واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: فراتر از هر شاهكار
كلمات امیرالمومنین (علیه السلام) همیشه با دو امتیاز شناخته میشده است: یكی فصاحت و بلاغت، و دیگر چند جانبه بودن و به اصطلاح امروز چند بعدی بودن. هر یك از این دو امتیاز به تنهایی كافی است كه به كلمات علی (علیه السلام) ارزش فراوان بدهد، ولی توام شدن این دو با یكدیگر -یعنی اینكه سخنی در مسیرها و میدانهای مختلف و احیانا متضاد رفته و در عین حال كمال فصاحت و بلاغت خود را درهمه آنها حفظ كرده باشد- سخن علی (علیه السلام) را قریب به حد اعجاز قرار داده است و به همین جهت سخن علی (علیه السلام) در حد وسط كلام مخلوق و كلام خالق قرار گرفته است و دربارهاش گفتهاند: «فوق كلام المخلوق و دون كلام الخالق!»
سخن برای او وسیله بوده نه هدف ، او نمیخواسته است به این وسیله یك اثر هنری و یك شاهكار ادبی از خود باقی بگذارد ، بالاتر اینكه سخنش كلیت دارد محدود به زمان و مكان و افراد معینی نیست.
نهج البلاغه در مقایسه با دیگر شاهكارها
هر ملتی كم و بیش در میان خود از نظر ادبی آثاری دارد كه برخی از آنها شاهكار به شمار میرود. ما در اینجا سخن خود را به شاهكارهایی كه در زبان عربی و فارسی وجود دارد و كم و بیش میتوانیم آنها را درك كنیم، محدود میكنیم.
البته قضاوت صحیح درباره شاهكارهای زبان عربی و فارسی خاصه ادبا و اهل فن است، ولی این اندازه مسلم است هر یك از خداوندان این شاهكارها تنها در یك زمینه خاص و محدود توانستهاند هنر نمائی كنند ، در واقع استعداد هنریشان در یك زمینه معین و محدود بوده است، و اگر احیانا از آن زمینه خارج شده اند از آسمان به زمین سقوط كردهاند.
كسی باور نمیكند كه سخنانی كه در زهد و تنبه و موعظه تا این حد موج دارد و اوج گرفته است از آن كسی است كه در میدان جنگ تا قلب لشكر فرو میرود، شمشیرش در اهتزاز است و آماده ربودن سر دشمن است، دلیران را به خاك میافكند و از دم تیغش خون میچكد، و در همین حال این شخص زاهدترین زهاد و عابدترین عباد است.
مثلا در زبان فارسی شهرت و هنر حافظ در غزل عرفانی، سعدی در پند و اندرز و غزل معمولی، فردوسی در حماسه، مولوی در تمثیلات و نازك اندیشیهای روحی و معنوی، خیام در بدبینی فلسفی ، و نظامی در چیز دیگر است و به همین جهت نمیتوان آنها را با هم مقایسه كرد و میانشان ترجیح قائل شد ، حداكثر اینست كه گفته شود هر كدام از اینها در رشته خود مقام اول را واجد است. هر یك از این نوابغ اگر احیانا از رشتهای كه در آن استعداد داشتهاند خارج شدهاند تفاوت فاحشی میان دو نوع سخن آنها ملاحظه شده است.
این كه سخن شاهكار باشد ولی در یك زمینه البته زیاد نیست و انگشت شمار است ولی به هر حال هست. و اینكه در زمینههای گوناگون باشد ولی در حد معمولی نه شاهكار ، فراوان است ، ولی اینكه سخنی شاهكار باشد و در عین حال محدود به زمینه خاصی نباشد از مختصات نهج البلاغه است.
شعرای عرب ، چه در دوره جاهلیت و چه در دوره اسلام ، نیز چنیناند. در نهج البلاغه آمده است كه از علی علیه السلام سؤال شد: شاعرترین شاعران عرب كیست؟ ایشان جواب دادند:
«ان القوم لم یجروا فی حلبه تعرف الغایه عند قصبتها ، فان كان لابد فالملك الضلیل».
یعنی این شاعران در یك میدان اسب نتاختهاند تا معلوم شود كدامیك گوی سبقت ربودهاند.
آنگاه فرمود:
اگر ناچار باید اظهار نظری كرد باید گفت آن پادشاه تبه كار (امرؤالقیس) بر دیگران مقدم است.
میگویند كه از یونس، نحوی معروف، پرسیدند بزرگترین شاعر جاهلیت كیست؟ گفت:
«بزرگترین شاعران امرء القیس است آنگاه كه سوار شود یعنی در وقتی كه احساسات دلاوری و شجاعتش تحریك شود و بخواهد حماسه بگوید ، و دیگر نابغه ذبیانی است اما آنگاه كه تحت تاثیر واهمه و ترس قرار گیرد و بخواهد معتذر شود و از خود دفاع كند ، و زهیر بن ابی سلمی است آنگاه كه چیزی را دوست بدارد و بخواهد توصیف كند ، اعشی است آنگاه كه به طرب آید»
این كه سخن شاهكار باشد ولی در یك زمینه البته زیاد نیست و انگشت شمار است ولی به هر حال هست. و اینكه در زمینههای گوناگون باشد ولی در حد معمولی نه شاهكار ، فراوان است ، ولی اینكه سخنی شاهكار باشد و در عین حال محدود به زمینه خاصی نباشد از مختصات نهج البلاغه است.
مقصود این مرد اینست كه هر یك از این شاعران در زمینه معین استعداد دارند و شاهكارهایی كه به وجود آوردهاند تنها در همان زمینه معین است كه استعداد آنرا داشتهاند . هر كدام در رشته خود اولند و هیچكدام در رشته دیگری نبوغی بخرج ندادهاند.
از امتیازات برجسته سخنان امیرالمومنین (علیه السلام) كه به نام «نهج البلاغه» امروز در دست ما است اینست كه محدود به زمینه خاصی نیست، علی (علیه السلام) به تعبیر خودش تنها در یك میدان اسب نتاخته است، در میدانهای گوناگون كه احیانا بعضی با بعضی متضاد است تكاور بیان را به جولان در آورده است. نهج البلاغه شاهكار است اما نه تنها در یك زمینه، مثلا : موعظه، یا حماسه، یا فرضا عشق و غزل، یا مدح و هجا و غیره. بلكه در زمینههای گوناگون كه شرح خواهیم داد .
این كه سخن شاهكار باشد ولی در یك زمینه البته زیاد نیست و انگشت شمار است ولی به هر حال هست. و اینكه در زمینههای گوناگون باشد ولی در حد معمولی نه شاهكار ، فراوان است ، ولی اینكه سخنی شاهكار باشد و در عین حال محدود به زمینه خاصی نباشد از مختصات نهج البلاغه است.
بگذریم از قرآن كریم كه داستانی دیگر است، كدام شاهكار را میتوان پیدا كرد كه به اندازه نهج البلاغه متنوع باشد ؟!
سخن نماینده روح است، سخن هر كس به همان دنیایی تعلق دارد كه روح گویندهاش به آنجا تعلق دارد، طبعا سخنی كه به چندین دنیا تعلق دارد نشانه روحیهای است كه در انحصار یك دنیای بخصوص نیست. و چون روح علی (علیه السلام) محدود به دنیای خاصی نیست ، در همه دنیاها و جهانها حضور دارد، و به اصطلاح عرفا، «انسان كامل» و «جامع همه حضرات» و دارنده همه مراتب است، سخنش نیز به دنیای خاص محدود نیست. از امتیازات سخن علی اینست كه به اصطلاح شایع عصر ما چند بعدی است نه یك بعدی.
خاصیت همه جانبه بودن سخن علی (علیه السلام) و روح علی مطلبی نیست كه تازه كشف شده باشد، مطلبی است كه حداقل از هزار سال پیش اعجابها را بر میانگیخته است. سید رضی كه به هزار سال پیش تعلق دارد، متوجه این نكته و شیفته آن است، میگوید:
«از عجایب علی (علیه السلام) كه منحصر به خود اوست و احدی با او در این جهت شریك نیست اینست كه وقتی انسان در آن گونه سخنانش كه در زهد و موعظه و تنبه است تامل میكند، موقتا از یاد میبرد كه گوینده این سخن، خود، شخصیت اجتماعی عظیمی داشته و فرمانش همه جا نافذ و مالك الرقاب عصر خویش بوده است، شك نمیكند كه این سخن از آن كسی است كه جز زهد و كناره گیری چیزی را نمیشناسد و كاری جز عبادت و ذكر ندارد، گوشه خانه یا دامنه كوهی را برای انزوا اختیار كرده، جز صدای خود چیزی نمیشنود و جز شخص خود كسی را نمیبیند و از اجتماع و هیاهوی آن بی خبر است. كسی باور نمیكند كه سخنانی كه در زهد و تنبه و موعظه تا این حد موج دارد و اوج گرفته است از آن كسی است كه در میدان جنگ تا قلب لشكر فرو میرود، شمشیرش در اهتزاز است و آماده ربودن سر دشمن است، دلیران را به خاك میافكند و از دم تیغش خون میچكد، و در همین حال این شخص زاهدترین زهاد و عابدترین عباد است.»
سید رضی آنگاه میگوید:
«من این مطلب را فراوان با دوستان در میان میگذارم و اعجاب آنها را بدین وسیله بر میانگیزم.»
شیخ محمد عبده نیز تحت تاثیر همین جنبه نهج البلاغه قرار گرفته است ، تغییر پردهها در نهج البلاغه و سیر دادن خواننده، به عوالم گوناگون بیش از هر چیز دیگر مورد توجه و اعجاب او قرار گرفته است چنانكه خود او در مقدمه شرح نهج البلاغه اظهار میدارد.
قطع نظر از سخنان علی (علیه السلام) ، بطور كلی روح علی (علیه السلام) یك روح وسیع و همه جانبه و چند بعدی است ، و همواره به سخن را برای خود سخن و اظهار هنر سخنوری ایراد نكرده است ، سخن برای او وسیله بوده نه هدف ، او نمیخواسته است به این وسیله یك اثر هنری و یك شاهكار ادبی از خود باقی بگذارد ، بالاتر اینكه سخنش كلیت دارد محدود به زمان و مكان و افراد معینی نیست. مخاطب او «انسان» است و به همین جهت نه مرز میشناسد و نه زمان، همه اینها میدان را از نظر شخص سخنور محدود و خود او را مقید میسازد. عمده جهت در اعجاز لفظی قرآن كریم اینست كه با اینكه یكسره موضوعات و مطالبش با موضوعات سخنان متداول عصر خود مغایر است و سر فصل ادبیات جدیدی است و با جهان و دنیای دیگری سر و كار دارد ، زیبایی و فصاحتش در حد اعجاز است ، نهج البلاغه در این جهت نیز مانند سایر جهات متاثر از قرآن و در حقیقت فرزند قرآن است.
تلخیص سیری در نهج البلاغه استاد شهید مطهری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]