 .
[37] . از فرات تا فرات؛ درسهاي عاشورا براي منتظران، نگارنده.
[38] . إرشادالقلوب، ج1، ص135.
[39] . وسائل‏الشيعة، ج27، ص131.
[40]. حجر/3.
[41] . نهج البلاغه خطبه 2.
[42] . الكافي، ج 1، ص 25.
[43] . بحارالأنوار، ج10، ص 104.
[44] . نهج البلاغه، خطبه 2.
[45] . بحارالأنوار، ج52، ص354.
[46]. عظم الخالق في انفسهم فصغر مادونه في اعينهم، نهج‌البلاغه، خطبه193.
[47]. كشف‌الغمة، ج2، ص21.
[48] . بحارالأنوار، ج10، ص104.
............................................................................................
منبع: كميته علمي همايش بين المللي دكترين مهدويت
 شنبه 30 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 92]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن