واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: خليجفارس؛ ضرورت دستيابي به نظام امنيت دستهجمعي - كابك خبيري
ژئوپليتيك امنيت و تهديد جهان جديد تغيير كرده است. سيستمهاي گوناگون امنيتي بهسرعت در حال شكل بخشيدن به نظمهاي جديد در مناطق مختلف جهان هستند. در اين حالت برخي مناطق بيش از ديگران دستخوش تحول و دگرگوني قرار گرفتهاند؛ تحولي كه نهتنها با جايگزيني و استقرار نظم جديد همراه نبوده، بلكه بهسرعت در حال رشد بيثباتي در منطقه است. اهميت استراتژيك خاورميانه و بهويژه منطقه خليجفارس در امنيت جهاني باعث شده است در سالهاي ابتدايي قرن جديد، اين مناطق تبديل به قلب زمين يا هارتلند گرديده و تلاش براي يافتن جايگاه برتر يا حتي تسلط بر اين منطقه در دستوركار بسياري از قدرتها قرار گيرد.
طي چند قرن گذشته حضور قدرتهاي بزرگ فرامنطقهاي در خاورميانه و بهويژه خليجفارس چهره منطقه را بهشدت دگرگون ساخته است. رشد بيثباتي در نتيجه رشد نظاميگري و استفاده از ابزارهاي تهاجمي براي پيشبرد نظم جديد در منطقه كه عمدتاً ريشه در منافع اقتصادي، سياسي و امنيتي قدرتهاي بزرگ دارد، باعث شده است رشد مولفه واگرايانه، بيش از عواملي باشد كه ميتواند باعث همگرايي و همكاري در اين منطقه حساس جهان گردد. از بعد از لشكركشي دامنهدار آمريكا به خليجفارس بعد از حمله عراق به كويت در اوت 1990 و ماندگار شدن حضور نظامي گسترده آمريكا در منطقه، استقلال خليج فارس از قدرتهاي جهاني بهطور جدي به چالش كشيده شد. در شرايط جديد تلاش ايران بعد از اخراج عراق از كويت براي احياي ترتيبات امنيتي منطقهاي> كه به نحوي در بند 8 قطعنامه 598 نيز درج شده بود، بيحاصل ماند. برخي تلاشهاي مجدد از سوي ايران در دوره بعد از سرنگوني صدام در سال 2003 نيز سرنوشت مشابهي يافت. اكنون حضور گسترده قدرتهاي خارجي در منطقه از يكسو و فقدان ترتيبات امنيتي مشخصي از سوي ديگر دو مسالهاي است كه ثبات منطقهاي را تحتتاثير خود قرار داده است.بهطور مشخص از اوايل دهه 1990 كشورهاي منطقه بهجاي آنكه به دنبال ترتيبات امنيتي منطقهاي قائم به ذات براي خليجفارس و طراحي و ايجاد مكانيسمهاي لازم براي همكاري و امنيت دستهجمعي باشند، در پي دريافت تضمينهاي امنيتي از بازيگران غيرمنطقهاي و عقد موافقتنامههاي دفاعي با آنها بودهاند.حضور گسترده قدرتهاي خارجي در منطقه و ميليتاريزه كردن منطقه از يكسو و فقدان تضمينهاي امنيتي از سوي ديگر دو مسالهاي است كه ثبات منطقهاي را تحتتاثير خود قرار داده است. پارادوكسي كه اكنون در منطقه خودنمايي ميكند، تامين امنيت و نظم از طريق بيثباتسازي يا تغيير نظامهاي سياسي از طريق كاربرد زور و براندازي است. چنين اقدامي در عمل باعث رشد تروريسم در منطقه از يكسو و رشد هزينههاي نظامي كشورهاي منطقه از سوي ديگر شد كه نسبت به سالهاي اخير افزايش چشمگيري يافته است. همچنين از زمان حمله آمريكا به عراق، هر روز بر دامنه بيثباتيهاي موجود در منطقه افزوده ميشود و نهتنها اين ناآراميها مانع از شكلگيري يك دولت باثبات در عراق گرديده است، بلكه مسائل داخلي در اين كشور در عمل ميتواند روابط ديگر كشورهاي منطقه را نيز تحت تاثير خود قرار دهد. تلاش براي پيشبرد دموكراسي هدايتشونده در جوامع منطقه خليجفارس و خاورميانه كه ميتواند با كاربرد زور و براندازي در نظام سياسي نيز همراه باشد، منطقه را از وضعيتهاي كنش مبتني بر همكاري به واكنشهاي تدافعي ادغام در سيستمهاي امنيتي فرامنطقهاي سوق داده است. كشورهاي منطقه بهجاي آنكه بهدنبال سيستم جامع امنيت منطقهاي خليجفارس و طراحي و ايجاد مكانيسمهاي لازم براي همكاري و امنيت دستهجمعي باشند، بهدنبال تضمينهاي امنيتي در خارج از منطقه بوده و همين امر باعث گستردهترين حضور نيروهاي نظامي قدرتهاي خارجي در منطقه در طول تاريخ گرديده است.
فقدان مولفههاي باثبات در چنين شرايطي باعث ميشود نظامهاي سياسي منطقه با فقدان تضمينهاي امنيتي و مولفههاي تامينكننده امنيت مواجه گردند. وجود تضمينهاي امنيتي در شرايطي دشوار گرديده است كه:
1- حضور نظامي بيگانگان در منطقه و بهويژه خليجفارس، ضمن آنكه پتانسيلهاي تهديد را فعال نگاه ميدارد، مانع از شكلگيري نظم و ثبات منطقهاي و همكاري كشورهاي منطقه براي شكلدهي به روندهاي تسهيلكننده همكاريها ميگردد. خليجفارس همچنان فاقد نظام جامع امنيتي>، متشكل از جامعه امنيتي> و سيستم امنيت دستهجمعي> است.
2- تروريسم بهعنوان منبع تهديد عمده نظام جهاني محوريت يافته است. تروريسم نهتنها باعث بيثباتي كشورهاي منطقه شده، بلكه مبناي بسياري از مداخلات در امور داخلي كشورها يا اقدام نظامي عليه آنان است.
3- سياستهاي توسعهطلبانه و جنگمحورانه اسرائيل در عمل مانع از شكلگيري ثبات و صلحي پايدار در خاورميانه ميشود. اين رژيم تنها كشور دارنده سلاحهاي كشتارجمعي در خاورميانه است كه هيچيك از معاهدات خلع سلاح را نيز نپذيرفته است. 4- برداشتهاي افراطي از اسلام در قالب وهابيگري و سلفيگري باعث رشد اقدامات خشونتآميز در منطقه شده- در گذشته كمك به شكلگيري و رشد طالبان و اكنون نيز ناآراميهاي داخلي در عراق و حمله به اماكن مقدس شيعيان - و در عين حال باعث ممانعت از خروج نيروهاي بيگانه از منطقه ميگردد. در چنين شرايطي بهترين تضمين امنيتي، تدوين نظام جامع امنيت منطقهاي كشورهاي منطقه و سيستم امنيت دستهجمعي است. مبناي اين سيستم همكاري بوده و بر تقويت مولفههاي مشترك و كاهش تدريجي مولفههاي اختلافزا تاكيد دارد. اين سيستم ضمن آنكه باعث كاهش حضور قدرتهاي خارجي در منطقه و تغيير كاركرد آنان از ميليتاريزه كردن منطقه به كمك براي تقويت سيستم همكاريهاي جامعه منطقهاي و كمك به ايجاد و تقويت زيرساختها ميگردد، ميتواند عدم توسعه كه يكي از اصليترين دلايل ناامني است را برطرف نمايد. در عين حال سيستم همكاري منطقهاي و امنيت دستهجمعي، مكانيسم مناسبي خواهد بود براي مبارزه با تروريسم و ريشههاي آن. بنابراين ميتوان گفت سيستم همكاريهاي جمعي منطقهاي>، بهعنوان اصليترين عامل تضمينكننده امنيت كشورهاي منطقه، قبل از هرچيز به اعتمادسازي كامل و جامع نياز دارد. وجود يك سيستم همكاري جمعي منطقهاي براي همكاريهاي سياسي، امنيتي، اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و نظامي به منظور اعتمادسازي كامل و جامع، عدم مداخله قدرتهاي خارجي در منطقه، صلح و ثبات و امنيت پايدار، تحكيم روابط ملتها و توسعه پايدار منطقهاي، يك ضرورت حياتي> است.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
سه شنبه 26 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1043]