تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834894889
سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
تهران-خبرگزاري ايسكا نيوز:روزنامه هاي جام جم ،دنياي اقتصاد ،اعتماد ملي ،رسالت ،صداي عدالت ، كارگزاران ، كيهان ، مردم سالاري و آفتاب يزد در سرمقاله هاي امروزخود به مسائل مهم سياسي روز داخلي و خارجي پرداختند.
به گزارش روز پنج شنبه باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران "ايسكا نيوز " سرمقاله هاي برخي روزنامه هاي صبح ايران به شرح زير است :
**جنايت جديد اسرائيل
روزنامه جام جم در سرمقاله امروز خود در خصوص عملكرد اخير اسراييل نوشت :
گزارش مايوسكننده اي كه اين هفته انتشار يافت جنبه ديگري از جنايات اسرائيل در اراضي اشغالي را افشا مي كند كه هدف آن جداسازي اعضاي خانوادهها از يكديگر و نابود كردن زندگي مردم فلسطين است، چنان كه گويي جناياتي كه اسرائيليها در جهت محروم كردن مردم فلسطين از خانهها و اراضي قبل از 1948 آنان انجام دادهاند كافي نبوده است.
صهيونيستها در برنامه جديد، انتقال اجباري مردم كرانه باختري به نوار غزه را در پيش گرفته و به اين ترتيب بحران آوارگي مردم را به مراتب تشديد كردهاند.
براساس برنامه جديد، فلسطينياني كه نشاني محل زندگي آنان زماني در غزه بوده، بدون توجه به اين كه چند سال پيش از غزه به كرانه باختري آمدهاند، ديگر حق ندارند در كرانه باختري زندگي كنند و مجبورند به غزه بروند.
به گزارش 2 موسسه دفاع از حقوق بشر كه اين گزارش را تهيه كردهاند، دليل تشديد اقدامات اخير مقامات اسرائيلي براي اجراي اين مقررات، از تمايل شديد آنها براي ايجاد شكاف بين كرانه باختري و نوار غزه و مشكلات بيشتر براي غزه و حماس و كل مردم فلسطين سرچشمه ميگيرد.
اين كار برخلاف توافقهاي اسلو است كه با صراحت ميگويد با غزه و كرانه غربي بايد به عنوان يك واحد جغرافيايي رفتار شود. اين سياست در عين حال با برنامههاي اسرائيل براي منزوي كردن غزه به منظور مجازات دولت حماس هماهنگ است.
اما بيشترين لطمات از سياستهاي غيرانساني اسرائيل را مردم عادي متحمل ميشوند. ماموران اسرائيلي براي پيدا كردن به اصطلاح اين افراد «غيرقانوني» دست به جستجوي خانه به خانه و روشهاي وحشيانه ديگري زدهاند.
ماده 49 پيمان ژنو علنا نيروهاي اشغالگر را از نقل و انتقال اجباري و تبعيد اشخاص تحت حمايت به هر جاي ديگري، بدون توجه به انگيزه اين كار، منع كرده است.
سازمان عفو بينالملل در زمينه محكوم كردن اين اقدام اسرائيل ميگويد انتقال اجباري، ماده 33 پيمان ژنو را نيز نقض ميكند كه مجازات دستهجمعي را منع كرده است. اما اصرار اسرائيل براي ناديده گرفتن قوانين و مقررات بينالمللي چيز تازهاي نيست و اين اقدامات تازهترين آنها در فهرستي طولاني از نقض مقررات است و بعيد است كه عاملان اين جنايات با انتقاد و سرزنش گروههاي مدافع حقوق بشر و سازمانهاي غيردولتي دست از اعمال خود بردارند.هر دولتي كه با چشم بستن به جنايات اسرائيل از آن حمايت ميكند، همانقدر مسوول رنج او و ساير فلسطينيان است كه خود مسوولان اسرائيلي هستند.
**دنياي اقتصاد:عدالت و طرح يارانهها
روزنامه دنياي اقتصاد در سرمقاله امروز خود در مورد طرح هدفمند كردن يارانه ها مي نويسد:
تقريبا قريب به اتفاق كارشناسان اقتصادي بر لزوم ايجاد تحول اقتصادي جهت حل مشكلات ساختاري اقتصاد كشور متفقالقول هستند،
در بين محورهاي هفتگانه تحول اقتصادي، هدفمند كردن يارانهها سهم بيشتري از مباحث را به خود اختصاص داده است؛ به گونه اي كه هر موقع بحث تحول اقتصادي مطرح ميشود، ناخودآگاه ذهنها به سمت هدفمند كردن يارانهها و پرداخت نقدي يارانهها معطوف ميگردد. طرفداران پرداخت پلكاني معكوس (از جمله دولت) معتقدند كه پرداخت ميزان بيشتري از يارانهها به دهكهاي درآمدي پايين باعث بالارفتن قدرت خريد و رفاه آنها ميگردد و در نهايت فاصله طبقاتي در جامعه كم ميشود.
با نگاهي نقادانه به اين موضوع برخي از چالشهاي پيش روي اين طرز تفكر(الگو) مورد مداقه قرار خواهد گرفت.
1 - شايد به ياد داشته باشيد يكي از مصاديق عدالت حضرت علي(ع) كه در كتب درسي به عنوان يك خصلت برجسته عنوان ميشد، اين بود كه بيتالمال را به صورت يكسان بين اشراف و مستمندان تقسيم ميكردند يا زماني كه عقيل برادر حضرت علي (ع) به جهت عائلهمندي و فقر شديد تقاضامند سهم بيشتري از بيتالمال بودند، با واكنش تند آن حضرت مواجه گرديد. با عنايت به موارد ذكر شده در ابتدا بايد نظر اسلام را از متخصصان امر (مراجع محترم تقليد) جويا شد تا طبق آن تئوريهاي پرداخت نقدي شكل بگيرد.
2 - بالفرض در مبحث تئوريك هيچ خللي بر اين نظريه- با فرض شرايط آرماني همه عوامل (از جمله سيستم اداري و مديريتي و....)- وارد نباشد، اما در مقام اجرا آيا كشور از نظر سيستم اداري و مديريتي و... در شرايط آرماني به سر ميبرد تا بتواند ميزان درآمد و دارايي افراد جامعه را شناسايي نمايد؟ به اذعان مجريان طرح -كارشناسان نه مديران- هنگام جمعآوري اطلاعات مربوط به خانوارها سطح درآمدي افراد و همچنين داراييهاي آنها -البته در صورت ابراز- انسان را به ياد قيمتهاي چهل سال قبل ميانداخت. و از طرفيدر اين بين كساني كه به جرم داشتن فضيلت اخلاقي صداقت از همرديفان خود از نظر درآمدي كه به علت عدم اظهار صحيح اطلاعات در دهكهاي پايين درآمدي قرار گرفتهاند، يارانه كمتري دريافت مينمايند و در اينجا علاوه بر پاداش به انسانهاي دروغگو، به قول معروف عدالت افقي در پرداخت يارانه رعايت نميشود.
3 - آيا جز اين است كه تاثيرگذاران بر بازار به ويژه در حوزه انحصار با عنايت به دريافت كمتر يارانه تصميم خواهند گرفت با افزايش قيمت اجناس كسري دريافتي را به طور غيرمستقيم جبران نمايند كه در نهايت دود اين گراني به چشم دهكهاي پايين جامعه خواهد رفت.
4 -تجربه پرداخت نقدي يارانهاي يك تجربه نو در سطح كشور است و ممكن است بسياري از ضعفها با اجرايي شدن طرح آشكار شود و از طرفي واقعي نمودن قيمتها جهت حل مشكلات اقتصادي كشور (رانتها، اسرافها و....) اجتنابناپذير است، لذا پيشنهاد ميشود جهت آمادگي و مطابقت تدريجي مردم با اين رفتار اقتصادي نو و كاهش عوارض آتي، ابتدا به ساكن به عنوان پيش زمينه، يارانهها به صورت يكسان بين خانوارها توزيع شود تا در مرحله بعد، به دور از شتابزدگي ضمن تكميل بانك اطلاعات ايرانيان با مطالعه دقيقتر و با استفاده از نظرات كارشناسي متخصصان از طيفهاي فكري مختلف عوارض احتمالي اجراي طرح اصلي در يك بازه زماني بيشتر مورد بررسي و مداقه كافي قرارگيرد. لازم به ذكر است كه اين روزها جمله كليشهاي «يك بار براي هميشه» بين كارشناسان و بيشتر در بين دولتمردان باب شده است و به غلط تصور ميكنند كه با اقدامات يكباره و انقلابي ميتوان مشكلات را حل نمود، اما غافل از اينكه اقدامات شتابزده و انقلابي با پشتوانه مطالعاتي ضعيف باعث وارد آمدن شوك شديد اقتصادي و به تبع آن عوارض شديدتر اقتصادي از جمله تورم، بيكاري و... خواهد شد.
**اعتماد ملي :پايان خوابهاي طلايي
روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود از سير نزولي قيمت نفت سخن گفت و نوشت:
اخباري كه از بازار نفت به گوش مي رسد بسيار نگرانكننده است. همزمان با بحران اقتصادي آمريكا و گسترش آن به بازارهاي مالي اروپا و آسياي جنوب شرقي، قيمت نفت نيز سيري نزولي در پيش گرفته است. بهگونهاي كه بهطور نمونه قيمت نفت ايران 5/18 دلار در هر بشكه كاهش يافته است. هر چند مقامات نفتي اوپك اظهارنظر ميكنند، قيمتها به وضعيت سابق برگشته يا در عدد 100 متوقف خواهد شد
حال با عنايت به اينكه دولت نهم با دست و دلبازيهاي غيرعلمي و غيركارشناسي خود تنها 7 ميليارد دلار در صندوق ذخيره ارزي باقي گذاشته، شهر كوچكي چون ابوظبي رقم افسانهاي هزار ميليارد دلار را در صندوق ذخيره ارزي خويش نگه داشته است.
نكته جالب در اين ميان سرايت بحران اقتصادي آمريكا به آسياي جنوب شرقي و بازار نفت است. بديهي است كشورهاي صادركننده نفت كه عموما از اقتصادهاي تكمحصولي و بيمار بهره ميبرند به شدت متزلزل و متضرر خواهند شد اما خدا كند شرايط براي ايران چندان وخيم نباشد. دولت نهم با سياست گشادهدستي خويش ضمن خالي كردن صندوق ذخيره ارزي، گوش خود را بر نصايح اهل اقتصاد و خبرگان امر بست تا كشور را در آستانه چالش قرار دهد. تا به حال دولت نهم با ولخرجيهاي غيرضروري ميتوانست روپوشي بر آشفتگيهاي سياستگذاري در امر اقتصاد و سياست بكشد. روش اداره كشور به صورت كميته امداد و توزيع پول از بدويترين و البته بحرانآميزترين سياستهاي متروك دنيا است، اما اين شكوائيه را به كجا بايد برد كه آنهايي كه بايد ميشنيدند، خود را به نشنيدن زدند.
اينك در حالي كه مقامات اسرائيلي از لزوم كاهش درآمدهاي نفتي ايران براي كنترل سياستهاي ايران حرف ميزنند، قيمتها روبه سقوط گذاشتهاند.
واضح است كه قدرتهاي بزرگ در حال انتقال بحرانهاي خود به كشورهاي حاشيه هستند. عصر ولخرجيهاي طلايي دولت به پايان رسيده است، دولت نهم بايد كمربندهاي اقتصاد ايران را ببندد. شايد اين امر سبب شود كه بتوان بر بسياري از سياستهاي شتابزده و عجولانه دولت مهار تدبير افزود.
چنانچه نتوانيم خود را با شرايط جديد وفق دهيم و اداره كشور را نه بر اساس جيب گشاد و پرپول، بلكه با تدبير و مملكتداري پيش ببريم، خطر همه ما را تهديد خواهد كرد.
**رسالت :توصيههاي پنج وزير
روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود به سخنان 5 وزير پيشين آمريكا مبني بر تعامل با ايران اشاره كرد و نوشت :
پنج وزير امور خارجه پيشين ايالات متحده آمريكا در نشستي مشترك خواستار تعامل با ايران شدند . “ هنري كيسينجر “ ، “ جيمز بيكر” ، “ وارن كريستوفر “ ، “ مادلين آلبرايت “ و “كالين پاول “ پنج وزير خارجه آمريكايي از دو حزب اصلي هستند كه دوران بجران روابط تهران - واشنگتن را تجربه كردهاند. “هنري كيسينجر” از معماران دكترين “ نيكسون- كيسينجر” درسالهاي منتهي به انقلاب اسلامي ايران بود و پس از آنكه آن دكترين “شاه محور” با انقلاب 1357 شكست خورد طراح نخستين اقدامات مداخله، انحراف انقلاب و بايكوت نظام سياسي جديد ايران به شمار ميرفت.طوري كه حتي دولتهاي بعد از جيمي كارتر رئيس جمهور وقت آمريكا نيز همواره از نظريههاي ضد ايراني او در سياستگذاريها و جنگهاي رواني مربوطه استفاده ميكردند. آخرين حضور جدي كيسينجر در اين دعوا به مشاركت ايشان در تيم يكصدنفره مشاوران “ ديك چني” معاون رئيس جمهور كنوني آمريكا بر ميگردد كه با طراحي اقدام جهت ايجاد هژموني منطقهاي آمريكا پيشنهاد ميكند پس از تسخير مناطق استراتژيك موجود در عراق ،افغانستان ،لبنان و سرزمينهاي اشغالي ميتوان ايران را با سياستهاي غيرنظامي به تسليم وا داشت.
“ جيمز بيكر “ وزير خارجه بوش پدر از طراحان دكترين نظم نوين جهاني بود كه پس از شكست عراق در جنگ 1991 ميلادي شكل گرفت. او نيز در آن زمان با طراحي مكانيسم 2+6 (شش كشور عضو شوراي همكاري خليج فارس به همراه سوريه و مصر ) سعي داشت كه ايران بعد از عراق و شكست خورده در جنگ منزوي شود. وارن كريستوفر وزير امورخارجه دوره اول رياست جمهوري بيل كلينتون نيز با دكترين دموكراسي سازي در جهان به محوريت خاورميانه اسلامي سياست تضاد با ايران را در پيش گرفت. سياست مهاردوگانه (ايران و عراق) در دستور كار او قرار گرفت و اين سياست را خانم مادلين آلبرايت وزيرخارجه دوره دوم كلينتون با سياستهاي تحريم “ داماتو “ و “هلمزبرتون” همراه ساخت. در زمان اين دو وزير به رغم اينكه به واسطه حاكميت جريان دوم خرداد در دولت ايران بيشترين “ چراغ سبزها “ را با دولت ايران مبادله كردند ولي اين روابط نتيجهاي جزشكست است به گونهاي كه حتي تمهيدات حمله نظامي به ايران در ميانه دهه 1990 م كمتر از الان مطرح نشد. بعدها هم آقاي خاتمي در ايران و آلبرايت در آمريكا از فرصت سوزيهاي مربوط به آن زمانه اظهار ناراحتي كردند.
كالين پاول وزيرخارجه بوش دوم در دوره اول بود. پاول نيز با 11 سپتامبر وزارت را بحراني آغاز كرد . ولي چون خاورميانه به منطقه اقدام نظامي آمريكا تبديل شد اختيار سياستگذاري در اين منطقه بيشتر بر عهده دونالدرا مسفلدو تيم مشاوران معروف خود به رياست ريچارد پرل قرار گرفت.
مباحث حقوق بشري به حاشيه رانده شد و موضوع برنامههاي هستهاي ايران به بهانهاي براي فشار و انزواي ايران تبديل گرديد. البته پاول نيز بلافاصله بعد از كنار رفتن و آمدن خانم “رايس “ به برخي اشتباهات دولت بوش از جمله در تقابل سخت با ايران اعتراف كرد .
حال از تطبيق آن سوابق و اين مواضع چند نتيجه را ميتوان گرفت :
-1 موضوع “تقابل با ايران “ يك موضوع انتخاباتي است . دموكراتها نيز با طرح ضرورت جلوگيري از بازگشت به دوران جنگ سرد ،تعامل با ايران ، چين ،روسيه و سوريه را مطرح ميكنند. اما همين موضوع نيز اكنون انتخاباتي است چون حتي اگر حزب دموكرات پيروز انتخابات باشد حفظ پايگاههاي نظامي ايجاد شده در عراق ، افغانستان و تداوم اقدامات ايذايي عليه قدرتهاي بينالمللي رقيب و قدرتهاي غيرهمسوي منطقهاي را بهعنوان بخشي از ميراث ابرقدرتي خود در دستور كار خواهد داد.
-2 دو حزب براي پيشبرد سياست حضور دولت آمريكا درخاورميانه نيازمند دشمن هستند حتي خانم كاندوليزارايس نيز بعد از كنارهگيري خواستار تعامل با ايران خواهد شد اما سياست وجود دشمن يا ساختن دشمن در صورت عدم وجود آن همواره در دستور كار دولتهاي 30 سال اخير آمريكا بوده است.
-3 بخشي از مواضع حاصل فشار افكار نخبگان سياست خارجي امروز آمريكا است . آنها از احتمال شكل گيري يك جنگ تازه با هدف انتخاباتي در صورت افت محبوبيت جمهوريخواهان نگرانند. چون به هر حال اغلب آنها جنبههاي حماقت آميز رفتارهاي بوش در هشت سال گذشته را از جنبههاي منطقي رفتار او بيشتر ميدانند.
-4 و سرانجام اينكه به رغم اوج تاريكي روابط ايران و آمريكا نخبگان گذشته و حال اين كشور نميتوانند واقعيت قدرت و دستاوردهاي مبتني بر آن، ايران را ناديده بگيرند. طيفي از نخبگان با نظريات محافظه كارانه در سياست خارجي معتقدند براي پرهيز از انواع جنگ سرد و گرم بايد با برخي قدرتهاي امروز دنيا همچون چين و روسيه و بازيگران غيرقابل انكار خاورميانه مثل ايران كنار آمد.
**صداي عدالت :شرط هايي براي ورود به انتخابات
روزنامه صداي عدالت در سرمقاله امروز خود شروطي را براي كانديداهاي انتخابات در نظر گرفت و نوشت:
در شرايط كنوني ايران اصلاحات عبارت است از تغييرات تدريجي و مرحله به مرحله سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي از وضعيت نامطلوب به وضعيت مطلوب در چارچوب نظام سياسي حاكم و قانون اساسي موجود و مناسبات و نهادهاي رسمي و قانوني جمهوري اسلامي و بدينترتيب "اصلاحطلب" كسي است كه با استفاده از شيوههاي قانوني و رسمي و در يك فرايند تدريجي و گام به گام به اهداف اصلاحي و مطلوب خود نزديك ميشود. هدف كلي و اساسي اصلاحات بازگشت به آرمانهاي اعلام شده و تصويب شده انقلاب اسلامي 1357 شمسي و احياي اهداف فراموششده و يا نقضشده و حتي مخدوش شده اين انقلاب ملت ايران است. اين اهداف نيز حداقل در طول 15 سال مبارزه و مقاومت (1357-1342) به وسيله رهبران مبارزه و بهويژه رهبر بلامنازع آن امام خميني بارها اعلان شده و سرانجام در قانون اساسي 1358 انعكاس يافته است. شايد اين اهداف را بتوان چنين برشمرد: آزادي در تمام ابعاد آن، استقلال و حفظ تماميت ارضي ايران، عدالت در تمام ابعاد و مظاهر آن و پيشرفت و توسعه همهجانبه كشور كه البته تمام اين اهداف در ساختار تاسيس يك حكومت و نظام سياسي دموكراتيك و برآمده از آرا و رضايت و مشاركت مردم ايران و بدون لحاظ كردن "حق ويژه" براي گروه يا طبقه يا فردي تحقق مييافت. قابل ذكر است كه چنين توصيفي از اصلاحات و اصلاحطلبي منحصر است به اصلاحطلبي در چارچوب باور به انقلاب اسلامي و بهويژه باور و يا التزام به نظام حقوقي نظام جمهوري اسلامي و وفاداري به فعاليت قانوني و علني كه عمدتا در اصلاحطلبي پس از دوم خرداد 76 و در جريان اصلاحات نوع خاتمي و خاتميسم خود را شناسانده است، وگرنه نوع ديگري از اصلاحطلبي وجود دارد كه گرچه به شيوههاي مسالمتآميز باور دارد اما آشكارا خود را در خارج از ساختار حقيقي و حقوقي نظام جمهوري اسلامي تعريف كرده و در نهايت خواهان تغيير رژيم است و از اين رو انقلابي است و اين نوع اصلاحطلبي خارج از محدوده بحث كنوني است.
هر اصلاحطلب معتقد به فعاليت قانوني در نظام جمهوري اسلامي، عليالقاعده باور دارد كه نظام حاكم جمهوري اسلامي اصلاحپذير است و ميتوان در ساختار حقيقي و حقوقي آن تغييراتي در مسير احياي آرمانهاي دموكراتيك انقلاب و اصول مطرح قانون اساسي و به سود مردم و كاهش تبعيضها و ستمها و محدوديتهاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي ايجاد كرده وگرنه اصلاحطلبي (حداقل در چارچوب مناسبات جمهوري اسلامي) لغو و بلاموضوع است.
تصور ميكنم اگر جناب آقاي خاتمي و طيف اصلاحطلبان صادق و دموكرات اقدامات زير را انجام بدهند، كامياب خواهند شد:
1- پيش از هر چيز تحليلي همهجانبه و واقعبينانه و جدي از وضعيت 8 سال اصلاحطلبي (8 سال كارنامه قوه مجريه و 4 سال قوه مقننه) ارائه دهند و به جد و حتي بيرحمانه از خود انتقاد كنند و بگويند نقاط قوت و ضعفشان چه بوده و در كجاها و چرا موفق بودهاند و در كجاها و چرا ناموفق و در نهايت ببينند با توجه به تجارب ارزشمند گذشته چه بايد بكنند و چه ميتوانند بكنند و از چه ابزارها و راهكارهايي براي تحقق برنامههاي معين و تعريف شدهشان استفاده كنند.
2- چنانكه گفته شد، از درون تحليل و نقد گذشته و تحليل وضع موجود و چشمانداز آينده، ميتوان به "برنامه" و كارهايي كه ميتوان كرد، رسيد. تاكيد ميكنم اين برنامه و اقدامات حتما بايد: 1- اجرايي و قابل تحقق باشد 2- موردي و مشخص و تعريف شده باشد 3- در ساختارهاي حقيقي و حقوقي فعلي و حاكم، شدني و قابل وصول باشد و 4- مجموعه برنامهها متوازن و شامل چند عرصه مهم سياست و اقتصاد و فرهنگ باشد. فيالمثل بهطور مشخص اعلان شود در مورد قانون انتخابات فلان تغيير انجام ميشود. حذف نظارت استصوابي (كه به اعتراف آقاي خاتمي و كروبي و تمام اصلاحطلبان نظارت استصوابي خلاف قانون اساسي است). مورد ديگر اصلاح قانون مطبوعات و احزاب و تشكيل هياتمنصفه واقعي در تمام دادگاههاي مطبوعاتي و سياسي (اجراي اصل 168 قانون اساسي) از اقدامات اصلاحي موردي و قابل ارائه و دفاع در چارچوب نظام جمهوري اسلامي است. در ارتباط با اقتصاد؛ ارائه راهكارهاي اجرايي و عملي در اموري چون سرمايهگذاري، اشتغال، كاهش بيكاري، مهار تورم و نقدينگي، مهار گراني و... بهطور مشخص و براساس كارهاي كارشناسي عرضه شود.
در ارتباط با دانشگاه و آموزش و پرورش نيز دو - سه برنامه اجرايي و كوچك اما شدني پيشنهاد شودبه هر حال اصلاحات حرف و ادعا و سخن و سخنراني و طرح آرمانهاي بلند نيست، اصلاحات و اصلاحطلبي برنامه و هدفگذاريهاي كوچك و اجرايي و محدود و قابل حصول در چارچوب مناسبات نظام حاكم و حاكمان انتصابي موجود است.
3- شرط سوم براي ورود به انتخابات و ارائه برنامه، وجود عزم لازم براي اجراي برنامهها و تحقق وعدههاي انتخاباتي است كه اين شرط بسيار مهم و تعيينكننده است، به گونهاي كه اگر نباشد، همه چيز بر باد و وعده سر خرمن است. واقعيت اين است كه اين شرط با توجه به تجربه گذشته و كوتاه آمدنهاي غيراستراتژيك آقاي خاتمي در مواقع و مواضع حساس و تعيينكننده بوده است. گرچه ممكن است ايشان اين نسبت را قبول نداشته باشند.
**كارگزاران : شوك صعود و نزول قيمت نفت
روزنامه كارگزاران نيز مانند اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود در خصوص سير نزولي قيمت نفت نوشت :
قيمت نفت مسير كاهش را در پيش گرفته است. اتفاقي كه آسيبشناسي آن به وضوح نشان ميدهد كه ريشه در افزايش سريع و غيرقابل پيشبيني قيمت نفت دارد. رشد فزاينده قيمتها در روزهايي كه قيمت نقت بالا رفت در بازارهاي ديگري چون كالاهاي كشاورزي از جمله ذرت و نيز آهن و فلزات ديگر به وضوح مشهود بود. براي حل اين بحران كه مسوولان در غرب آن را بورسبازي ميناميدند تمهيدات مختلفي انديشيده شد. سير تاريخي جريان افزايش قيمت نفت نشانگر آن است كه بروز موجي نگراني در مورد ركود اقتصادي در جهان و پيشبيني كاهش تقاضاي نفت توسط موسسات معتبر بهويژه اوپك ورق برگشت و جو بازار معكوس شد. بار ديگر اين اتفاق نيز نهتنها در بازار نفت كه در بازار ساير كالاهايي كه افزايش قيمت را تجربه كرده بودند، همهگير شد و ميلياردها دلار پول تزريقشده به اين بازارها خارج شد. اين فرآيند زمينه كاهش 35 درصدي قيمت نفت را طي دو ماه فراهم كرد. فرآيند افزايش و كاهش قيمت نفت در اين بازه زماني كوتاه حكايت از آن دارد كه عرضه و تقاضا را نبايد عاملي تعيينكننده در موج افزايش و كاهش شديد قيمت نفت به حساب آورد. اوپك در زمان رشد فزاينده قيمتها به منظور كنترل قيمتها اقدام به بالابردن سقف توليد خود كرد اما اين تجربه موفق نبود. در همان روزي كه اوپك ميزان توليد را افزايش داد موج افزايش قيمت نفت بيش از پيش بر بازار حاكم شد. امروز نيز در شرايطي كه قيمتها در سراشيبي سقوط قرار گرفته است بار ديگر اوپك سطح توليد را كاهش داده است و بار ديگر نيز شكست اين تجربه را به نمايش گذاشت. زيرا بهرغم اعمال سياست كاهش توليد از سوي اوپك باز هم روند كاهش قيمت نفت در جهان ادامه يافته و البته سبد نفتي اوپك بيش از پيش كاهش قيمت را تجربه ميكند. با شرايطي كه در حال حاضر بر اقتصاد جهان حكمفرماست قيمتهاي نفت به زير 90 دلار نيز نزول خواهد كرد اما اينكه در چه شرايطي و در چه سطحي بازار ثبات را تجربه كند چندان قابل پيشبيني نيست. پيشبينيهاي مختلفي در مورد قيمت 70 يا 85 دلاري نفت عنوان شده است اما بازيهاي بازار با اين سطح دقت اصلا قابل پيشبيني نيست. اگرچه تاثير افزايش و كاهش قيمت نفت را بر اقتصاد وابسته به نفت بسياري از كشورها از جمله ايران نبايد از نظر دور داشت اما نكته قابل توجه اينكه فرآيند افزايش و كاهش قيمت نفت چنان سريع به وقوع پيوست و تغييرات شرايط بازار آنقدر شتابزده بود كه به نظر نميرسد اثري ماندگار را در كوتاهمدت بر اقتصاد كشور داشته باشد. اما نكته مسلم آنكه اين فرآيند افزايش و كاهش قيت نفت و به تبع آن صعود و نزول درآمدهاي نفتي در كشور قطعا بر سطح توقعات از اقتصاد كشور و برنامهريزيهاي اقتصادي تاثيري شگرف خواهد داشت. بودجههاي سنواتي براساس قيمتي تعريفشده از نفت تدوين ميشود. بهرغم آنكه مازاد اين سقف درآمد در صندوق ذخيره ارزي محفوظ ميماند و يا از حجم ذخاير ارزي كشور كاسته ميشود اما قطعا فرآيند برنامهريزيهاي اقتصادي را تحت تاثير قرار خواهد داد.
**كيهان :عقلانيت ، بستر كارساز
روزنامه كيهان در يادداشت روز خود مي نويسد:
حفظ آرمان ها و اهداف انقلاب مهم ترين اصلي است كه مسئولان و كارگزاران نظام بايد وجهه همت خود قرار دهند و با جهت گيري اسلامي بر آن پاي بفشارند. آنچه در اين ميان از اهميتي مضاعف برخوردار است يافتن راه هايي است براي وصول و رسيدن به آن آرمان ها و اهداف متعالي. و آنچه بسيار خطرناك است انحراف از دالان و مسيري است كه به آرمان هاي انقلاب و نظام ختم مي شود. از همين روي رهبر معظم انقلاب با تاكيد بر گفتمان امام(ره) و پايداري بر اصول و مباني انقلاب و صبر در برابر حفظ آرمان ها و اهداف نظام- هفته گذشته و در جمع مديران و كارگزاران و مسئولان قواي سه گانه- يافتن راه هايي براي رسيدن به آن آرمان ها و اهداف را «عقلانيت» نام نهادند. طرح مسئله عقلانيت و تصريح بر حاكميت آن بر تمامي اركان نظامي كه با مباني اسلامي شكل گرفته و عينيت يافته از سوي «آقا»، هشداري است كه غفلت در برابر آن نابخشودني است.
بنابراين بايد به ارتباط تنگاتنگ و مستقيم عقلانيت با آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامي توجهي ويژه داشت. حال اگر در چند وقت اخير محور سخنان حكيمانه رهبر انقلاب مبني بر بازگشت به گفتمان امام(ره) و انقلاب را هم مدنظر قرار دهيم، آن گاه پرداختن به مقوله عقلانيت برجسته تر و پررنگ تر مي شود و اولويتي راهبردي در گونه گوني مباحث سياسي پيدا خواهد كرد.
امروز در دنياي غرب چيزي به نام عقلانيت ليبرال- سرمايه داري جولان مي دهد و مديريت امور و اداره كلان بسياري از جوامع غربي مبتني بر آن است.
البته بديهي است كه ريشه اين عقلانيت را بايد در مكتب ليبرال- سرمايه داري جستجو و كنكاش كرد. از نگاه اين مكتب، انسان داراي مجموعه اي از اميال، غرايز، نيازها و خواسته ها است كه بايد به آن اميال و نيازها به هر نحوي پاسخ داده شود. به حاشيه راندن عقلانيت اعتقادي و اخلاقي و تكيه بر عقلانيت ابزاري- كه مسير رسيدن به اميال، لذت ها، خوشي ها و ارضاء غرايز را هموار مي سازد- ناشي از تفسير و برداشت پرشتاب و خالي از حقيقتي است كه از انسان به ماهو انسان ارائه مي شود.
و اينجاست كه مفاهيم ارزشي همچون هدايت فرد و جامعه، اهداف و آرمان هاي متعالي، كماليات و فضايل و... رنگ مي بازد، چون براساس عقلانيت ليبرال- سرمايه داري هدف و مقصد نهايي چيزي جز سود بيشتر، لذت افزون تر آنهم با هزينه كمتر و سرعت بيشتر نيست و اباحي گري در حوزه ارزش ها و تكيه بر كليدواژه ها و مفاهيمي چون صلح، آزادي، عدالت، حقوق بشر و... وسيله اي است تا در پوشش آن مقاصد مادي گرايانه و غيرانساني تامين گردد.
اما آنچه جالب و در عين حال عبرت آموز است اين كه از پس اين توسعه و پيشرفت، كشتار و خونريزي، تصاحب و اشغال، شكنجه گاه هايي چون ابوغريب و گوانتانامو، سر بيرون مي آورد؛ حال بايد پرسيد اين عقلانيت است؟ آنچه بيش از همه تاسف آورتر است دل بستن كساني است كه با حالتي خودباخته از تجويز اين نوع مشي به اصطلاح عقلاني براي اداره يك نظام اسلامي سخن مي رانند و يا در عمل به آن باور دارند. هشدار رهبر انقلاب كه بعضي ها با نام عقلانيت، با نام اعتدال، و با نام پرهيز از جنجال و دردسر بين المللي مي خواهند از مباني انقلاب كم بگذارند در همين زمينه است.
از همين روي برخي احزاب و گروه هاي سياسي بايد هرچه زودتر به گفتمان انقلاب و امام(ره) و عقلانيت ناب اسلامي برگردند.
اينكه برخي شخصيت ها و احزاب سياسي نسخه عقلانيت ليبرال- سرمايه داري را براي نظام مي پيچند فاصله گرفتن از مباني و اصول بنيادين انقلاب و اسلام است.
نمي شود هم نام مسلمان بر خود گذاشت و هم بي اعتنا به مقررات و احكام اسلامي- كه دربردارنده يك نظام سياسي، اقتصادي و اجتماعي است- بر مبناي اصول و متد مكتب سرمايه داري گام برداشت.
قطعا برخي گروه ها و جريان هاي سياسي اي كه صريحا بيان مي دارند حكومت وظيفه «هدايت مردم» را برعهده ندارد و اسلام هم نظام اقتصادي، سياسي و اجتماعي ندارد- تا القاء نمايند اسلام آتوريته لازم را براي پياده كردن احكامش ندارد- و نهايتا نتيجه بگيرند كه براي برون رفت از مشكلات، عقلانيت- البته از نوع ليبرال، سرمايه داري- كارگر خواهد بود؛ خارج از حوزه عقلانيت اصيل حكم رانده اند و اين يا ناشي از ناآگاهي نسبت به مباني و اصول اسلامي است و يا آنكه منافع و موقعيت شان را درخطر مي بينند و رسيدن به خواسته هايشان را در گرو اصول سرمايه داري غربي مي دانند و بر اين پايه عقلانيت ليبرال-سرمايه داري را فرياد مي زنند.
حوزويان، دانشگاهيان و نخبگان سياسي متعهد نيز بايد با تبيين عقلانيت ناب اسلامي، عقلانيت تصنعي و ساختگي ليبرال- سرمايه داري كه سرابي بيش نيست و جماعتي را فريفته است به چالش بكشانند و چهره واقعي آن را برملا كنند. ضمن آنكه حافظه ملت ايران از ياد نبرده و نخواهد برد كه پيشرفت هاي بزرگ علمي همچون فناوري هسته اي در پرتو عقلانيت اسلامي و انقلابي رقم خورده است وگرنه با عقلانيت سكولار كه ژست روشنفكرمآبانه نيز به خود مي گيرد ارمغاني بهتر از تعليق و يا توقف بدست نمي آيد.
و بالاخره مردم مسلمان و پايبند به خط انقلاب و امام(ره) نيز بايد در بزنگاه حساس و سرنوشت ساز انتخابات ها، گفتمان و شعارهايي را برگزينند كه برخاسته از مباني انقلاب و اصول آن است تا خروجي اين گزينش ادامه مسير در جهت خط انقلاب و امام(ره) باشد و در اينصورت است كه مي توان عقلانيت اصيل را در اركان نظام استمرار يافته ديد.
**مردم سالاري :بوش و پاياني ممكن
روزنامه مردم سالاري در سرمقاله امروز خود با بيان اين كه چندماه بيشتر به پايان رياست جمهوري بوش نمانده نوشت:
پرزيدنت بوش تا چند ماه ديگر و با پايان دوره دوم رياست جمهوري در ماه نوامبر به تاريخ مي پيوندد. رياست جمهوري پرزيدنت بوش داراي ويژگي هايي است كه رياست وي را از رياست ديگر روساي جمهوري بسيار متمايز مي كند. انفجار در برج هاي دوقلو و تركيدن حباب صنايع تكنولوژيك و اعلا ن جنگ بي مرز و بي زمان به تروريسم و به موجود مشكوك و غبار آلود القاعده و كشورهاي ناهمساز با سياست هاي نومحافظه كاران و آغاز جنگ هايي پر از ناكامي در افغانستان و عراق از ويژگي هاي بارز رياست رئيس جمهوري است كه خود را «پرزيدنت جنگ» خوانده است. رياست جمهوري پرزيدنت بوش سيستم بانكي آمريكا را بر اثر تركيدن حباب وام هاي نااستوار مسكن (Sudprime) دچار كسري وحشتناكي كرده است. قوانين محدود ساز حقوق مدني همچون act Patriot نارضايتي شهروندان آمريكايي را به حدي رسانده است كه محبوبيت پرزيدنت را به كمترين حد در تاريخ آمريكا رسانده است. پرزيدنت بوش حتي در ماه هاي پاياني خود در كاخ سفيد در ميان تمامي راه حل هاي موجود همچنان راه حل توسل به زور را در حل مسائل بين المللي گزينه ممكن و ارجح دانسته و به تهديد سياست هاي ناهمساز با آمريكا مي پردازد. برخي از كارشناسان سياسي معتقدند كه پرزيدنت بوش قصد دارد تا پايان رياست جمهوري خود و براي آن كه كانديداي جمهوري خواه در انتخابات نوامبر را در وضعيت بهتر انتخاباتي قرار دهد دست به اقدام نظامي ديگري در خاورميانه بزند تا با دست اندازي به ايران و كنترل منابع انرژي جهاني كه بخش اعظم آن ها در بين خليج فارس و درياي مازندران و مناطق جهاني اين حوزه قرار دارند آمريكا را در برابر حريفان جهاني خود يعني اروپاي واحد، چين، هند و روسيه دوباره قدرت يافته در موقعيت برتر قرار دهد.
راه حلي مبتني بر مذاكره و احتمالا گفت و گو، موجود، ممكن و ميسر مي باشد و شبيه راه حلي است كه پرزيدنت نيكسون با سفر به چين برگزيد. واقعيت آن است كه پرزيدنت بوش به جاي ادامه تهديد و به كارگيري زور مي تواند با كشوري كه خواسته يا ناخواسته مركز ثقل نبرد ژئو پليتيك جهاني شده است وارد مذاكره شود. پرزيدنت كلينتون و خانم آلبرايت داراي شجاعتي بودند كه آنان را قادر ساخت كه با خطا دانستن كودتاي بيست و هشت مرداد 1332، گامي اساسي در شكستن ديوار بي اعتمادي بردارند. پرزيدنت بوش و همكاران او نيز مي توانند توانايي آن را داشته باشند تا با ترك تهديد و سياست هاي مبتني بر جنگ هاي كشور گشايانه كه به قصد در هم كوفتن مرزهاي ملي و گمركي و به قصد كنترل منابع و گسترده كردن بازارها صورت مي گيرد باب مذاكره در سطوح عالي را با ايران باز كرده و اقتصاد مبتني بر صلح را جانشين اقتصاد جنگي كنند تا از اين طريق بتوانند در چارچوب مذاكرات ثبات و امنيت قدرت تاريخي منطقه را به حل بحرانهاي بي شمار...
عارض اقتصاد و سياست تشويق نمايد ضرورت شروع چنين مرحله اي به رسميت شناختن نقش ايران در چارچوب واقعيات تاريخي موجود در ايجاد ثبات وامنيت و همچنين نگاه مبتني بر احترام به جامعه مدني ايران است.
همگان مي دانند كه ثبات در افغانستان بدون مشاركت ايران ميسر نيست و شرط رسيدن نفت وگاز به مصرف كننده نهايي شركت ايران در تامين امنيت عبور و مرورها است. «كليد طلا يي آسيايي مركزي» و منابع بسيار و بكر آن ايران است كه در آسياي مركزي حضور تاريخي و فرهنگي ريشه دار دارد. مناقشات قفقازي نيز بامشاركت ايران مي توانند راه حل هاي سريع تري را بيابند.
همچنين تروريزم ريشه دار در مناطق قبيله اي پاكستان و پديده هولزا و نكبت آفرين القاعده و طالبان بدون مشاركت مستقيم ايران داراي راه حل هايي سهل آسان نخواهد بود. مشاركت ايران مي تواند امنيت را تا درياي مديترانه گسترش داده و به بازگشت آرامش به لبنان ياري رساند و به حل مساله اي فلسطين كمكي بنيادين بنمايد.
سفرهاي متعدد پرزيدنت بوش به خاورميانه از آن جا كه سلطنت هاي مطلقه و جمهوري هاي با روساي جمهور مادام العمر را طرف مذاكره داشته است نتايج مطلوبي پديد نياورده است. كنفرانس آناپوليس نيز به بن بستي عملي رسيده است ودر نهايت سياست هاي مبتني بر لشكر كشي به تقويت نيروهاي راديكال محلي انجاميده است كه جوامع مدني و فعالا ن آن را به سختي در تنگنا قرار داده است.
همان طور كه پرزيدنت بوش خود را نگران امنيت آمريكا نشان مي دهد ايرانيان نيز به نوبه خود داراي نگراني هاي امنيتي هستند.پرزيدنت كندي اظهار داشته بود كه امنيت يا براي همگان است يا وجود ندارد. جنگي احتمالي داراي عواقبي به تمامي نامعلوم اما قطعا فاجعه آميز براي همگان خواهد بود. جنگي كه به گفته رابرت هانتر نماينده اسبق آمريكا در ناتو مي تواند باعث ويراني ايران شود اما امنيت آمريكا را نيز براي چندين نسل مورد تهديد قرار خواهد داد. جست وجوي، توافق آزموني دشوار اما ميسر است. آن طور كه از نوشته هاي يكي از مشاوران جايگاه اصلي قدرت در ايران در روزنامه هاي ليبراسيون فرانسه، لوتام سوئيس و لا ريپوبليكاي ايتاليا بر ميآيد جست وجوي توافق راه حلي ممكن است. اين پرزيدنت بوش است كه نحوه پيوستن خود را به تاريخ بر مي گزيند.
**آفتاب يزد:اشاره، اعتراف يا فرار از پاسخگويي ؟!
روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله امروز خود از تفاوت هاي انتخابات رياست جمهوري دهم با انتخابات هاي پيشين نوشت:
كمتر از 9 ماه ديگر، دهمين انتخابات رياست جمهوري ايران برگزار ميشود، اما هر روز كه ميگذرد تفاوتهاي انتخابات 22 خرداد 88 با 9 انتخابات قبلي بيشتر آشكـار مـيگـردد. جالبترين تفاوت اين دوره، رفتارهاي بديع اصولگرايان با رئيسجمهور است. در اين دوره براي نخستين بار پس از انقلاب، گروهي از حاميان اوليه رئيسجمهور، احتمال جدي انتخاب فرد ديگري به جاي او را مطرح ميكنند، درحالي كه روال معمول در همه سالهاي اخير، تداوم دوره رياست جمهوري براي 8 سال بوده است. اين گروه از حاميان دولت، تا چندي قبل از موفقيتهاي بينظير دولت نهم و محبوبيت كمنظير رئيسجمهور سخن ميگفتند تا اين روزها سخناني مطرح ميكنند كه هم ميتواند اشارهاي براي رئيسجمهور فعلي و حاميان جدي او باشد، هم اعتراف بعضي از اصولگرايان به گندم نمايي و جوفروشي دو سه سال اخير است و هم نوعي از عملكرد دولت نهم تلقي مي شود كه با هدف دور ساختن اصولگرايان سنتي از مسئوليت نابسامانيهاي سالهاي اخير به ويژه مشكلات اقتصادي صورت ميگيرد. البته براي خالي نبودن عريضه، هنوز كساني پيدا ميشوند كه رئيسجمهور فعلي را بهترين رئيسجمهور تاريخ جمهوري اسلامي بنامند، اما برآيند اظهارنظرها در ميان اكثريت اصولگرايان، چيز ديگري است.
موج اعلام نارضايتي اصولگرايان از عملكرد اقتصادي دولت نهم، پس از آن آغاز شد كه اين جناح از خطرات احتمالي مربوط به افشاي اختلافات دروني و تاثير آن بر نتايج انتخابات مجلس آسوده خاطر شد. هنوز چند روز به افتتاح مجلس هشتم باقي مانده بود كه محمدرضا باهنر، حملات شديدي را متوجه رفتار اقتصادي دولت نمود و در كنار اين اعتراضات، برخي سخنان مسئولان دولت نهم در عرصههاي بين المللي را داراي مصرف داخلي و در عين حال هزينهساز دانست. البته باهنر پاداش اين اظهارات خود را با سقوط از جايگاه نايب اولي رياست مجلس دريافت كرد اما اين سخنان در واقع فتح بابي بود تا بعضي از اعتراضات مكتوم مانده اما جدي به عملكرد دولت، به تريبونهاي ديگر نيز كشيده شود. اين اعتراض ها كه با اعلام تشكيك هاي مكرر به آمارهاي دولتي در خصوص كنترل تورم، كاهش بيكاري و اجراي مصوبات استاني آغاز شده بود به ارسال پيامهاي غيررسمي در خصوص مخالفت مجلس هشتم با دو گزينه اصلي رئيسجمهور براي تصدي وزارتخانه هاي كشور و اقتصاد منجر شد. پس از آن نيز برخي برنامهها كه براي دولت جنبه حيثيتي داشت آماج مخالفت اصولگراياني قرار گرفت كه تا يك سال قبل، از جديترين حاميان دولت تلقي ميشدند. شاخصترين و شديدترين مخالفتها زماني آشكار شد كه رئيسجمهور و همكاران او، با يك تلاش منسجم رسانهاي، به دنبال آن بودند كه سخن خود را در خصوص اجراي طرح تحول اقتصادي در نيمه دوم سال به كرسي بنشانند. اما رئيـس و نمـاينـدگـان مجلـس آنقـدر ايستادگي كردند تا مسئولان دولتي با عقبنشيني از موضع قبلي، اجراي طرح را موكول به تصويب لوايح مربوط در مجلس نمودند. در جلسه راي اعتماد به سه وزير نيز سخنان بيسابقهاي مطرح شد كه تا چند ماه پيش، جاري شدن آنها بر زبان اصولگرايان حامي رئيسجمهور، غيرممكن به نظر ميرسيد. اين مخالفتها، با اقدام بيسابقه 80 نماينده مجلس براي طرح سوال از رئيسجمهور به اوج رسيد كه اگرچه به نتيجه رسيدن آن در هالهاي از ابهام قرار دارد اما طرح رسانهاي موضوع، پيام خاصي براي گروهي از حاميان رئيسجمهور و پيامي شفاف براي مردم بود.
. در سه روز اخير، يك چهره سرشناس از جبهه پيروان خط امام و رهبري – تشكل اصلي اصولگرايان سنتي – با اشاره به اينكه احمدي نژاد را يكي از گزينههاي مطرح براي انتخابات رياست جمهوري سال 88 دانست اما بر اين نكته نيز تاكيد كرد كه تاكيد مكرر تعدادي از اصولگرايان مبني بر اينكه نيز نشان ميدهد كه اين اجماع، نه تنها گزينه قطعي اصولگرايان نيست بلكه در تن دادن به اين انتخاب به عنوان نخستين گزينه نيز ترديد وجود دارد. دبير كل يك تشكل زنان اصولگرا هم تصميمگيري در خصوص پذيرش احمدينژاد به عنوان كانديداي اجماعي اصولگرايان را به مشخص شدن همه كانديداهاي احتمالي انتخابات سال آينده موكول كرد. يك روحاني عضو قديمي ترين و بانفوذترين تشكل اصولگرايان هم فشار براي معرفي يك فرد خاص را امري نامطلوب دانست و خواستار تمركز بر مكانيزمي شد كه رئيس جمهور منتخب، از راي بالا برخوردار باشد. بديهي است مخاطب اينگونه سخنان بيش از هركس، حاميان احمدينژاد هستند زيرا در جبهه اصولگرايان تا كنون هيچ كانديدايي جز احمدينژاد به صورت جدي مطرح نيست. اما پرمعناترين سخنان در اين ميان، توسط يك نظريهپرداز نوانديش مطرح شد كه در عين حال از قديميترين و اثرگذارترين نظريهپردازان جناح اصولگرايان مي باشد.
اظهارنظرهاي پر مفهوم روزهاي اخير همزمان با اوجگيري انتقادها نسبت به راهبردها و راهكارهاي اقتصادي دولت مطرح مي شود و در كنار اين انتقادها، اظهار نظرهاي احساسي براي آشكار ساختن نارضايتي اصولگرايان از عملكرد دولت نيز به صورت روزافزون بيان ميگردد. البته ترديدي وجود ندارد كه اين تلاشها، به هيچ وجه نخواهد توانست مسئوليت جمعي اصولگرايان در وضعيت فعلي كشور را منتفي كند اما به نظر ميرسد بسياري از اصولگرايان مايلند سهم خود در مشكلات امروزين مردم را به حداقل ممكن برسانند و اگر در اين زمينه توفيق زيادي به دست نياوردند با اعتراف به وجودمشكلات، بار ديگر مردم ايران را با خودهمراه سازند. اما هدف ديگر– وشايد اصلي– اصولگرايان مي تواند اشارهاي مستقيم به فراكسيون دولتي اين جناح باشد كه يا خودشان زمينه عدم كانديداتوري احمدي نژاد را فراهم نمايند و يا اگر او بر كانديداتوري اصرار دارد، برخلاف دوره اول مسئوليت، پيشاپيش تضيمنهاي لازم براي حرف شنوي خود و همكارانش نسبت به طيفهاي قديميتر و پرنفوذ اصولگرايان را ارائه نمايد.
البته هنوز مشخص نيست كه اين اشارات وپيامهاي ارسالي براي حاميان كانديداتوري احمدي نژاد اثرگذارتر خواهد بود يا اشارات ديگري كه ممكن است عليرغم ابراز نارضايتيهاي هفتههاي اخير، همه اصولگرايان را به پذيرش نامزدي مجدد احمدي نژاد قانع كند!/110
پنجشنبه 28 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 337]
-
گوناگون
پربازدیدترینها