واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: با كودك درون خود كه قهريد؟
بالغ درونبخش بهاصطلاح عاقل شخصيت ماست؛ بخشي كه تصميمهاي منطقي ميگيرد، با ديگران رابطه محترمانه برقرار ميكند و كلا واقع گراست.
كودك درون آن بخش از وجود ماست كه دوست دارد كودكي كند؛ يعني اينكه درست مثل يك بچه سرزنده و با هيجان باشد. كودك درون ماست كه ما را وا ميدارد شعر بگوييم، شوخي كنيم، در هپروت تخيلاتمان سر كنيم و بچه بازي در بياوريم. كودك درون ماست كه قهر ميكند.
اما چيزي كه مهمتر از خود كودك درون است، انواع آن است. ما 2 نوع كودك درون داريم؛ كودكسازگار و كودك طبيعي. اما كودك سازگار اصلا چيز خوبي نيست چون كه كاملا تحت تاثير والد است؛ يعني نوعي از كودكيكردن كه والدين آدم دوست دارند و كاملا تحت سلطه است. يادتان باشد كه كودك طبيعي كاملا شاد و سرحال و بشاش است و اگر هم پرخاشگري ميكند، بههرحال خودش است اما كودك سازگار فقط دارد ديكته والدين خودش و جانشينان والديناش در اجتماع ( از معلم گرفته تا همسر) را اجرا ميكند و فقط هدفش مقبولبودن است.بالغ درونبخش بهاصطلاح عاقل شخصيت ماست؛ بخشي كه تصميمهاي منطقي ميگيرد، با ديگران رابطه محترمانه برقرار ميكند و كلا واقع گراست. ما اوقاتي كه داريم مثل بچه آدم يك بحث منطقي را با ديگران راه مياندازيم، به بخش بالغ درونمان راه دادهايم.
آدمهايي كه به منطقي بودن مشهور هستند، به بالغ درونشان خيلي راه ميدهند. والد درونهرچه پيشداوري، تعصبات و باورهاي خشك در كله مبارك شماست، براي همين والد درونتان است. تمام بايد و نبايدها و دستورالعملهاي بيچون و چراي وجودتان از جانب والددرون صادر ميشود.
والد درون هم در رابطه با خود آدم و هم در رابطه با ديگران 2تا كار ميتواند انجام دهد؛ اولي اين است كه كنترل كند؛ يعني اينكه هي به آدم سخت بگيرد، اذيت كند و گير بدهد. اما والد دوم برعكس است؛ يعني اينكه از تو و تصميماتات حمايت كرده و تو را نوازش ميكند. كودك، بالغ و والد در رابطههاي اجتماعيحالا سؤال اين است كه اين كودك، بالغ و والد به چه دردي ميخورند.
اولي اين بود كه بعضي از انواع شخصيت را ميتوان با آن توجيه كرد. دوم اينكه كلا اريك برن ميگويد آدم بهتر است در شرايط مختلف به تمام جنبههاي شخصيتاش راه دهد و سوم هم اينكه اين سه بخش از شخصيت ميتواند ما را در درك روابط انساني كمك كند. چطور؟ اريك برن ميگويد وقتي كه 2 تا آدم رو بهروي هم قرار ميگيرند، انگار دو شخصيت 3 بخشي روبهروي هم قرار گرفتهاند. هر كسي يك جنبه از اين سه بخش را وارد رابطه ميكند. او ميگويد ما در سادهترين شكل ميتوانيم 6 نوع رابطه اجتماعي داشته باشيم1- كودك – كودكوقتي كه شما داريد با دوستان آب بازي ميكنيد ، وقتي كه شروع ميكنيد به تعريف جوك و اساماس خواندن براي همديگر و وقتي با هم شوخيهاي پاستوريزه ميفرماييد، داريد وارد يك رابطه كودك – كودك ميشويد. 2- بالغ – كودكاين هم وقتي است كه يك طرف رابطه دارد با منطقاش حرف ميزند و ميخواهد تصميمات منطقي بگيرد اما طرف مقابل هي ميخواهد قضيه را عاطفي كند و با گريهكردن و لوسبازي و نازكشيدن، بازي را به نفع خودش تمام كند.
3- بالغ – بالغدر اين رابطه هم ما و هم طرف مقابلمان منطقي هستيم و همه چيز مطابق منطق پيش ميرود و عاطفه دخالتي در رابطه ندارد. مثلا وقتي كه ما با استادمان در مورد يك مفهوم آماري حرف ميزنيم ، احتمال دارد اين بازي را راه انداخته باشيم.
4- والد – كودك تا حالا هر دو طرف بخشهاي مشابه شخصيتشان را ميگذاشتند وسط اما امان از وقتي كه يك نفر يك بخش از شخصيتاش و ديگري يك بخش ديگر را ميآورد توي ميدان. در رابطه والد- كودك، يك طرف رابطه، نقش پدر و مادر را بازي ميكند و نفر ديگر ميرود در لاك كودكياش. در بدترين حالتش (و متاسفانه رايجتريناش) والد جنبه سختگيرش را ميآورد وسط و هي امر و نهي ميكند و كودك بخش سازگارش را و هي ميگويد (چشم، چشم، شما درست ميفرماييد).
اما رابطه والد- كودك هميشه اينقدر هم وحشتناك نيست؛ كافي است كه والد جنبه حمايتگرش را وارد كند و (كودك) طرف مقابل، خودش را لوس كند.
در اين حالت چيزي شكل ميگيرد كه (اريك برن) اسمش را گذاشته (نوازش) و معتقد است كه همه ما آدمها به نوازشكردن و نوازششدن احتياج داريم. 5- بالغ – والداين رابطه هم خيلي رايج است؛ يعني وقتي يك طرف دارد با منطق رفتار ميكند يا حرف ميزند اما طرف مقابل شروع ميكند به انتقادهاي سختگيرانه، خنديدن و مسخرهكردن و هرهبازي. مثلا تصور كنيد يك نفر دارد سخنراني ميكند كه يكدفعه يك نفر از وسط جمع شروع ميكند به بلند بلند خنديدن و انتقادكردن و مسخرهكردن سخنران.
6- والد – والددر بازي والد- والد هر دو طرفمان ميخواهيم ژست يك بزرگسال چيزفهم را بگيريم. اگر والد حمايت كنندهمان وسط باشد، مثالش ميشود حرف زدن درمورد آب و هوا و تاييد همديگر و گفتن (به به! به به!) به هم. اما خدا نكند والد كنترلكننده بيايد وسط؛ آن وقت است كه دعوا شروع ميشود و هركس ميخواهد حرفهاي خودش را به كرسي بنشاند.
يکشنبه 24 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 465]