تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):تا زمانى كه مردم، امر به معروف و نهى از منكر نمايند و در كارهاى نيك و تقوا به ي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831456390




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انديشه - آيا جامعه ايران پيراموني است


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: انديشه - آيا جامعه ايران پيراموني است


انديشه - آيا جامعه ايران پيراموني است

محمدتقي اخلاقي:تاكنون چنين پنداشته مي‌شد (حداقل براي اكثريت كساني كه ايده ماركسيستي داشته‌اند و دارند)‌ كه در ايران هم چهار نظام (فرماسيون) اقتصادي- اجتماعي وجود داشته است. اما با تحقيقات و بررسي‌هايي كه بر روي نظريه «شيوه توليد آسيايي ماركس» اخيرا انجام داده‌‌اند و پژوهش‌ها و كوشش‌هايي كه آقاي دكتر محمدعلي همايون كاتوزيان در كتاب‌هاي «دولت و جامعه ايران» و «اقتصاد سياسي»‌به‌طور اخص بر روي ايران صورت د‌اده‌اند، مي‌توان چنين نتيجه گرفت كه در ايران، هيچگاه نظام برده‌برداري وجود نداشته‌ است.

اگر نظام برده‌داري را، همچون نظام روم باستان، نظام استثمار فرد از فرد بدانيم كه در آن برده به‌عنوان ابزار توليد مورد معامله قرار مي‌گرفته است، در ايران ما شاهد چنين چيزي نبوده‌ايم. در ايران، استثمار انسان از انسان، به شكل فرد از فرد انجام نگرفته است. اما بوده است كه يك اجتماع، اجتماع ديگر را استثمار كرده. يك قبيله قبيله ديگر را استثمار كرده است. ماركس اين پديده را تحت عنوان «برده‌سازي عمومي» نام برده است. اين نوع استثمار تفاوت‌هايي با استثمار نظام برده‌داري دارد كه همين تفاوت‌هاي اساسي باعث آن شده كه آزادي فردي شخص در ايران تقريبا باقي بماند.
يعني در حالي‌كه يك اجتماع، اجتماع ديگر را استثمار مي‌كرده، اما در داخل جمع آزادي داشته است. در واقع يك اجتماع اجبارا مي‌پذيرفته است كه براي يك اجتماع ديگر راهسازي كند، پل‌سازي كند، ديوار قلعه و شهر بكشد، خندق حفر كند و... كه اين اجبار به علت شكست آن اجتماع در جنگ بوده است.
اجتماع پيروز در جنگ، از كارهاي عمومي كه برده‌ها (اسيران جنگي) انجام مي‌داده‌اند استفاده مي‌كرده‌اند، اما اين برده‌ها به مالكيت فردي اشخاص درنمي‌آمده‌اند.
و به‌عنوان ابزار توليد، صاحب و مالك پيدا نمي‌كرده‌اند و خود همين مسئله باعث عدم گسترش مالكيت فردي و عدم گسترش تجارت كالايي و نهايتا باعث توقف نسبي اين جوامع و عدم تحول‌شان منجر مي‌گردد.
در ايران، بردگي و بندگي به‌صورت نتيجه‌هاي جنگ و پيروزي ظاهر، و برده و بنده ثروت اجتماع محسوب مي‌شده‌اند؛ كه شايد بتوان اين سيستم را مالكيت (گروه- قبيله‌اي) ناميد. اجتماعات عالي مقامات قبيله‌اي از برده در كارهاي عمومي استفاده مي‌كرده‌اند، ماركس شيوه توليد آسيايي را براي همين نظامات طرح كرد.
اجتماع ايران از اين كارهاي عمومي انجام شده استفاده مي‌كردند (كاري كه امروز در كشورهاي پيراموني و حتي سرمايه‌داري مركزي، دولت‌‌ها انجام مي‌دهند تا در جهت رشد اقتصادي و شكوفايي توليد نقش داشته باشند).
در واقع تضاد اساسي در شيوه توليد آسيايي، تضاد بافت‌هاي اجتماعي با بافت‌هاي طبقاتي بوده است و به همين دليل است (شايد كه) جامعه فئودالي ايران از نابودي نظام برده‌داري به‌وجود نيامده است. بلكه از درون نظام غيرطبقاتي و متوسط روساي قبايل و مقامات اجتماعي آن زمان طي يك پروسه زماني طولاني، سر بيرون آورده است. البته هستند كساني كه نظرات مخالف اين نظريه را دارا هستند و اين انديشمندان كنيزداري را در ايران همزاد نظام برده‌داري بدانند. اما حقيقت غير از اين است. كنيز و غلام در جهت ارائه خدمات به يك فرد يا يك خانواده بوده است و نمي‌توانسته در چنين حالتي نقش ابزار توليد را ايفا كند. بدين صورت بر خلاف نظام فئودالي اروپا كه با انهدام انقلابي نظام برده‌داري روم باستان، موجوديت خود را اعلام كرد كه باعث رشد توليد كالايي در اروپا گرديد، اما نظام فئودالي در ايران، بسيار آرام شكل گرفت؛ چراكه نيروي مخالف و عمده‌اي بر سر راه نداشت. لذا بر خلاف اروپا، اين نوع تغيير و تحول آرام، مانع پيدايش شيوه توليد كالايي گرديد، حتي آن را محدود كرد و همين عملكردها مانع از پيدايش انباشت سرمايه در نظام فئودالي و مانع از پيروزي سرمايه‌داري در ايران گرديد. به‌طور خلاصه مي‌توان گفت: مهم‌ترين اختلافات فئوداليته اروپايي با فئوداليته شيوه توليد آسيايي در موارد زير است:
-‌ فئوداليسم اروپا از انهدام نظام برده‌داري به‌وجود مي‌آيد كه باعث رشد توليد كالايي مي‌گردد.
-‌ فئوداليسم ايران از بطن شيوه توليد آسيايي به‌وجود مي‌آيد كه توليد كالايي را محدود مي‌كند.
-‌ در فئوداليسم اروپا مالكيت بر زمين و مالكيت بر ارث (حتي ارثي بودن نظام سلطنتي) بسيار محترم و شديدا حفاظت مي‌شده است.
-‌ در فئوداليسم ايران، ماليك در يد قدرت شاه بود. به هركس مي‌خواست مي‌بخشيد و از هركس مي‌خواست مي‌گرفت. در ايران همه رعيت و فرمانبردار شاه بودند.
-‌ در فئوداليسم اروپا رابطه و مناسبات حقوقي محكمي بين دولت و مردم وجود داشت.
-‌ در فئوداليسم ايران، همه در مقابل شاه يكسانند. شاه هر لحظه اراده كند، مي‌تواند هست و نيست يك شخص را اگرچه صدراعظم باشد، بگيرد و به‌يك رعيت پايين‌دستي ببخشد. ضرب‌المثل معروف «ظلم بالسويه عين عدل است» از همين روابط ساخته شده است.
-‌ در فئوداليسم اروپا، دولت همواره از يك پايگاه طبقاتي مستحكم برخوردار بوده است، به‌طوري كه شاه در اروپا قادر به همه كارها نبوده و اگر هم خلاف سنت و منافع طبقاتي حركت مي‌كرده است، فورا او را به محاكمه مي‌كشيده‌اند.
-‌ در فئوداليسم ايران، دولت هيچگاه پايگاه طبقاتي يك طبقه خاص نبوده است و همواره دولت در برابر مردم قرار داشته است.
در ايران بر خلاف اروپا، طبقات وابسته و متكي به دولت هستند، دولت خودش مالك كل و استثمارگر كل است. راي دولت قانون است. بخش‌هاي بزرگي از زمين‌ها متعلق به دولت بوده و بخش‌هاي ديگري از زمين‌ها هم به اداره دولت به زمينداران واگذار مي‌شده است (روش اقطاع‌داري).
مالك هيچ ارزش و احترامي نزد حاكم نداشت. هيچ امنيتي نداشت.
پيشه‌ور و تاجر و رعيت همه يكسان و بي‌ارزش بودند. تمامي تصميمات را دولت مي‌گرفت و طبقات و گروه‌ها هم نقش و وظيفه‌اي در قبال دولت احساس نمي‌كردند. استبداد آسيايي از همين مسائل سرچشمه گرفته است.
و هنگامي كه دولت به مردم نياز داشت، مردم نه‌تنها دولت را ياري نمي‌كردند بلكه در جنگ‌هاي خارجي اكثرا طرف خارجي را مي‌گرفتند.
استبداد دولت فئودالي در ايران محدود به طبقات و قانون و راي نبود و نيست. گرچه ديكتاتوري به طبقات حاكم، متكي است. در استبداد ايراني، اين به‌صورت معكوس درآمده است.
«نگاهي به اقتصاد فئودالي ايران»
در اروپا، در دل فئوداليسم متمركز و مناسبات منسجم آن، مركزي به‌وجود آمد كه پيشه‌وران و صنعتگراني را در خود جمع كرد كه اينان با توليد كالاي صنعتي خودشان به توليد فئوداليسم و توسعه آن كمك زيادي كردند. اين مراكز را به دليل اينكه نسبت به روستاها، از امكانات خدمات بيشتري برخوردار شده بودند، بورگ Boorg مي‌ناميدند. بورگ هم به معني شهر است هم به نوعي به معني همشهري. واژه بورگ از همين كلمه و از همين مراكز به‌وجود آمده است. بورژوا كسي بود كه تعلق به اين مراكز داشت و نوع زندگيش نسبت به نوع زندگي فئودالي متفاوت شده بود. در حقيقت بورژواها بخشي از قالب‌هاي سنتي را شكسته و مناسبات جديدي را جايگزين آن كرده بودند.
در واقع اولين سرچشمه‌هاي انباشت سرمايه، در درون نظام فئودالي بدين شكل صورت گرفت. به تدريج اين بورژواها بيشتر و بزرگ‌تر شدند، و هنگامي كه فئوداليسم به عنوان مانعي جديد بر سر راهشان قرار گرفتند درگيري‌ها شديد شد تا نهايتا با انقلاب‌هاي متعدد بورژوا دموكراتيك، نظام فئودالي توسط نظام جديد سرمايه‌داري يا بورژوازي، برچيده شد.
اين فئوداليسم كه از درون مناسبات خويش چنين پديده‌هايي را بيرون داد، با فئوداليسم ايران متفاوت بود.
فئوداليسم ايران متمركز نبود. ايران همواره در طول قرن‌هاي گذشته، از كمبود آب رنج برده است. كشاورز و دهقان ايراني، هيچگاه وابستگي به زمين پيدا نكرد چون زمين به وفور پيدا مي‌شد اما آب نبود. آب پراكنده بود. در ايران بيشتر نزاع‌ها و درگيري‌ها، بر سر آب بوده است، كمتر موردي در آن زمان مي‌توان پيدا كرد كه بر سر زمين دعوا شده باشد.
پراكندگي آب، باعث پراكندگي توليد فئودالي يا ارباب- رعيتي شده بود. اين پديده،‌ پديده ديگري را به‌وجود آورد كه در زندگي اجتماعي ايرانيان بسيار تاثيرگذار بوده است؛ كوچ‌نشيني، چادرنشيني،‌ عشاير و ايلي، زندگي عشايري، نوعي فئوداليسم عقب‌مانده قبيله‌اي است كه شرايط زيست‌محيطي باعث چنين روندي شده است.
اما اين فئوداليسم در زندگي سياسي، اقتصادي و اجتماعي ايران بسيار پررنگ ظاهر شد و برخلاف اروپا كه حكومت‌هاي فئودالي عمري بسيار طولاني داشتند در ايران ايل‌نشينان هريك چند صباحي بر اريكه قدرت نشستند اما چون از طرف طبقه فئودال به‌طور كلي و متمركز حمايت نمي‌شدند توسط ايل ديگري سرنگون مي‌شدند، افشاريه،‌ زنديه، قاجاريه و...
فئوداليسم ايران، مانند رعيت ايران، از استبداد شاه و حكومت آن رنج مي‌برد، امنيت نداشت، نه امنيت جاني و نه امنيت مالي، دلهره داشت، مي‌ترسيد، هيچ مناسبات حقوقي وجود نداشت. همه چيز در وجود شاه خلاصه مي‌شد. روساي ايل‌ها، با نفوذي كه در دستگاه حاكمه پيدا مي‌كردند، مي‌توانستند بخش‌هاي وسيعي از خاك مناطق كشاورزي را از آن خود كنند و هم‌اينان بودند كه با گرفتن بهره مالكانه سنگين، هم خزانه دولت را پر مي‌كردند و هم جيب خودشان را. اما اين ضيافت طولاني نبود، چون به محض اينكه رئيس يك ايل ديگر به قدرت مي‌رسيد، زمين‌ها پس گرفته و به ديگري سپرده مي‌شد.
فئوداليسم ايران، با قهر بر سر كار آمده و با قهر و قدرت بيشتري از كار بركنار مي‌شود. به همين دليل، هيچ رئيس دولتي در ايران، خواب آرامش را نديده است و هميشه منتظر توطئه‌هاي اطرافيان خود بوده‌ است. چه بسيار پادشاهاني كه نزديكان خود را قتل عام كردند. چه بسيار پادشاهاني كه چشم وزير، وكيل و حتي فرزندان خود را، به‌خاطر حفظ قدرت، از كاسه درآوردند. پس:
فئوداليسم استبدادي ايران، تداوم نداشت، از ويژگي‌هاي نظام استبدادي ايران همين عدم تداوم بود. اين باعث مي‌شد كه چشم‌اندازي از آينده قابل پيش‌بيني نباشد. آقاي كاتوزيان به‌درستي مطرح مي‌كند: «از ويژگي‌هاي مهم نظام‌هاي استبدادي ايران، عدم تداوم، نبودن چشم‌انداز و غيرقابل پيش‌بيني بودن شديد و غيرعادي بودن شرايط آينده و در نتيجه ناامني بسيار عميقي كه در فرد و اجتماع مشاهده مي‌شود، به‌خاطر قدرت نامحدود دولت و ضعف‌هاي نهادهاي اجتماعي و طبقاتي، هر حادثه‌اي، هر تغييري و هر توفيقي و هر شكستي ممكن است.» (اقتصاد سياسي ايران اثر محمدعلي همايون كاتوزيان).
فئوداليسم ايران هيچگاه پايگاه طبقاتي يك طبقه خاص نبوده است و به نوعي مي‌توان گفت كه دولت‌ها همواره در برابر مردم قرار داشته‌اند؛ مردمي كه به گروه‌هاي مختلف نژادي، زباني، حرفه‌اي، درآمدي و طبقاتي تقسيم مي‌شده‌اند.
نظام فئودالي استبدادي ايران، سازمان مذهبي مانند آنچه در اروپا وجود داشته است نداشته، و مذهب شيعه با تاثيراتي كه از مرام‌هاي اشتراكي مسلك (مزدك) گرفته بود، همواره بر پايه مخالفت و معاضدت با دولت بوده است.
نظام فئودالي استبدادي ايران، خودكامه بود. به معني واقعي كلمه، مالكيت خصوصي را محترم نمي‌شمرد. بلكه اين امتياز و وابستگي به دولت بود كه محترم شمرده مي‌شد. اين محترم نبودن مالكيت خصوصي يا قانونمند نبودن آن، باعث آن مي‌شد كه دولت وابستگي به طبقه خاصي نداشته باشد؛ يعني دولتي فراطبقاتي و درست به همين دليل است كه دولت همه حقوق و آزادي‌ها را به انحصار خود در‌مي‌آورد. پس جامعه هيچگونه حقوقي نداشت جز اراده خودكامه دولت و اين عامل بسيار مهم و اساسي عدم تحول جامعه ايران به يك جامعه صنعتي است.
از سوي ديگر، پادشاهان قاجار كه نمايندگان سياسي قدرت فئوداليسم بودند، با عياشي‌ها و خوشگذراني‌هاي بيش از حد، دائم در مضيقه‌هاي مالي قرار مي‌گرفتند و به‌خاطر خلاصي از اين وضعيت، دست‌شان به سوي امپرياليست‌هاي روس و انگليس دراز بود. تقاضاي وام مي‌كردند و در ازاي وام و وثيقه آن، چيزهايي از قبيل امتيازات گمركي و لغو تعرفه‌هاي محصولات وارداتي داده مي‌شد. اين نوع برخورد باعث ورود كالاهاي امپرياليستي به داخل كشور شد. كالاهاي امپرياليستي به دليل مرغوبيت نسبت به جنس مشابه ايران و ارزان‌تر به دليل لغو تعرفه گمركي، راحت‌تر از طرف مردم مورد پذيرش قرار گرفت. در نتيجه فرصت يك رقابت مساوي به كالاهاي داخلي داده نمي‌شد. پس توليد‌كنندگان داخلي شروع به ورشكست كردن و از گردونه توليد خارج شدن، مي‌كردند.
باز مزيد بر اين عوامل، سلطه مطلق قاجاريه و گرفتن هرگونه امنيتي از سرمايه و صاحبان آن، از عوامل ديگري بود كه باعث عقب‌ماندگي سرمايه صنعتي از ديگر كشورهاي صنعتي پيشرفته گرديده است.
و ناگفته نماند كه همين شرايط، از عواملي است كه انقلاب مشروطيت را پيش انداخت. در دو قرن 19 و 20 در ايران شاهد حوادث و اتفاقات بي‌شماري هستيم كه در تاريخ كهن ايران، نظير آن ديده نشده است، جنبش‌ها و حوادث انقلابي مانند جنبش بابي، جنبش روشنفكري،‌ جنبش تنباكو و انقلاب مشروطيت،‌ جنبش رهايي‌بخش شمال ايران، جنبش ملي‌كردن صنعت نفت و...
در اين دوران است كه جنبش توده‌اي گسترش مي‌يابد و ده‌ها سازمان سياسي مخفي و آشكار و ده‌ها چهره برخاسته از ميان خلق را عرضه مي‌دارد. ميرزا صالح، سيدجمال‌، ملكم‌خان، دهخدا، صوراسرافيل،‌ ستارخان، باقرخان، حيدرخان، عمواغلي، خياباني،‌ پسيان، كوچك‌خان، اراني، كسروي، روزبه، جزني و... و بسياري ديگر از نظاير آنها را تنها در تاريخ مقاومت ايرانيان در دوره امويان و عباسيان مي‌توان يافت. در همين دوران است كه محققاني مانند احمد كسروي، عباس اقبال‌آشتياني، فريدون آدميت، مكي، رائين و... آثار گرانبهايي عرضه داشته‌اند.
 چهارشنبه 27 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 188]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن