واضح آرشیو وب فارسی:ابرار: امان از روزى كه خوب باشى و ببازى...
افطار را خورده و نخورده به سمت ورزشگاه آزادى راه افتادند، ۷۰ هزار نفر مشتاق. يكى با پرچم، يكى با بوق و اما همه با عشق، با دل خود. هوا عالى بود نه گرم و نه سرد. از غروب پنجشنبه دل دل ها و نگرانى ها كه «امروز چه مى شود؟!» آغاز شده بود اما همه انگار ته قلبشان به پيروزى مقابل مس كرمان روشن بود، بالاخره پرسپوليس است ديگر! بايد ببرد آن هم با اين همه بازيكن و اين همه تماشاگر و امكانات. بازى شروع شد درست رأس ساعت ۲۰ و ۳۰ دقيقه!
***
پرسپوليس ۱۵ دقيقه باز هم توفانى، از چپ و راست توپ بود كه به سمت دروازه «سيدمهدى رحمتى» مى آمد اما بدشانسى پشت بدشانسى. انگار قرار نبود توپ ها گل شوند. هواداران پرشور اما با چند متر فاصله از زمين چمن و روى سكوها براى حريف خود ديوار كشيده بودند مثل برزخ. كسى به خود حق ساكت شدن نمى داد. همه آمده بودند با يك پيروزى حقشان را از بازى مقابل مس بگيرند. يك حق ۳ امتيازى، اين نهايت خواسته حدود ۷۰ هزار نفرى بود كه خود را با هزار زحمت به ورزشگاه رسانده بودند.
***
همه چيز براى جشن پيروزى آماده بود به غير از روييدن گل. پاس هاى كوتاه در كمربند ميانى، بازى تكضرب، دوندگى بى امان هافبك هاى سرخپوش، بازى تاكتيكى و مثلث هاى ۳ نفره در ميانه ميدان و...اما مگر اين فاكتورها تيم را به گل مى رساند! كم كم سر و صداى سكونشينان، تيم بيرون از زمين چمن و يار دوازدهم پرسپوليس درآمد. طبيعى بود كه آنها از بازيكنان خود انتظار بيشترى داشته باشند. البته زمان زيادى هم تا پايان باقى نمانده بود. در يك توپ ربايى حال پرسپوليس صاحب موقعيت شد «محمد منصورى» بازيكن تازه به ميدان آمده خود را آماده ارسال توپ بر روى دروازه مس كرد اما توپش با دخالت دست مدافع مس تغيير جهت داد و هند شد. همه نگاه ها رفت به سمت «مسعود مرادى» اما هيچ واكنشى از سوى مرادى واقع نشد. درست چند ثانيه بعد در محوطه جريمه ديگر مدافع مس كرمان با يك تكل خشن پاى مخالف مجتبى شيرى را در يك قدمى داور هدف قرار داد و وى را نقش زمين كرد. باز هم مرادى بى تفاوت بود، انگار نه انگار كه اتفاقى رخ داده! مرادى به راحتى از اين صحنه گذشت تا حدود ۷۰ هزار نفر از خود بپرسند: آيا داور حواسش به بازى است؟!
***
«وقتى گل نزنى، گل مى خورى و مى بازى.» اين جمله يكى از قوانين نانوشته فوتبال است. قانونى كه حتى اگر مثل يك قهرمان بازى كنى و حريفت را اسير كنى اما گل نزنى باز هم مصداق خواهد داشت. امان از روزى كه خوب باشى و ببازى. خوب بازى كنى و اما شكست تو را در آغوش بگيرد. امان از فوتبالى كه در آن يك صحنه مشكوك داورى تمام اميد ها و آرزوهايت را نقش برآب كند و حتى نتوانى به كسى اعتراض كنى. اين بود حال و روز پرسپوليس در روز بازى با مس كرمان...
***
بازى تمام شد اما مگر كسى مى توانست هواداران پرسپوليس را آرام كند؟! آنها ايستاده بودند تا شايد اتفاقى رخ دهد شايد مسعود مرادى در هنگام ترك زمين به اشتباه احتمالى خود اعتراف كند. اكثر سكوها خالى شده بود اما سكوهاى روبرويى خروجى زمين هنوز پر بود از تماشاگرانى كه عصبانيت و خشم از چشمانشان هويدا بود. در ميان آنها اما بودند كسانى كه با رفتارهايى عجيب از قبيل شكستن صندلى هاى ورزشگاه و پرتاب آن به سمت زمين چمن مى خواستند از عصبانيت خود بكاهد، عده اى كه با اينگونه رفتارهاى ناشيانه و غيرمعقول اول به امكانات ورزشگاه و بعد به حيثيت پرسپوليس آسيب رساندند.
***
كمى زمان بايد مى گذشت. از پشت درب رختكن پرسپوليس اخبارهايى ضد و نقيض به بيرون درز مى كرد: ديگر در ليگ بازى نمى كنيم و كنار مى كشيم. چه كسى بايد جواب هواداران را بدهد. چه بر سر داورى آمده؟ اينها چه كسانى بودند كه صندلى هاى ورزشگاه را شكستند و به سوى داور بازى بطرى آب پرتاب كردند؟ آيا اين باخت حق پرسپوليس بود؟ و...
***
جو كاملاً متشنج و غيرعادى شده بود. هيچ كدام از اعضاى باشگاه پرسپوليس را نمى يافتى كه آرام و قرار داشته باشد. افشين قطبى هم در كنفرانس مطبوعاتى خود اعلام كرده بود ديگر هيچ انتقادى به داوران نخواهم كرد تا آب پاكى را روى دستان خبرنگاران حاضر كه آمده بودند بپرسند «آيا واقعاً داور آن پنالتى ها را نديد؟» بريزد. قطبى گفت: «از بازيكنانم راضى ام و حالا با اين بازى كه انجام دادند مى توانم قول قهرمانى دهم. بله! اگر هميشه مثل بازى با مس كرمان بازى كنيم قهرمان مى شويم.» اما امان از روزى كه خوب بازى كنى، فوق العاده باشى و ببازى...
پنجشنبه 28 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابرار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 200]